مراسم تمنای باران و بارانسازی در ایران ۳
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
ایهان باشگوز
ترجمه باجلان فرخی
در ایران غوک چوب[۱] نوعی بازی کودکان است که با دو چوب بلند و کوتاه انجام میشود این بازی بهنامهای دودِلِه، دودَلِه، دوداله چوب و الک دولک نیز خوانده میشود. در ترکیه، غوک چوب را چیلک چمک میخوانند و این بازی کم و بیش همانند بازی ایرانی است. گفته شد که در برخی از نقاط ایران عروس چمچه را از به هم بستن دو چوب بلند و کوتاه درست میکنند و مراسم طلب باران را غالباً کودکان انجام میدهند، و گفته شد که در برخی از مناطق ایران و ترکیه عروس چمچه را غوک عروس نیز مینامند. گفته شد که در منطقهٔ کرس ترکیه عروسک مراسم طلب باران را دُدُ یا دُدو میخوانند و همین عروسک در یوگوسلاوی و آلبانی، دُدُله یا دُدُلچه نام دارد. چنین مینماید که دودِله، دودَله، دَدَله، دُدُله و دُدو هم ریشهاند و همه اینان یادآور غوک چوب و نماد غوک است. کودک نیمه عریان برگ پوش مراسم طلب باران (نمونه دوم ب 2) نیز به دُدوله و غوک چوب شباهت دارد و او نیز نمادِ غوک در مراسم طلب باران است. [ بدین سان طلب کردم باران از عروس چمچه، چمچه گلین، غوک عروس، دُدوله و... در واقع تمنای باران از غوک است و آنچه به جای غوک در این مراسم بهکار میرود نماد غوک است.] هانری ماسه در یکی از آثار خود درباب ایران میگوید: که «به هنگام خشکسالی بچهها عروسکی درست میکنند و خطاب به عروسک ترانه میخوانند که چوب کوچیک بارون کن، بارون بی پایون کن...»[۲]
تمنای باران بهنماد غوک محدود نمیشود و در برخی از نمونههای مراسم طلب باران از غوک زنده نیز استفاده میکنند. در ترکیه در منطقه تاسوَا و توکات بههنگام خشکسالی کودکان تعدادی غوک از ماندابها و تالابها گرد میآورند. غوکها را در زنبیلی ریخته و زنبیل را بهدست گرفته و بهدرخانهها میروند صاحب خانه مقداری آب بر سر غوک میریزد[۳]. در سنوپ ترکیه درمراسم طلب باران تعدادی غوک را در کوزهٔ آب میریزند و بههنگام اجرای مراسم کوزه را تکان میدهند تا غوکهای درون کوزه را به غار و غور وادارند.
عروس چمچه، عروسک، کودک و غوک زنده و گونههای مختلف همانند آنها در مراسم طلب باران نقشی همانند دارند و در تحلیل نام این وسایل همه چیز به غوک باز میگردد. توجه بهغوک بهعنوان نماد باران سازی در آسیا، اروپا و آمریکا (نزد سرخپوستان جنبهئی کهن و فراگیر دارد. در چین باستان غوک چون یکی از خدایان باران ساز مورد توجه بود؛ در سندی از دوره شانگ (ق.م 122-176) که در باب مراسم طلب است از تالابی سخن گفته شده که پنج غوک ساکن آن پدید آورنده باران بودند. مردمان یوئه چی که در درهٔ رود یانگ تسه تا کنارههای دریای جنوب چین پراکندهاند و خاستگاهشان احتمالاً آسیای میانه بود در مراسم طلب باران از طبلهائی استفاده میکنند که روی پوست آن تصویر چند غوک و بچه غوک را کشیدهاند[۴].
در ترکیه مردم توکا میگویند جهان بر پشت غوکی نهاده شده است و هرگاه غوک تکانی بهخود دهد سیل و توفان بهوجود میآید. در آسیای میانه هنوز هم پوست طبل رابا نقش غوک میآرایند و در تقویم کوچنشینان این مناطق غوک نقش مهمی دارد.
در جنوب آسیا نیز غوک نماد باران سازی است: در هند برخی از مردمچنین میپندارند که کشتن غوک یا تقلید صدای آن و اجرای مراسمی که به ازدواج غوک مشهور است سبب نزول باران میشود. در راجستان بههنگام خشکسالی زنان روستایی شب هنگام چند غوک را در کوزه آب میاندازند و با آن بهدرخانهها میروند تا صاحب خانه مقداری آب بر سر و روی آنها بپاشد و این رسم در آناتولی ترکیه نیز مرسوم است.
