موزامبیک، کشوری با رهبران دانا و انقلابی!: تفاوت بین نسخهها
(صفحهی ۹۲ تایپ شد) |
(صفحهی ۹۳ تایپ شد) |
||
سطر ۲۷: | سطر ۲۷: | ||
۲. استقرار سیستم اقتصادی '''پرازوس (PRAZOS)''' | ۲. استقرار سیستم اقتصادی '''پرازوس (PRAZOS)''' | ||
+ | ۳. برپائی کنفرانس برلین در سال ۱۸۸۴ که تعیین کنندهٔ مرزها کنونی آفریقا بود. | ||
+ | |||
+ | از سال ۱۴۹۸، پای پرتغالیها به موزامبیک باز شد، و تا سال ۱۵۰۹ تقریباً تمام سواحل این سرزمین را اشغال کردند. هدف اصلی آنان ایجاد یک امپراتوری تجاری و تسلط بر دریاهای میان شرق و غرب بود. با ورود پرتغالیها به سواحل شرقی آفریقا، جنگهای طولانی میان آنان و عربها آغاز شد که تا سال ۱۷۰۰ بیشتر بهسود اعراب و از آن پس تماماً بهنفع پرتغالیها میچربید. پرتغالیها بهزودی دریافتند که بردهفروشی سودآورترین معامله است و با آنکه موزامبیک در صدور برده هرگز بهپای آنگولا و گینه نرسید، معهذا از ۱۷۸۰ تا ۱۸۰۰ سالانه در حدود ۱۰۰۰۰ برده به بردهداران تحویل میدادند. اروپائیهای تازه وارد که به این رقم راضی نبودند بهمنظور رونق تجارت جنگهای قبیلهئی بهراه انداختند، و بدینطریق تعداد بردگان صادراتی را سالانه به ۲۵۰۰۰ تن رساندند. گرچه ظاهراً در سال ۱۸۳۶ خرید و فروش برده در مستعمرات پرتغال ملغی شد، این تجارت نفرتانگیز رسماً تا سال ۱۸۶۵ صورت میگرفت و از آن بهبعد هم زیر پوشش کار اجباری همچنان ادامه یافت و همانطور که '''ریچارد گیبسن''' میگوید «آن آفریقائیهای خیلی خوشبخت بودند که توانستند از کشتیهای حمل برده با پیکرهای عریان در مزارع '''پرازوس''' بهکار اجباری بپردازند»» {{نشان|m1}} | ||
+ | |||
+ | '''پرازوس''' در زبان پرتغالی بهآن زمینهای کشاورزی اطلاق میشد که پادشاه پرتغال بهماجراجویان پرتغالی مستقر در موزامبیک میبخشید. این زمینها را با زور از چنگ آفریقائیان در میآورددن و خود آنان را بهزمینهای خشک و بیحاصل میراندند و حتی شرط اسکان در آن نقاط هم تعهد مالیاتهای سنگین بود که چون قادر بهپرداخت آن نبودند سرانجام بهبردگی و بیگاری میافتادند. برطبق مقررات مستعمراتی، سیاهپوستانی که از عهدهٔ پرداخت مالیات کلبههایشان بر نمیآمدند میبایست در مزارع | ||
[[رده:کتاب جمعه ۵]] | [[رده:کتاب جمعه ۵]] | ||
[[رده:کتاب جمعه]] | [[رده:کتاب جمعه]] |
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۳۱
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
مرزهای ژئو - پولیتیک موزامبیک نیز مانند سایر کشورهای آفریقائی زائیدهٔ عصر استعمار کلاسیک است، در حالی که تاریخ این کشور تبلوری است از مبارزات مردم آن علیه چنین نظامی.
پرتغالیها در طول چهارصد و پنجاه سال سلطهٔ تجاری و هفتاد سال استعمار منظم و سازمانیافته بر موزامبیک که شامل بیش از شصت گروه و قبیله با سنتهای و زبانهای گوناگون است، همواره با مقاومت سنتی - فرهنگی بومیان روبهرو بودهاند. لکن این مقاومتها گرچه جرقههائی در تاریکی بوده است معهذا بهخاطر پراکندگی قوای مردم این سرزمین و وابستگی قبیلهئی و سنتی گوناگون هرگز تا پیش از فرلیمو بارور نشده و فقط حماسههای زیبائی در تاریخ ادبیات خلق برجای نهاده است.
