چند شعر از هوشیمین: تفاوت بین نسخهها
(در حال تایپ.) |
|||
سطر ۴۶: | سطر ۴۶: | ||
در آسمان جبهه میبندد. | در آسمان جبهه میبندد. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ===جیرهٔ آب=== | ||
+ | |||
+ | هر زندانی نیمسطلی آب جیره دارد، | ||
+ | |||
+ | برای شستوشو یا چای، هرکدام که بخواهد: | ||
+ | |||
+ | اگر دست و رو بشوئی میباید از نوشیدن چای بگذری | ||
+ | |||
+ | اگر میل چای داشته باشی، میباید از شستوشوی چشم بپوشی. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ===انتقال به «تیانپائو»=== | ||
+ | |||
+ | خانهها را همه بهفانوس و گُل آراستهاند. | ||
+ | |||
+ | در عید ملّی، دهکده از شادی بهشور آمد | ||
+ | |||
+ | اما هم در آن روز مرا، پادر زنجیر، بهزندانی دیگر بردند. | ||
+ | |||
+ | باد، همچنان در جهت مخالف پرواز عقاب است. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ===ورود بهتیانپائو=== | ||
+ | |||
+ | امروز پنجاهوسه کیلومتر راه طی کردم | ||
+ | |||
+ | جامهام یکسره خیس است و پای افزارم از هم دریده. | ||
+ | |||
+ | سراسر شب، بیمکانی که دمی بیاسایم، | ||
+ | |||
+ | برکنارهٔ فاضلابی چشم انتظار روزی دیگرم. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ===در راه «نانینگ»=== | ||
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۳۴
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
بهمناسبت سالگرد تولد او
غذای زندان
هر وعده، تنها بادیهئی برنج گِرده
بیسبزی و بینمک، و بیذرهئی آبگوشت که قاتق کنیم.
آنان که از خارج غذائی دریافت کنند شکمی سیر میتوانند کرد
امّا بیکومک از خارج، از گرسنگی مینالیم.
مرگ مردی که جرمش قمار است
جز استخوانی و پوستی از او باقی نماند
بینوائی و سرما و گرسنگی از پایش درانداخت
آخرین شب جایش نزدیک من بود
امّا امروز صبح بهدهکدهٔ نُهچشمه[۱] رفته است.
شبهای سرد
در شبهای سرد پائیز، بیرو انداز و بیپتو
خمیده پشت و زانو بهبغل کشیده
بیهوده میکوشم که بهخواب روم.
تابش ماه بر بوتههای بارهنگ احساس سرما را افزون میکند
و دُبّ اکبر، نظارهکنان، از پس میلههای روزن
در آسمان جبهه میبندد.
جیرهٔ آب
هر زندانی نیمسطلی آب جیره دارد،
برای شستوشو یا چای، هرکدام که بخواهد:
اگر دست و رو بشوئی میباید از نوشیدن چای بگذری
اگر میل چای داشته باشی، میباید از شستوشوی چشم بپوشی.
انتقال به «تیانپائو»
خانهها را همه بهفانوس و گُل آراستهاند.
در عید ملّی، دهکده از شادی بهشور آمد
اما هم در آن روز مرا، پادر زنجیر، بهزندانی دیگر بردند.
باد، همچنان در جهت مخالف پرواز عقاب است.
ورود بهتیانپائو
امروز پنجاهوسه کیلومتر راه طی کردم
جامهام یکسره خیس است و پای افزارم از هم دریده.
سراسر شب، بیمکانی که دمی بیاسایم،
برکنارهٔ فاضلابی چشم انتظار روزی دیگرم.
در راه «نانینگ»
پاورقی
- ^ احتمالاً نام گورستانی است.