خصم سیاسی
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
داستانی از زندگی سردبیر یک روزنامه محلی
واقعهٔ زیر در زمانی هدف خیر خواهانهٔ «نفوذ که در تودههای مردم» و بیدار کردن خلق در میان ما اشخاص تحصیل کرده بوجود آمده بود، رخ داد. در آنموقع من نیز در شهر کوچک «چ» اقدام به تأسیس یک روزنامه کردم که بعنوان اولین و در عین حال آخرین جریدهٔ این شهر، کسب افتخار و شهرت کرد. خاطرهٔ این روزنامه طی قرون متمادی بمنزلهٔ یگانه مظهر تمدن در شهر «چ» باقی خواهد ماند.
کاش میدانستید چه روزنامهای بود! این جریده به ستونهائی چند تقسیم شده بود و دارای سرستون و عناوین درشتی برای مقالات بود. اخبار ادبی، اخبار هیجانانگیز، اخبار روز و تمام آنچه که لازمه یک جریدهٔ جدی و ورین است در آن بچاپ میرسید. در