فرهنگ زندان: تفاوت بین نسخهها
جز |
|||
سطر ۴۳: | سطر ۴۳: | ||
'''کِتْ''' - قوری | '''کِتْ''' - قوری | ||
− | '''دو و سه ( | + | '''دو و سه)۲و۳(''' - اوضاع خراب است )در محاوره یا اطلاع( مثلاً برای اینکه به همدیگر خبری از خرابی اوضاع بدهند میگویند دو و سه است |
'''بند''' - سالنی که اطاق زندانیها در آن قرار دارد | '''بند''' - سالنی که اطاق زندانیها در آن قرار دارد | ||
سطر ۶۳: | سطر ۶۳: | ||
'''گرفتن''' - کسی را مسخره کردن و دستانداختن | '''گرفتن''' - کسی را مسخره کردن و دستانداختن | ||
− | '''حَسَنه''' - | + | '''حَسَنه''' - )حسن است( کار خراب است )شبیه دو و سه یا خیطه( |
'''آویز''' - از نظر خرج سربار کسی شدن | '''آویز''' - از نظر خرج سربار کسی شدن | ||
سطر ۷۷: | سطر ۷۷: | ||
'''سوخته''' - مفعول | '''سوخته''' - مفعول | ||
− | '''زیلوخوری''' - دوران بعد از ترک اعتیاد | + | '''زیلوخوری''' - دوران بعد از ترک اعتیاد )اشتهای کاذب( |
'''دوا''' - هروئین | '''دوا''' - هروئین |
نسخهٔ ۹ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۲۸
دارم این متن را تایپ میکنم. --پرستو.
آنچه میآید بخشی از اصطلاحات و لغاتی است که زندانیان کیفری عادی در طول ایام حبس میان خود بکار میبرند و عادتاً غریبهها و بخصوص مأموران زندان از فحوای حرفها بطور دقیق سردرنمیآورند.
دَمی - یک استکان چای
دستگاه - یک قوری چای
درْ چوبی - دادگاه مواد مخدر جنب زندان قصر
بالا - دادرسی ارتش
ساندویچ پدر - نان مخصوص زندان
خیطه - خبر کردن زندانیها همدیگر را که مأمور یا پاسبانی بطرفشان در حرکت است
روانی - قرصی مخصوص اعصاب که برای معالجه بیماران معتاد مصرف میشود
مایهدار - زندانی که پول یا وضع مناسبی دارد
اولی، دومی، سومی - سؤالی با صدای بلند برای اینکه بدانند مستراح خالی است یا نه.
چراغ خانه - محل گرم کردن غذا یا چای
هشت - محوطه داخلی جلو زندان که اطاق رئیس زندان در آن قرار دارد
زیر هشت - ایستادن در محوطه داخلی جلو زندان
مجرد - زندان مجرد و تنها
غیرقانون - لایحه تشدید مجازات
حبس - مدتی که زندانی از نظر جزائی زندانی میشود
جرم - مدتی که زندانی از نظر حقوقی باید زندانی شود
غیرقابلمه - غیرقانون، لایحه تشدید مجازات
کِتْ - قوری
دو و سه)۲و۳( - اوضاع خراب است )در محاوره یا اطلاع( مثلاً برای اینکه به همدیگر خبری از خرابی اوضاع بدهند میگویند دو و سه است
بند - سالنی که اطاق زندانیها در آن قرار دارد
شربتخوری - دوره ترک اعتیاد در زندان
درمان - ساعت
قپان - کیف بغلی
شوت - آدم خل وضع
ملا - میله بلند برای شکستن قفل
بالاپائین - باز کردن کشوی در با ملا
قرصی - آدم معتاد به قرص و تریاک
گرفتن - کسی را مسخره کردن و دستانداختن
حَسَنه - )حسن است( کار خراب است )شبیه دو و سه یا خیطه(
آویز - از نظر خرج سربار کسی شدن
لجنبازی - کاری خلاف روش و اصول انجام دادن
روی دود سیگار ریم زدن - مشترکاً یک سیگار را کشیدن
صندوق بلدیه - کسی که ته سیگار نصیبش میشود
سوخته جوشانی - همجنسبازی
سوخته - مفعول
زیلوخوری - دوران بعد از ترک اعتیاد )اشتهای کاذب(
دوا - هروئین
سینیکشی - حمل غذای زندانیها با سینیهای بزرگ
بشکهکشی - حمل زبالهدان با بشکه
خیکی - آدم بیعرضه و بیدستوپا
برزوگوزو - کسی که هیکل درشت دارد ولی معمولاً هنگام دعوا کتک میخورد
قالپاق - باسن، نشیمنگاه
لگد زدن به قالپاق - اردنگی
موتور عقب - سیگار فیلتردار
ژو - کلمهی مهمله به معنی »زکی«
ویژ - جوابی برای ژو
تکی - غذا برای یک نفر
جفتی - غذا برای دو نفر