نظریهٔ هراس

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۵۹ توسط نرگس (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۶

هم‌اکنون، افسر

در شب‌های نگهبانی

میان دود و خیال

به دیوار مقابل نظر می‌دوزد و گاه

چندان که سربازی بر درگاه نمایان شود

فریاد می‌کشد.


گاه اتفاق می‌افتد

که در کوچه، مردی جوان را ببیند

در ایستگاه اتوبوس

که به‌انتظار ایستاده است.

آنگاه قدم تند می‌کند

و با صدای شتاباهنگ گام‌هایش پا به‌گریز می‌گذارد.

اما کوچه، اکنون دیگر

پر از مردانی تازه است،

مردانی جوان

همچون آن پنج تن مردانی که در آن سپیده‌دمان

تیرباران شدند.


گابینو آلِخاندرو کاریدو

نظریه هراس

در امان نیستم من

نمی‌توانم باشم، هیچ‌کس نمی‌تواند باشد.

همه گِرداگِرد خود را می‌پایند

هنگامی که سخن می‌گویند، زمزمه می‌کنند، یا می‌اندیشند.

همه سر به‌سوی دری می‌گردانند

هرگاه کسی به‌درون می‌آید.

همه لبخندی ساختگی می‌زنند، از یکدیگر می‌پرهیزند، و می‌لرزند.


کم و بیش همه، به‌خاطر جرائم خویش

تقاضای رحم و بخشایش می‌کنند.