بهرفیقان شیلیائی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
پاتریشیا گوردون
بهرفیقان شیلیائی
رؤیائی بود
مهآلوده ولی صریح
مبهم ولی جاندار.
مه غلظت یافت
ابهام شکل پذیرفت
رؤیا بهواقعیت بدل شد.
حیاتی نو از خورشید سر برآورد
آنچنان که گیاهان جوان
در زیر مهٔ آفتابهای بهاری
سر بر میکنند.
بادی خشن وزید
ابهام شکل گرفته در هم شکست
شعله بر جان مه افتاد
و زمین را سوزاند.
پاشنههای آهنین
بر سر تژهای گیاهان نوزنده فرود آمد
ولی زمین هنوز
در زیر پوستهٔ داغدار خویش
میتپد.
ترجمهٔ احمد کریمی حکاک