از برهوت به بهشت سبز

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۱۳ توسط Parastoo (بحث | مشارکت‌ها) (پایانِ تایپ.)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۱۳۹


نگاهی به‌کویرهای ایران


فریدون فرزاد


می‌گویند بیش از یک سوّم زمین‌های جهان خشک است و از بی آبی رنج می‌برد. اگرچه تاریخ، افزایش تدریجی بیابان‌ها را با شروع بهره‌برداری بشر از زمین ثابت کرده است، امّا این فراگرد در زمین‌های استپی و نیمه استپی در روندهای کوتاه مدت هنوز هم ادامه دارد که این برآیندی از نحوهٔ بهره‌وری از زمین و شدت بی‌مهری آب و هواست.

برطبق برآوردهای سازمان ملل متحد، آیندهٔ بیش از ۶۲۸ ملیون نفر (۱۴٪ جمعیت جهان که در ۳۳٪ سطح کره زمین گسترده‌اند) از ساکنان مناطق بیابانی در خطر گسترش بیابان و کویر است، و البته این در صورتی است که سرعت بیابان زدگی یا بیابان گستری هم به‌روال کنونی باشد. بر همین پایه پیش‌بینی شده است که در سال ۲۰۰۰ میلادی (۱۳۸۰ شمسی) بیش از نصف جمعیت ۶۸۰۰ ملیونی جهان با کمبود غذا روبه‌رو خواهد شد و ۱۷۰۰ ملیون یا قریب یک ربع جمعیت جهان در معرض گرسنگی خواهند بود.

در تولید خوراک، زراعت سهم عمده‌ئی دارد و برای کشت و زرع، خاک لازم است، یعنی خاکی که تولید آن به‌عامل زمان مربوط می‌شود و برای ایجاد هر سانتیمتر آن، آنهم در شرایط مساعد، بیش از ۵۰۰ سال وقت لازم است. آب و باد خاکی را که در یک چنین شرایط طولانی به‌دست می‌آید به‌راحتی می‌شوید و می‌فرساید، و این خطر موقعی به‌حدّ اعلایش می‌رسد که زمین زیر کشت به‌گونه‌ئی به‌کار گیرند که درحد قدرت و توان آن نباشد. از این جمله است شخم مراتع پرشیب برای زراعتی بی‌حاصل یا کم حاصل، که در ایران و به‌ویژه بعد از «ملی شدن جنگل‌ها و مراتع» افزایش بسیار یافته است و هنوز هم ادامه دارد، و یا چرای پیش از وقت دام‌ها در مراتع.

فرسایش بادی یا بادرفتگی تا حدی بمانند فرسایش آبی پدیده‌ئی است طبیعی که در سراسر جهان اتفاق می‌افتد. فرسایش در حال طبیعی آن کم یا بیش بی خطر است و در شرایط استثنائی هم (مثل طوفان و جز آن) که زیانبار است عملاً اجتناب‌ناپذیر می‌شود. از بارزترین شکل‌های فرسایش بادی یکی تشکیل تپه‌های شنی است، و آن چنان است که باد ذرات خاک و شن را به‌حرکت درآورده، در هوا پراکنده در جای دیگری توده می‌کند.

بارخوان‌ها و تپه‌های شنی به‌اشکال و ارتفاعات متفاوت دیده شده‌اند. چینی‌ها می‌گویند: اگر بلندترین قلهٔ جهان را در چین ندارند، لااقل بلندترین تپه‌های شنی جهان را، که ارتفاع برخی از آن‌ها از ۴۰۰ متر هم می‌گذرد، در صحرای گوبی به‌ثبت رسانده‌اند.


