بندر ترکمن

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۵ توسط Hadis (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۲۳

بندرترکمن

اندوهِ پس نشستنِ دریا

در چشم‌های گودِ مورّب

که گوئی

هماره افق را می‌کاوند

حتی آن دَم

که رویاروی

در چشمانت می‌نگرند

هجوم رنج و

غرورِ هرگز واپس ننشستن.

این حکایتی کهن است

که دیدگانِ ترکمنی

به‌کم سخنی

اندکی از آن را بازمی‌گویند.

یحیی هاشمی

از قعر خورشید برآمده

با کتابی در دست و تفنگی بر شانه

می‌آید

و چراغی بر شاخۀ جنگل می‌آویزد،

باز می‌گردد

رو به آفتاب

و همچون ستاره‌ئی میخکوب می‌شود

بر درگاه کسوف.