نامهئی از لوئی آلتوسر بهرژی دبره
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
رژی عزیزم
لابد حدس میزنی با چه علاقهئی کتابت، انقلاب در انقلاب را خواندهام. این کتاب بهنظر من چکیدهٔ نظریاتی را که دربر دارد که در ملاقات اکتبرمان در پاریس اشارهوار بیان کردهای نوشتهای است روشن و جاندار، پرشور و بهنحوی شورانگیز جالب توجه؛ و اگر دریافت من از نظراتت درست باشد، این مفاهیم صرفاً ادبی نبوده سیاسی نیز هست. نمیدانم در باب مسائلی که مطرح کردهای چه متنهای منتشر شدهئی در کوبا یا آمریکای لاتین هست، با این وصف شک دارم که از چنین مفاهیمی برخوردار باشد و در نتیجه بتواند اینقدر از لحاظ سیاسی مؤثر و پر اهمیت باشد.
باری، پس از مطالعه کتابت، چندان هم خشنود نیستم. بگذار فوراً بگویم که این ناخرسندی میتواند ناشی از دو عامل باشد: (۱)ناآگاهی من از شرایط سیاسی حاضر در آمریکای لاتین (تنها اطلاعاتم از مقالههای پیشین خود توست، همان چند مقالهئی که در لوموند و عصر جدید میتوان دید و آنچه فیدل در نطقهایش درباره آن گفته است)؛ (۲) این واقعیت که در کتابت دائماً به فلان رویداد یا بهمان حادثه اشاره داری، که بیشک خوانندگان از آن بهخوبی آگاهند. اما برای من کاملاً بیمعناست (در مورد بیشمار به رویدادها یا واقعیتهائی اشاره میکنی که احتمالاً من چیزی در باب آن نمیدانم.)
اثرت (به قول خودت) «واکنشهای» مرا نیز بهعنوان کسی که فعالانه درگیر قضیه نیست و خارج از گود ایستاده و بههمین سبب هم از آن در امن و امان است و هم بهروشنی نمیبیند، به این مطلب اضافه کن.