اتواپ را از گوالیل و بواریت خالی کردند!

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ مارس ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۱۰ توسط Parastoo (بحث | مشارکت‌ها) (اضافه کردن رده.)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۱۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره اول صفحه ۱۵۳

چند سطری از «وقایع نعمت‌خان عالی» که تاریخی است از فتوحات بهادرشاه پسر اورنگ زینب در فتح حیدرآباد به‌سال ۱۰۹۷ هـ.ق می‌آوریم تا عبرتی برای فارسی‌نویسی افاضل عربی‌دان باشد.

«لطف‌الله‌خان به‌لطایف‌الحیل از دریای قهار جمعیت آن مقهوران به‌کنار رسیده و از آن ورطه غوک وجودش به‌جستن جستن از کام نهنگ بلاخلاص یافت. یعنی به‌بهانه توپ انداختن به‌پناه عرابه‌های توپ خود را کشید، آنجا کمان جگرداری به‌کار برده توپچی را دل می‌داد و به‌فحوای این مصرعه: خالی کن و پر کن که همین می‌ماند. آنقدر پر گفت که به‌شوق کلامش اتواپ را از گوالیل معظمه و بواریت موزنه خالی کردند.


مثنوی

گویند او دوید و پس توپ شد نهان

استغفرالله این غلط است آن‌چنان نبود

او حاجت دویدن و پنهان شدن نداشت

کز ابتدای معرکه خود در میان نبود

نزدیک توپ رفت و نمرد از صدای آن

ما را از این گیاه ضعیف این گمان نبود.