نگاهی به‌برخی نوشته‌ها و مبارزات زنان در دوران مشروطیت

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۵

نگاهی به برخی نوشته ها و مبارزات زنان در دوران مشروطیت

هما ناطق

در جریان تاریخ شاید مسألۀ زن یکی از نادرترین مسائلی باشد که نگرش مشرق زمین و اروپا را به هم پیوند می زند. ادبیات اجتماعی، اخلاقیات، سیاست و پندنامه و فرهنگ حاکم در این جوامع، جامعه را به سکون و زنان را به تبعیت و فرمانبرداری فرا خوانده است. تصویر زن در شعر و ادبیات، تصویر موجودی است تجریدی و بی¬هویت، دربارۀ او می اندیشند، اما به حسابش نمی آورند. حتی افلاطون در راه پی ریختن مدینۀ فاضله اش و در رسالۀ «ضیافت» شاعران را پند می داد که با زنان در نیامیزند و عشق نورزند تا به «پستی» و انحطاط نگرایند. در دوره های بعد نیز افکار متفکرین در این موردتحول چندانی نیافته بود. روسو می¬گفت: «تربیت زنان باید...برای پسند مردان باشد...در جهت شیرین کردن و دلپذیر کردن زندگی مردان باشد...این است وظایف زنان در یک عصر و در هر زمانه. [۱] پرودُن پدر «سوسیالیسم انسانی» گامی جلوتر برمی¬داشت و هم او که معتقد بود مالکیت و ثروت¬دوزی است و «بردگی و جنایت است» در مورد زن می نوشت: «زن را باید تابع نگاهداشت، زیرا زن انعکاس ضد خلق است.» اگر از اوامر شوی خود سرپیچی کرد باید «بهر قیمت که شده سرکوبش کرد» و افتخارش این بود که زنش را به «اعمال شاقّه» در خانه واداشته و دخترش را

پاورقی

  1. J.J.Rousseau, "EMILE",Paris, Garnier, P. 475
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۶

«بردهای راستین» بار آورده است. [۲] جان استوارت میل، بیشتر آزادی اعلام می کرد که قانون باید «حامی» زن باشد، امّا «زنان را از مشارکت در تولید باز دارد» [۳] این را هم بگوئیم که پس از انقلاب کبیر فرانسه در 1793، یکی از رهبران مبارزات زنان را که فقط «بیانیه» ای در «حقوق زن» نوشته بود، پای گیوتین بردند و سر بریدند؛ زیرا می گفت هر کس برای «رهائی زن» فعالیت کند «ضد انقلاب» است. [۴] از ایران خودمان شاید «ناگفتنش» بهتر و آبرومندتر. همین قدر اشاره کنیم که تا دورۀ مشروطه خرید و فروش زنان رایج بود. خانواده ها به بهانۀ فقر و یا از «بابت فقر»، دخترانشان بین 30 تا 40 تومان به اتباع خارجی می فروختند . [۵] در قحطی و بلا «خوردن زن و بچه» رواج پیدا می کرد.[۶] تنها شغلی که حکومت برای زنان به رسمیت می شناخت، پیوستن به «صنف فاحشه» بود.[۷] و زنان بیوه و رانده شده و فقیر عضو صنف می شدندو مالیات می پرداختند[۸] افلاطون های وطنی هم زیاد داشتیم که در علم «اخلاق» به مردان درس «هیبت» می آموختند و می نوشتند: «هیبت آن بود که مرد خویشتن را در چشم زن مهیب دارد» پس نتیجه آن که زنان را «از خواندن و نوشتن منع باید نمود» و فرزند را طوری بار آورد که «تمایل او به حقوق پدر» باشد که البته «روحانی تر» است و نه به « حقوق مادر که جسمانی» است[۹].

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۴۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۵۴

کاربری که این مقاله را برای تایپ انتخاب کرده، لطفاً پیش از هر کاری به صفحه‌ی بحثِ همین مقاله برای اصلاح متن چاپ‌شده رجوع کند. --پرستو ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)