اقتراح: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «thumb|alt= کتاب هفته شماره ۱۳ صفحه ۱۲۶|کتاب هفته شماره ۱۳ صفحه ۱۲۶ [[I...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
− | {{ | + | {{در حال ویرایش}} |
+ | |||
+ | == اقتراح - پیوند واژهها == | ||
+ | |||
+ | همانطور که خوانندگان عزیز کتاب هفته آگاهند در شماره ۱۱، موضوع مقالهی آقای رویا را که تحت عنوان «زبان شعر» چاپ شد مورد اقتراح و اظهار نظر قرار دادهایم و از شاعران و صاحبنظران خواستیم که عقیدهی خود را در این باره بنویسند تا شاید بتوان از مجموعهی نظرها، نکات و مسائل باریکی را در قلمرو زبان شعر کشف کرد و یا لااقل مسائل طرحنشدهای را در این میان، به قلم کشانید. | ||
+ | |||
+ | با توجه به ضرورت و نیازی که در این زمان نسبت به طرح این گونه مسائل احساس میشد، این دعوت با اقبال صاحبنظران روبرو گردید. در این هفته نظر آقای نادر نادرپور را به همراه نمونهای از شعر شاعر میآوریم و دعوت خود را نیز یک بار دیگر تکرار میکنیم. | ||
+ | |||
+ | '''پیوند واژهها در شعر''' | ||
+ | |||
+ | این بحث، موضوع «نظرآزمایی» کتاب هفته است و به همین دلیل، خواستهاید که در این باره سخنی بگویم. گر چه سخن گفتن دربارهی چنین مطالب کلی و نظری، برای من کاری دشوار است، اما خواستهی شما را اجابت کردم، زیرا دیرگاهی بود که در بن چشمهی ذهنم، رسوب سخنانی نگفته و نشنیده را دیده بودم و میپنداشتم که اگر فرصتی دست دهد، باز نمودن این رسوب رنگارنگ و بر چشم دیگران گماشتنش نابجا نیست و از همینروی، دست به قلم بردم و دعوت شما را به جان پذیرفتم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید! | ||
+ | |||
+ | ارادتمند. نادر نادرپور | ||
+ | |||
+ | '''«سحر کلام»، «جادوی سخن»!''' | ||
+ | |||
+ | این تعبیر یگانه را که در کلمات فارسی و تازی، قالبی دوگانه یافته است، همه شنیدهایم، اما شاید همه نشنیده باشیم که این تعبیر، گر چه در روزگار ما، اغلب به قصد مبالغه کردن در شأن شاعر یا نویسندهای به کار میرود و با به عبارت سادهتر، معنای «تعارف» و «گزافه» گرفته است، در علم روانشناسی جدید، ریشهای درست و معقول دارد. کاشفان اقلیم روح بشر بر آنند که اصل و مبدأ شعر، ساحری یا جادوگری بوده است و جادوگران، کسانی بودهاند که بر اثر تکرار الفاظی - اغلب بیمعنی ولی موزون و خوشآهنگ - در ذهن عوام (و حتا خواص)، تأثیری ژرف و شگرف میگذاشتهاند و این تأثیر، چنان میبوده، که سخنانشان را در گوش شنونده قوت «وحی منزل» میبخشیده است. این محققان، پای از چنین حدی نیز فراتر میگذارند و ادعا میکنند که حتا کتابهای آسمانی و رسالات پیامبران نیز از این صفت خالی نیست و در مؤمنان مذهبی، اثری اینگونه دارد. | ||
+ | |||
+ | چه این ادعا را بپذیریم و چه نپذیریم، ناگزیر از قبول این نکتهی اساسی هستیم که نیروئی عجیب و عظیم در کلمات نهفته است و همین نیروست که حالات گوناگون عاطفی - مانند عشق و اندوه و امید و شادی و یأس و جز اینها = را به ذهن و طبع ما القاء میکند و مناظر بدیع و خیالهای زیبا را در خاطر ما جان میبخشد و معجونی از رنگ و بوی و مزه و صوت و حرکت را در دیگدان ضمیر ما میپزد و به ما میچشاند. این نیروی نهان معجزهآسا، دارای تأثیر متقابل است. یعنی همانگونه که ذهنیات دیگران را به ما انتقال میدهد، ذهنیات ما را نیز در ضمیر دیگران میریزد: هم «نقشگذار» است و هم «نقشپذیر». اما آنچه مهم است دانستن این مطلب است که چنین نیروزی بزرگ حیرتانگیزی از چه برمیخیزد و از کجا میآید. نخستین اندیشه، ما را به این نتیجه میرساند که نیروی کلمات در «ترکیب» و یا به عبارت فارسیتر، در «پیوند» آنها نهفته است. | ||
+ | |||
+ | اکنون به اصل مطلب میرسیم: «ترکیب کلمات» و یا «پیوند واژهها» نه تنها نیروی الفاظ است، بلکه اصولن زاینده و پدید آورندهی شعر است به عبارت دیگر شعر جز «پیوند واژهها» چیزی نیست. زیرا هیچگونه احساس و یا هیچگونه مفهومی را بدون به هم پیوستن کلمات، بیان نمیتوان کرد. اما ضمنن باید دانست که ذهن و ارادهی ما - آدمیان - تا چه اندازه در پدید آوردن این نیرو دخالت دارد. بیگمان باید گفت که بر طبق نظر همان... | ||
[[رده:کتاب هفته]] | [[رده:کتاب هفته]] |
نسخهٔ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۳۹
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
اقتراح - پیوند واژهها
همانطور که خوانندگان عزیز کتاب هفته آگاهند در شماره ۱۱، موضوع مقالهی آقای رویا را که تحت عنوان «زبان شعر» چاپ شد مورد اقتراح و اظهار نظر قرار دادهایم و از شاعران و صاحبنظران خواستیم که عقیدهی خود را در این باره بنویسند تا شاید بتوان از مجموعهی نظرها، نکات و مسائل باریکی را در قلمرو زبان شعر کشف کرد و یا لااقل مسائل طرحنشدهای را در این میان، به قلم کشانید.