در منطقهئی دیگر از راجستان بههنگام خشکسالی مراسمی را انجام میدهند که نامش غوک مرده را آب دادن است. در این مراسم دختران بهکمک یک تکه سفال و مقداری سرگین گاو تندیسی از غوک درست میکنند. تندیس را پس از خشک شدن بر سر یکی از دختران میگذارند و درحالی که آواز میخوانند از خانهئی به خانهٔ دیگر میروند. دختری که غوک را بر میگذارد غوکدختر نام دارد.[۵]
[سرخپوستان قبیلهٔ ایمارا در پرو و بولیوی بههنگام خشکسالی تندیس چند غوک و جانوران آبزی دیگر را بهنیت نزول باران بربالای تپههای اطراف محل سکونتشان قرار میدهند. سرخپوستان کلمبیا و برخی از مردم اروپا کشتن غوک را موجب نزول باران میدانند. در ایالات هند مرکزی وزغی را بهتکه چوبی میبندند و روی آن برگِ سبزِ درختِ نیم میریزند و با خواندن ترانهئی بهاین مفهوم: وزغ گوهر باران ببار!، وزغ گندم و ارزان را در مزرعه بارور کن! از خانهئی به خانهٔ دیگر میروند.]
با وجود آن که غوک نزد مردم ایران و ترکیه و خاورمیانه نقش باران سازی دارد اما در اساطیر این مناطق خدایان و خدابانوان بارانساز فراوانند و در میان این خدایان از غوک سخنی نیست. [در مازندران مردم بر این عقیدهاند که هرگاه داروک (نوعی غوک درختی) آواز بخواند باران میبارد: «قاصد روزان ابری داروک کی میرسد باران نیما یوشیج]. بهگزارش هانری ماسه در کتاب اعتقادات و سنتهای ایرانی (صفحه 178): «وقتی پوست غوک تیره شود باران میبارد و اگر غوک زیاد غار و غور کند باران خواهد بارید.» و در جایی دیگر میخوانیم که کشتن غوک نزد ترکها و ایرانیان گناه بزرگی است و کفاره آن قربانی کردن یک شتر است.
جیمز فریزر میگوید از آنجا که غوک در تن خود آب ذخیره میکند و مقدار این ذخیره بیش از سایر آبزیان است عامهٔ مردم او را عامل خشکسالی میپندارند و بهاین دلیل است که در مراسم طلب باران از غوک و نماد آن یاری میجویند.[۶]
تفسیر «فریزر» از نقش غوک در در باران سازی و طلب باران غریب مینماید در واقع چنین بهنظر میرسد که رفتار غوک سبب شده است که مردم به غوک بهمثابه نماد باران سازی توجه کنند.
«وزغهائی که پنجههای پهن دارند و با سرو صدا یکدیگر را فرا میخوانند و بهناگاه صدها وزغ بهسوی تالاب یا استخری که در همان نزدیکیها است هجوم میبرند تا تخم گذاری کنند. این کار معمولاً در بهار انجام میشود و با باران سخت و توفان و هوای گرم طاقتفرسا همراه است. وزغها بعد از هجوم دستهجمعی برای تخم گذاری یک یا دو شب در تالابی که در آن تخم گذاری کردهاند میمانند و در تمام این مدت غار و غور و صدای آنها را از فاصله دور هم میتوان شنید.»[۷]
قورباغهها و وزغها معمولاً بههنگام جفتگیری با صداهایی که آن را «آوای جفتگیری» میخوانند یکدیگر را برای جفتگیری فرا میخوانند و این کار شامل سه بخش است: نخست فرا خواندن وزغها از اطراف. دوم ایجاد قلمرو محدود هر وزغ نر و سوم بردن وزغهای ماده به هر یک از این قلمروها. فراخوانی برای جفتگیری را نرها انجام میدهند و این کار در تخم گذاری نقش مهمی دارد. فراخوانی برای جفتگیری گاهی بههم خوانی تبدیل میشود که صدای وزغ از فاصله دور هم شنیده میشود. فراخوانی برای جفتگیری معمولاً شب هنگام یا در روزهای ابری است و بهدنبال آن جفتگیری انجام میشود. (دایرةالمعارف امریکانا).
[بدین سان رفتار غوک و همبستگی صدای غوک و وزغ با نزول باران سبب شده است که غوک و وزغ نماد باران محسوب شوند]. انسانهای آغازین با مشاهدهٔ رفتار غوک و وزغ و ارتباط این رفتار با نزول باران و توجه به این اصل جادوگری که شبیه، شبیه میآورد از غوک برای باران سازی یاری میگرفتند و چنین است که هنوز هم وقتی باران نمیبارد مردم صدای غوک را تقلید می کنند و برآنند که با وادشتن وزغ و غوک به جفتگیری موجب نزول باران میشوند. در واقع یاری گرفتم از تصویر غوک، وزغ، قورباغه، [تندیس غوک، چمچه و چمچه گلین] و از استفاده از کودک بهجای غوک یاری جستن از این واسطههاست برای باران سازی.
