شال

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۰ صفحه ۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۰ صفحه ۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۰ صفحه ۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۰ صفحه ۴۵

س. ع صالحی، شاعر بختیاری


شالم بیارین

شمشیرِ بی‌غلاف‌و بیارین

بیارین زین خینی‌ی بَووٰامِه!

بیارین و گوش کنین ای ایل!

که چطو شیهه‌ی یابو

بوی شیون ِدشمن داره!

یابو! عزیز می‌دوونٌمْ

سم اِزَنه

اوف ینیَریْنْ که چطو غٌشْ اِزَنه چی تَشِ برْنوْ...

تو اِگیٌ‌ی که هَمَلاٰ

سر اِزَنه
دریا به دریا،
***

ایلم ای!

ایلم ای!

بگو بگیرین و بووَنْدیْن هر دست توفونِ

که

وِرِسْتامْ ز کِلِ غیرت چالنگ[۱]




شال

شالم را بیاورید

شمشیر بی‌غلاف را بیاورید

بیاورید زین خونی اجدادم را،

بیاورید و گوش کنید ای ایل

که چه‌گونه شیههٔ اسب جوان

بوی شیون دشمن دارد.

اسب جوان، رفیق می‌دانم،

سم می‌زند.

آه بنگرید که چه‌گونه خروش می‌کند چونان آتشِ «بِرْنو»

تو گویی که هم‌اکنون

فراز می‌رود
دریا به دریا.
***

ای ایل من!

ای ایل من!

بگو بگیرید و ببندید هر دو دستِ توفان را که از کنار غیرت چالنگ برخاسته‌ام.


ترجمه: غ. بابادی



پاورقی



  1. ^ .چالنگ، نام ایلی از بختیاری‌ها است.