در غزل حضور تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
تنها در غزل حضور توست
که قلب جهان در پردهٔ عشاق میزند
تنها در صبح دیدار توست
که شب رنگ میبازد
تنها سِحر وجودِ توست
که طلسمها را میشکند
و زندان هزارتوی حماقت را
در هیجان بیکران رهائیها
آب میکند
تنها در آواز توست که گیاهان
نوای رویش سر میدهند
و پرندگان
منقار بهمضراب بهار میزنند
تنها در پناه توست
که خطهای وجود
بهحیات میپیوندد
ورود عظیم زندگی جریان مییابد.
- ۵۸/۸/۲۸