تحلیل نمونههای هشتم و نهم (جنگ بازی و گاوربائی).
در نمونهٔ هشتم مراسم طلب باران بههنگام خشکسالی زنان روستایی مناطق کرمانشاهان چهارپایان روستای همسایه را میدزدند و میان دزدها و صاحبان چهار پایان جنگی ساختگی در میگیرد؛ دراین نبرد اگر دزدها پیروز شوند باران خواهد بارید و باز اگر صاحبان چهار پایان، حیواناتشان را نیابند باران میبارد. چنین بهنظر میرسد که این نمونه کامل نیست و نمونه دقیقتر این گونه را در نمونه نهم مراسم طلب باران میتوان جستجو کرد. در نمونه نهم زنان روستایی منطقه کوهدشت و مناطق لک نشین لرستان بههنگام خشکسالی چندگاو از گاوهای روستای همسایه را میدزدند و در نبردی که میان دزدها و صاحبان گاوها در میگیرد کسی واسطه میشود و با میانجیگری تعهد میکند که اگر دزدها گاوها را بازگردانند باران خواهد بارید و سپس دزدها گاوها را پس میدهند.
در نمونه کم و بیش مشابه هشتم و نهم مراسم طلب باران بیشتر خاص مناطق کردنشین و لکنشین کردستان و لرستان است و بهگونهئی با اساطیر کهن هند و ایرانی نزول باران ارتباط دارد: در اساطیر کهن ایرانی در یشتها ایزدبانوی پاسدار آب ناهید یا آناهیت نام دارد و یشت پنجم در ستایش این ایزدبانو است[۸]. در اوتا یکی دیگر از پاسداران آبها اپم پنات نام دارد که احتمالاً ایزدی ایرانی است. در اساطیر هند نقش آناهیتا بهعهده دو ایزدبانوی پاسدار آب یعنی سینی والی و سرسوانی است[۹]. در آبان یشت آناهیتا، اردویسور ناهید نام دارد و اردویسور نام رودی است که به دریای فراخکرت میریزد. در این یشت رودِ اردویسور هزاران شاخه دارد که بر کنار هر شاخهٔ آن کاخی هزار ستون با هزار پنجره رخشان قرار دارد که جایگاه ناهید است. آناهیتا را در اساطیر ایرانی گردونهئی که چهار اسب هم رنگ باد و ابر و باران و ژاله آن را میکشند...
در اساطیر ایران ابر سترون یا ابری که از آن باران نمیبارد وریتره نام دارد. «وریتره» بزرگترین دشمن انسان و بهمعنی دزد و مخفی کننده است.
در اساطیر هند و آریایی ابرها در دو نقش گاو و زن نسان داده میشوند: در اسطورهئی ابرها گاوهای آسمان و ایندره[۱۰] بزرگترین دشمن وَریتره یعنی دزد گاوهای آسمان است. و در اسطورهٔ دیگر ابرها زنان زیبای وارونه[۱۱] و مادر آذرخش یا آتش آسمانند. در یک افسانه هند و آریایی گاو دزدها و زن دزدها، گاوها و زنان دزدیده شده را در غار زندانی میکنند و در افسانهئی دیگر ابرهای سیاه کنار افق زندان ابرهای بارانزا است. در این افسانه ایندره با یاری «وایو»[۱۲] به زندان سیاه ابر یورش میبرند و ابرهای زندانی را که گاوان شیرده و زنان وارونه اند از زندان رها میکنند با جاری شدن آب مقدس مشکهای زنان وارونه باران بر زمین فرو میبارد.[۱۳]
در اساطیر زرتشتی تشتر ستاره درخشان و شکوهمند و آفریننده باران، هر ماه بهسه، هیأت نمایان میشود. در ده روز اول ماه بههیأت مردی پانزده ساله و در ده روز دوم بههیئت نرهگاوی و در ده روز سوم هر ماه بههیأت نریانی سپید نمایان میشود. در کتاب بندهش تشتر درنقش اسب سپید با اَپوش (دیو خشکسالی) که بههیأت اسب سیاهی است میجنگد و با نیایش و دعای مردمان و اهورا بر اَپوش پیروز میشود و در نتیجه باران فرو میبارد. ایزد پیروزی ستاره ورثرغن (بهرام) در یشت چهارده بهده هیأت نمایان میشود که از آن جمله است گاوی نر با گوش زرد و شاخ طلایی. ورثرغن[۱۴] در «اوستا» بزرگترین دشمن وریتره و داری نقشی همانند «ایندره» در اساطیر هند است. ورثرغن در این نقش بانیزه بر وریتره میتازد و بدنش را سوراخ سوراخ کرده و باران را جاری میکند.
