مرغ دریا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
دل من خون شد از آسیب دنیا
- عجب حالی است حال مرغ دریا
جهانی دارد اما این جهان نیست
- که در آن از کسالتها نشان نیست
نه در کارش فریب و خودنمائی
- نه در جانش غریو بیوفائی
به نفرینش کجا آهنگ باشد
- چه کم دارد کز آن دلتنگ باشد
مناظر بهجتانگیز و نظر پاک
- تن زیبنده و جان طربناک
اگر راه جهان پست و بلند است
- بدانسان کو خرامد دلپسند است
حریف آفتاب و ابر در اوج
- رفیق جزر و مد همبازی موج
ز دور آنجا که بر امواج خفته است
- به چشم آید که نیلوفر شکفته است
چو برخیزد جهان زیر پر او است
- همه پهنای دریا کشور او است
نه طوفانش بیازارد نه کولاک
- نه از آبش هراس آید نه از خاک
نه از همسایگان مکر و اهانت
- نه از همخانگان جور و خیانت
خیال آسوده جان ایمن افق باز
- مجال زندگی یارای پرواز
به خود امیدوار از همگنان شاد
- منیع و مستقل آزد آزاد
- دکتر محمدحسین علیآبادی