نقاشیهای کودکان
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
کودکان و انقلاب
در مهرماه 1357، در یک دبستان تهران، معلم از شاگردانش (کودکان 9-10 ساله) خواست که خاطرات خود را از تعطیلات تابستان نقاشی کنند.
«میدان ژاله در هفدهم شهریور» نقاشی مدادی (قرمز و سیاه) پاسخ دخترکی دهساله بهاین پرسش بود.
وقتی که بیدار شدم
از پنجره خورشید را میپائیدم
خسته شدم رفتم خوابیدم
وقتی بیدار شدم
دیدم خورشید افتاده
و کبوترها بهآن نوک میزنند.
گفتم:
حالا طوری نیست
مواظب ستارهها باش
باز خسته شدم
رفتم خوابیدم
وقتی بیدار شدم
دیدم ستارهها هم افتادهاند
و آسمان خالی خالیست.