بدین سان در مراسم طلب باران با جنگ بازی و گاوربائی که با شرکت زنان روستایی انجام میشود احتمالاً از چند عناصر اسطورهئی ساطیر قومی یاری گرفته میشود اگرچه نظم و ترتیب این مراسم آئینی به صورت کامل با اساطیر مربوط به این زمینه همخوانی ندارد اما عناصر اصلی آن اسطورهها در این مراسم وجود دارد:
1. مراسم طلب باران را زنان روستایی انجام میدهند و این همان نقشی است که به شکل دیگر در اساطیر هند و آریایی بهزنان وارونه و حمل کننده آب مقدس (باران) نسبت داده میشود.
2. نبرد میان دو گروه (که بهسبب گاربائی انجام میشود) یادآور نبرد ایندره و ورثرغن با وریتره و نیز نبرد تشتر با اَپوش است برای نزول باران.
3. گاوربائی موجود در این مراسم یادآور دزدیده شدن گاوان آسمان (ابرها) توسط وریترهاست.]
باجلان فرخی
تمنای باران و باران سازی در ایران را در این شماره کتاب جمعه بهپایان رساندیم. تقاضای ما از دوستداران فرهنگ مردمی و قومی این است که مراسم مختلفی را که در منطقه خود با آن آشنایی دارند و در این مقاله نیامده بود بهآدرس کتاب جمعه و بهنام باجلان فرخی ارسال کنند تا با نام فرستنده در آرشیو نگهداری و پس از تکمیل برای طبقهبندی این مراسم مورد استفاده قرار گیرد. دوستان ما در این راه میتوانند درباره مراسم سوگواری برای مرده و شکلهای مختلف سوگواری رایج در مناطق مختلف ایران نیز (با در نظر گرفتن الگوی «سوگواری و مراسم چمر در ایلام» که در شماره 16 کتاب جمعه آمده است) ما را یاری کنند و برای نوشتن اصطلاحات و کلمات محلی از علائم ذیل استفاده کننده:
آواها: اَ (فتحه) = a، اَ (فتحه کشیده)= a، (اَ) با گشوده شدن طرفین لبها= a، آ (بلند) = a، ئی مانند تیز = i، او = u، او (بلند) u، اوو = u، اِ (کسره) = e اِ (بلند) = e کسره بیرنگ 6، کسره بیرنگ بلند 6، اُ (ضمه) = o اُ (ضمه بلند) = o
حرفها
ب = b پ = p ت = t، ث و س = s، ج = j، چ = c ح=h،خ=x، د = d، ر = r، ز – ض – ظ = z، ش = s، غ = v، ف = f، ق = q (در تلفظ غلیظ) ق = q، ک = k، گ = g، ل =L، ل (کردی)L م = m، ن = n، ن (تودماغی) = n، و (فارسی) = v، و (کردی) w.
پاورقیها
^ [غوک چوب دو چوب باشد یکی کوتاه بهقدر یک قبضه و دیگری دراز بهمقدار سه وجب که اطفال و جوانان بدان بازی کنند... و آن را دسته چلک و چالیک نیز گویند و بعضی ده دله نیز آمده است... برهان قاطع].
^ «اعتقاد و سنتهای ایرانی صفحه 178، Newhaven
^ مراسم طلب باران در تاسوآ آرشیو محقق این مقاله 1952
^ نیایش برای باران نزد چینیان کهن و هندوهای ناهوا – مایا Nahua - Maya
^ برخی از مراسم طلب باران در راجستان، صفحه 67
^ هنر جادو اثر جیمز فریزر چاپ 1908 صفحه 55
^ مری سی دیکرسون کتاب وزغها و غوکها نیویورک 1933 صفحه 73
^ نکـ «یشت»ها گزارش پورداوود از انتشارات طهوری
^ نک Indian Mytholog Hamlyn و «ریگ ودا
^ ایزد آریایی که در آئین زرتشت دیوفریفتار نام میگیرد! نک دینکرت فصل 32 فقرهٔ 3.
^ نک به «وداها» و Indian Mytholog Hamlyn
^ خدای باد و خدایی که اهورا و اهریمن هر دو بهپیشگاه او قربانی میدهند.
^ نک مزدیسنا و ادب فارسی از دکتر معین انتشارات دانشگاه
^ ورثرغن، ورترهن همال «وهاگن» در ارمنستان