شنزارهای ایران

برای تمام برنامه‌ریزی‌ها آمار و اطلاعات صحیح ضروری است، و این کاری است که در ایران هم کم به‌آن توجه کرده‌اند و هم دیر. حتی اگر همین امکانات موجود فعلی مرکز آمار ایران به‌درستی در خدمت برنامه‌ریزان قرار می‌گرفت، و یا بگیرد، چه بسا که از شکست‌های بزرگ اقتصادی کشور می‌شد، و می‌شود، جلوگیری کرد. اِعمال پاره‌ئی از سیاست‌ها در آمارهای منتشره و یا انتشار آمارهائی که بیش‌تر به‌برآوردهای تقریبی متکی است می‌تواند باز هم مصیبت‌بار باشد. و این آگاهی در زمینه‌های گوناگون کشاورزی نیز صادق است.

در مورد شنزارهای ایران نیز آمار دقیقی از سطح و نوع زیان و مسائل دیگر در دست نیست و بمانند آمار سطح جنگل که هنوز هم بیش‌تر به‌آمار ساعی (پدر جنگلبانی ایران) متکی است و یا آمار مراتع ایران که تقریباً در ۱۰۰ ملیون هکتار تثبیت شده است (نیکنام ۱۳۴۹) و دهه‌ئی را پشت سر دارد، آن هم دهسالی که تصرف و تبدیل مراتع به‌زمین‌های زراعی سرعتی وحشتناک داشته است. ماحصل آن چه که هست بیش‌تر تخمین و برآوردهای تقریبی کارشناسان مسئول و غیرمسئول است.

برآوردی که دفتر حفاظت خاک سازمان جنگل‌ها از شنزارهای ایران دارد بالغ بر ۱۲ ملیون هکتار است که نیمی از آن شامل شن‌های روان است. این شنزارها بیش‌تر در فلات مرکزی ایران و کویر لوت و نیز در جنوب ایران از اهواز تا چاه‌بهار پراکنده است.

زیان پیشروی شن به‌شهرها و روستاها در ایران در عهد صفویه ثبت شده است. واسیلی‌یان نویسنده رمانهای تاریخی روس (۱۹۵۴ – ۱۸۷۵) در کتاب چنگیزخان بارها به‌وجود این شنزارها در حملهٔ مغول اشاره کرده و حدود آن را در ایران کنونی می‌توان تا دروازه‌های کنونی شهر گرگان تخمین زد، گرچه این خطر شن، همیشه و با شروع بهره‌وری از زمین وجود داشته است.

وجود جنگل‌های تاغ (درختی که با کویر انسی دیرینه دارد و به‌بلندی شش متر هم می‌رسد) در فاصله‌ئی نه چندان دور در همین نزدیکی‌ها تهران نیز تأئید شده است. سواین هدین جهانگرد و سیاح سوئدی که در اواخر قرن نوزدهم، چند بار در سفر خود به‌چین از کویر مرکزی ایران گذشته است، وجود درخت و جنگل تاغ را در حوالی ورامین ثبت کرده است. قسمت‌هائی از سفرنامهٔ این سیاح را با نام «کویرهای ایران» به‌فارسی نیز برگردانده‌اند. از بین رفتن این جنگل‌ها که عامل انسانی دارد، بیش‌تر برای سوخت و دیگر مصارف روستائی بوده و با تغییر مصنوعی شرایط میکروکلیمائی، امکان تجدید حیات طبیعی را تقریباً ناممکن کرده است.

سایر درخت‌های کویری چون گز، کَهور، کُنار، قیچ، که بیش‌تر در جنوب ایران دیده می‌شود، نیز از خطر و زیان‌های انسان‌ها در امان نمانده‌اند. می‌گویند وقتی که اسکندر مقدونی با سپاهش از کرانه‌های خلیج فارس راهی هند بوده روزها از جنگل‌هائی می‌گذشته که امروزه اثری از آن‌ها نیست و فقط جنگل‌کاری‌های کویری چند سال اخیر این فکر را تقویت کرده است که می‌شود این مناطق را مجدداً به‌جنگل تبدیل و اِکوسیستم تخریب شده را احیاء کرد.


