بر خاکِ تاریک...
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
برخاکِ تاریک شامگاه
آوازِ بلندِسپیده میگذرد.
(کبوتری
فریادِ درخت و تشنگی را
تا اوج پرواز میکند)
سنگین و
غریب.
برخاکِ تاریک شامگاه
صداهایی دیگر جاریست.
(مردی
بازخمی برسینه و دشنهئی در گلوگاه
شهادت باران را
برخاک
میافتد)
برخاکِ تاریک شامگاه
آوازِ سرخ سپیده میگذرد.
عزیز ترسه
تابستان ۵۲