پشتیبانان: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
{{ در حال ویرایش }} | {{ در حال ویرایش }} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | صفحه 136 | ||
+ | |||
+ | زیرا که من همهجا به دنبالپشتیبان و مدافعی بودم .. انسان در هر جائی که هست به پشتیبانی نیاز میدارد. البته – و لااقل میتوان این را «فرض» کرد که در محکمه، کمتر از جای دیگر به آن احتیاجی هست؛ زیرا که در آنجا تنها و تنها « به موجب قانون » است که داوری میکنند. چون اگر بتوان تصور کرد که در آنجا با بیعدالتی یا همین طور «سرسری» حکم میدهند، دیگر چگونه امکان زندگی کردن باقی میماند؟ باید به محکمه دستور داد که با عبور آزادانه به «قلمرو قانون» موافق باشد. تنها وظیفه آن همین است. | ||
+ | در خود قانون، اتهام، دفاع و قضاوت، با هم مخلوط میشوند. دخالت آزاد یک فرد، در اینجا بیاحترامی است، امری نامشروع است. با پروندهئی که اساس و پایه قضاوت را تشکیل میدهد، طور دیگر عمل میشود ... این پرونده، تشکیل میشود ازبازپرسیهائی که از خویشان و بیگانگان و دوستان و دشمنان شخص، در زندگی خصوصی و عمومی، در شهرها و در دهکدهها و خلاصه در همه جا، به عمل آمده است. اینجا دیگر داشتن چند نفر به پشتیبان آن هم از بهترین آنان – به نهایت لزوم و ضرورت میرسد. و این پشتیبانان باید بدان اندازه به هم چسبیده باشند که دیوار زنده و جانداری ترتیب بدهند – زیرا طبیعت پشتیبانان چنین است که کمتر متحرک باشند حال آنکه متهمان، مانند روباهان چابک و راسوهای تیز تک و موش هائی که به اشکال بهچشم می آیند، از شکافهای باریک میلغزند و در نهان از میان پاهای حامیان میگذرند ... پش مواظب باشید! – و درست به همین دلیل است که من اکنون در | ||
+ | |||
+ | |||
صفحه 135 | صفحه 135 |
نسخهٔ ۳۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۴۰
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
صفحه 136
زیرا که من همهجا به دنبالپشتیبان و مدافعی بودم .. انسان در هر جائی که هست به پشتیبانی نیاز میدارد. البته – و لااقل میتوان این را «فرض» کرد که در محکمه، کمتر از جای دیگر به آن احتیاجی هست؛ زیرا که در آنجا تنها و تنها « به موجب قانون » است که داوری میکنند. چون اگر بتوان تصور کرد که در آنجا با بیعدالتی یا همین طور «سرسری» حکم میدهند، دیگر چگونه امکان زندگی کردن باقی میماند؟ باید به محکمه دستور داد که با عبور آزادانه به «قلمرو قانون» موافق باشد. تنها وظیفه آن همین است. در خود قانون، اتهام، دفاع و قضاوت، با هم مخلوط میشوند. دخالت آزاد یک فرد، در اینجا بیاحترامی است، امری نامشروع است. با پروندهئی که اساس و پایه قضاوت را تشکیل میدهد، طور دیگر عمل میشود ... این پرونده، تشکیل میشود ازبازپرسیهائی که از خویشان و بیگانگان و دوستان و دشمنان شخص، در زندگی خصوصی و عمومی، در شهرها و در دهکدهها و خلاصه در همه جا، به عمل آمده است. اینجا دیگر داشتن چند نفر به پشتیبان آن هم از بهترین آنان – به نهایت لزوم و ضرورت میرسد. و این پشتیبانان باید بدان اندازه به هم چسبیده باشند که دیوار زنده و جانداری ترتیب بدهند – زیرا طبیعت پشتیبانان چنین است که کمتر متحرک باشند حال آنکه متهمان، مانند روباهان چابک و راسوهای تیز تک و موش هائی که به اشکال بهچشم می آیند، از شکافهای باریک میلغزند و در نهان از میان پاهای حامیان میگذرند ... پش مواظب باشید! – و درست به همین دلیل است که من اکنون در
صفحه 135
نوشته: فرانتس کافکا ترجمه: بابا مقدم پشتیبانان آیا پشتیبانانی داشتم؟- برای من، در تمام دنیا چیزی نامطمئن تر و بیپایهتر از این موضوع نیست، و در این باره هیچگونه اطلاع درست و صحیحی ندارم. همه چهره ها در هم میرفت و اغلب کسانی که بهدیدار من میآمدند و یا اینکه خود من اینجاوآنجا، در راهروها ملاقاتشان میکردم برایم حالت زنان چاق فرتوتی را داشتند که پیش بند هائی با راه راه های آبی تیره و سفید، تمام اندامشان را پوشانده بود و همچنانکه با دست شکم خود را نوازش میکردند، به سنگینی به چپ و راست می رفتند. حتی من نمی توانستم یقین داشته باشم که ما، در کاخ دادگستری هستیم. نشانه های بسیار این فرض را تائید می کرد؛ در صورتی که برخی دیگر، این را انکار میکردند ... چیزی که بیشتر باعث می شد یک محکمه را به خاطر آرم، همهمه مداومی بود که از دور به گوش می رسید و از جائی که دست کم از هر جائی که کسی ایستاده باشد ... اما به طور حتم این فرض هم اشتباخ بود؛ زیرا این همهمه از دور به گوش میرسید. چنین به نظر می آمد که این راهرو های تنگ با آن اطاقهای عریان و خطهای منحنی ملایم، و نیز این در های بلندی که با دقت و نظم زینت یافته بود، تنها در خور سکوتی عمیق است گوئی این راهروها، از آن موزه یا کتابخانهئی است. اما، اگر آنجا کاخ دادگستری نبود، پس چرا من در آنجا میبایستی در جست و جوی وکیل مدافعی از برای خود باشم ؟ -