کویر را چه گونه آباد کنیم؟

به‌خلاف آن چه اکثر ما فکر می‌کنیم، کویر زنده است و زیبائی‌های ویژه‌ئی دارد. از این گذشته، در کویر ما، مطالعهٔ حیات، از حیات پست‌ترین گیاه گرفته تا همین درختچه‌های تاغ و قیچ و کنار... و از پست‌ترین حیوانات گرفته تا آهو و گورخر و غیره از لطف و صفای مخصوصی برخوردار است. مقاومت حیات در این مناطق در مقابل شوری، خشکی، گرما، باد و غیره و بالاخره تلاش بس عظیم برای زنده ماندن، از هیجانات سرشار مطالعهٔ چنین محیطی است. اگر، در کویر، چشم به‌یک بوتهٔ تیغدار بدوزید (که از این بلاها رسته و به‌قدر کافی دندان در سفره زمین فرو کرده تا بتواند تابستان‌ها را پشت سر بگذارد) سطح مجاور آن را از گیاهان دیگر خالی می‌بینید، و آنگاه به‌بقای این بوته در پناه قدرت پی می‌برید. و راستی که در جامعهٔ گیاهان نیز، چون جوامع انسانی و حیوانی، در تنازع بقا همیشه قوی‌تر به‌حیات ادامه می‌دهد. و همین دستاوردهای تجربی و علمی است که آباد کردن کویر را به‌ما می‌آموزد، مرادم اشاره به‌درس طبیعت است.

گیاهانی که در کویر می‌رویند باید به‌خیلی از ناملایمات مقاوم باشند و همین طور هم هست، وگرنه کویر باید به‌سطح کره ماه می‌ماند که حتی یک گیاه هم نروئیده است. نباید تعجب کرد که گیاهان کویرنشین هم به‌شدت در مبارزه دائم ناملایمات هستند و در شرایط نامساعد سال‌ها دانه‌های خود را در خفا نگه می‌دارند و وقتی فرصتی به‌دست آید به‌سرعت ظاهر و زیاد می‌شوند. این طبیعت تمام جوامع زنده است.


تجربهٔ کارشناسان ایران در آبادانی کویر، به‌ویژه در مهار کردن شن‌های روان، در حدی است که شنیدن آن – آنهم از زبان کارشناسان و متخصصان خارجی که چندان الفتی نیز با ما ندارند، غرورآفرین است. گزارش لونگ و پاری فرستاده‌هائی از سازمان ملل و دیگران که به‌نحوی از مناطق اطراف کویر و کمربند سبز بازدید کرده‌اند همگی حاکی از موفقیت چشمگیر و خلاقهٔ تکنسین‌ها و کارشناسان ایرانی این فن است که می‌تواند به‌همت نیروهای داوطلب سرعت ماشینی به‌خود گیرد.

از محاسن نبرد با شن یکی این است که نتیجه کار و بازده در همان دو سه سال اول شروع به‌کار قابل لمس است. کار خلاقه برنامهٔ تثبیت شن در چاکوتا، در ۲۰ کیلومتری بوشهر (که خود کم از نبرد تنگستانی‌ها نیست) و هفت سال مبارزهٔ توفیق آمیز مهار شن را پشت سر دارد، اکنون به‌همت یاران، بدل به‌جنگلی سبز از درختان گز، کَهور، شده و گردشگاه تنگستانی‌هاست. راستی این را چه می‌گویند؟ عبور از آن برهوت به‌این بهشت سبز؟

کویر را می‌شود آباد کرد، آن هم خیلی سریع‌تر از آن چه اکنون صورت می‌گیرد. کمربند سبز کویر را می‌شود بست و نواری سبز به‌جنوب کشید و کویر را آباد کرد*، و امروزِ کویر را برای فردای بهتر کشاورزان کویرنشین به‌مراتع سرسبز بدل کرد. چرا نشود؟


پاورقی

* ^  مراد برنامهٔ کمربند سبز کویری است که در دفتر حفاظت خاک سازمان جنگل‌ها در دست اجراست.