اتواپ را از گوالیل و بواریت خالی کردند!
چند سطری از «وقایع نعمتخان عالی» که تاریخی است از فتوحات بهادرشاه پسر اورنگ زینب در فتح حیدرآباد به سال ۱۰۹۷ هـ.ق میآوریم تا عبرتی برای فارسینویسی افاضل عربیدان باشد.
«لطفاللهخان به لطایفالحیل از دریای قهار جمعیت آن مقهوران به کنار رسیده و از آن وطه غوک وجودش به جستن جستن از کام نهنگ بلاخلاص یافت. یعنی به بهانه توپ انداختن به پناه عرابههای توپ خود را کشید، آنجا کمان جگرداری به کار برده توپچی را دل میداد و به فحوای این مصرعه: خالی کن و پر کن که همین میماند. آنقدر پر گفت که به شوق کلامش اتواپ را از گوالیل معظمه و بواریت موزنه خالی کردند.
مثنوی
گویند او دوید و پس توپ شد نهان استغفرالله این غلط است آنچنان نبود او حاجت دویدن و پنهان شدن نداشت کز ابتدای معرکه خود در میان نبود نزدیک توپ رفت و نمرد از صدای آن ما را از این گیاه ضعیف این گمان نبود.