با توجه به ضرورت و نیازی که در این زمان نسبت به طرح این گونه مسائل احساس میشد، این دعوت با اقبال صاحبنظران روبرو گردید. در این هفته نظر آقای نادر نادرپور را به همراه نمونهای از شعر شاعر میآوریم و دعوت خود را نیز یک بار دیگر تکرار میکنیم.
پیوند واژهها در شعر
این بحث، موضوع «نظرآزمایی» کتاب هفته است و به همین دلیل، خواستهاید که در این باره سخنی بگویم. گر چه سخن گفتن دربارهی چنین مطالب کلی و نظری، برای من کاری دشوار است، اما خواستهی شما را اجابت کردم، زیرا دیرگاهی بود که در بن چشمهی ذهنم، رسوب سخنانی نگفته و نشنیده را دیده بودم و میپنداشتم که اگر فرصتی دست دهد، باز نمودن این رسوب رنگارنگ و بر چشم دیگران گماشتنش نابجا نیست و از همینروی، دست به قلم بردم و دعوت شما را به جان پذیرفتم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!
ارادتمند. نادر نادرپور
«سحر کلام»، «جادوی سخن»!
این تعبیر یگانه را که در کلمات فارسی و تازی، قالبی دوگانه یافته است، همه شنیدهایم، اما شاید همه نشنیده باشیم که این تعبیر، گر چه در روزگار ما، اغلب به قصد مبالغه کردن در شأن شاعر یا نویسندهای به کار میرود و با به عبارت سادهتر، معنای «تعارف» و «گزافه» گرفته است، در علم روانشناسی جدید، ریشهای درست و معقول دارد. کاشفان اقلیم روح بشر بر آنند که اصل و مبدأ شعر، ساحری یا جادوگری بوده است و جادوگران، کسانی بودهاند که بر اثر تکرار الفاظی - اغلب بیمعنی ولی موزون و خوشآهنگ - در ذهن عوام (و حتا خواص)، تأثیری ژرف و شگرف میگذاشتهاند و این تأثیر، چنان میبوده، که سخنانشان را در گوش شنونده قوت «وحی منزل» میبخشیده است. این محققان، پای از چنین حدی نیز فراتر میگذارند و ادعا میکنند که حتا کتابهای آسمانی و رسالات پیامبران نیز از این صفت خالی نیست و در مؤمنان مذهبی، اثری اینگونه دارد.
چه این ادعا را بپذیریم و چه نپذیریم، ناگزیر از قبول این نکتهی اساسی هستیم که نیروئی عجیب و عظیم در کلمات نهفته است و همین نیروست که حالات گوناگون عاطفی - مانند عشق و اندوه و امید و شادی و یأس و جز اینها = را به ذهن و طبع ما القاء میکند و مناظر بدیع و خیالهای زیبا را در خاطر ما جان میبخشد و معجونی از رنگ و بوی و مزه و صوت و حرکت را در دیگدان ضمیر ما میپزد و به ما میچشاند. این نیروی نهان معجزهآسا، دارای تأثیر متقابل است. یعنی همانگونه که ذهنیات دیگران را به ما انتقال میدهد، ذهنیات ما را نیز در ضمیر دیگران میریزد: هم «نقشگذار» است و هم «نقشپذیر». اما آنچه مهم است دانستن این مطلب است که چنین نیروزی بزرگ حیرتانگیزی از چه برمیخیزد و از کجا میآید. نخستین اندیشه، ما را به این نتیجه میرساند که نیروی کلمات در «ترکیب» و یا به عبارت فارسیتر، در «پیوند» آنها نهفته است.
اکنون به اصل مطلب میرسیم: «ترکیب کلمات» و یا «پیوند واژهها» نه تنها نیروی الفاظ است، بلکه اصولن زاینده و پدید آورندهی شعر است به عبارت دیگر شعر جز «پیوند واژهها» چیزی نیست. زیرا هیچگونه احساس و یا هیچگونه مفهومی را بدون به هم پیوستن کلمات، بیان نمیتوان کرد. اما ضمنن باید دانست که ذهن و ارادهی ما - آدمیان - تا چه اندازه در پدید آوردن این نیرو دخالت دارد. بیگمان باید گفت که بر طبق نظر همان...