نخستین مقاومت سازمانیافته مردم مزامبیک در مقابل استعمار از سال ۱۹۲۰ آغاز شد که پرتغالیها بشدت آنرا سرکوب کردند. شورش با رائواس اولین مبارزهٔ مردم موزامبیک بود که از مرز تضادهای قبیلهئی و مقاومتهای سنتی - فرهنگی فراتر رفته و نطفهٔ مبارزات ملیگرایان را در سالهای بعد در بطن جامعهٔ استعماری موزامبیک بهوجود آورد. شکست این شورش بهروشنفکران سیاهپوست آموخت که در راه طولانی و پرپیچ و خمی که در پیش دارند وحدت ایدئولوژیک و همبستگی خلقهای موزامبیک با سایر خلقهای استثمار شدهٔ آفریقائی اجتنابناپذیر است و هرگونه مبارزه انتزاعی ناچار بهناکامی میانجامد.
نگاهی کوتاه بهتاریخ موزامبیک از ۱۴۹۸ تا ۱۹۲۰
در طی این دوران سه پدیده در فرآیند تاریخی موزامبیک چشمگیر بوده است.
۱. اِعمال سیستم بردهداری و کار اجباری
۲. استقرار سیستم اقتصادی پرازوس (PRAZOS)
۳. برپائی کنفرانس برلین در سال ۱۸۸۴ که تعیین کنندهٔ مرزها کنونی آفریقا بود.
از سال ۱۴۹۸، پای پرتغالیها به موزامبیک باز شد، و تا سال ۱۵۰۹ تقریباً تمام سواحل این سرزمین را اشغال کردند. هدف اصلی آنان ایجاد یک امپراتوری تجاری و تسلط بر دریاهای میان شرق و غرب بود. با ورود پرتغالیها به سواحل شرقی آفریقا، جنگهای طولانی میان آنان و عربها آغاز شد که تا سال ۱۷۰۰ بیشتر بهسود اعراب و از آن پس تماماً بهنفع پرتغالیها میچربید. پرتغالیها بهزودی دریافتند که بردهفروشی سودآورترین معامله است و با آنکه موزامبیک در صدور برده هرگز بهپای آنگولا و گینه نرسید، معهذا از ۱۷۸۰ تا ۱۸۰۰ سالانه در حدود ۱۰۰۰۰ برده به بردهداران تحویل میدادند. اروپائیهای تازه وارد که به این رقم راضی نبودند بهمنظور رونق تجارت جنگهای قبیلهئی بهراه انداختند، و بدینطریق تعداد بردگان صادراتی را سالانه به ۲۵۰۰۰ تن رساندند. گرچه ظاهراً در سال ۱۸۳۶ خرید و فروش برده در مستعمرات پرتغال ملغی شد، این تجارت نفرتانگیز رسماً تا سال ۱۸۶۵ صورت میگرفت و از آن بهبعد هم زیر پوشش کار اجباری همچنان ادامه یافت و همانطور که ریچارد گیبسن میگوید «آن آفریقائیهای خیلی خوشبخت بودند که توانستند از کشتیهای حمل برده با پیکرهای عریان در مزارع پرازوس بهکار اجباری بپردازند»» [۱]
پرازوس در زبان پرتغالی بهآن زمینهای کشاورزی اطلاق میشد که پادشاه پرتغال بهماجراجویان پرتغالی مستقر در موزامبیک میبخشید. این زمینها را با زور از چنگ آفریقائیان در میآورددن و خود آنان را بهزمینهای خشک و بیحاصل میراندند و حتی شرط اسکان در آن نقاط هم تعهد مالیاتهای سنگین بود که چون قادر بهپرداخت آن نبودند سرانجام بهبردگی و بیگاری میافتادند. برطبق مقررات مستعمراتی، سیاهپوستانی که از عهدهٔ پرداخت مالیات کلبههایشان بر نمیآمدند میبایست در مزارع