اعلامیّهٔ استقلال جمهوری دموکراتیکِ ویتنام*: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۸: سطر ۸:
 
{{بازنگری}}
 
{{بازنگری}}
  
همهٔ افراد بشد مساوی خلق شده‌اند و از طرفِ‌ خالق به‌همهٔ آنان حقوقِ غیرقابل تجاوزی اعطا شده، که از آن جمله است حقِ حیات، آزادی، و جست‌وجوی خوشبختی.
+
همهٔ افراد بشر مساوی خلق شده‌اند و از طرفِ‌ خالق به‌همهٔ آنان حقوقِ غیرقابل تجاوزی اعطا شده، که از آن جمله است حقِ حیات، آزادی، و جست‌وجوی خوشبختی.
  
 
این سخنانِ ابدی در اعلامیهٔ استقلالِ ایالات متحد آمریکا به‌سالِ ۱۷۷۶ بیان شد. معنی وسیع‌ترِ این سخنان این است که: همهٔ خلق‌های روی زمین از روز تولّد مساوی خلق می‌شوند و همهٔ خلق‌ها حق دارند زندگی کنند و آزاد و خوشبخت باشند.
 
این سخنانِ ابدی در اعلامیهٔ استقلالِ ایالات متحد آمریکا به‌سالِ ۱۷۷۶ بیان شد. معنی وسیع‌ترِ این سخنان این است که: همهٔ خلق‌های روی زمین از روز تولّد مساوی خلق می‌شوند و همهٔ خلق‌ها حق دارند زندگی کنند و آزاد و خوشبخت باشند.

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۲:۴۱

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۹۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۹۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۹۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۹۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۹۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۹۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۹۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۶ صفحه ۹۹

همهٔ افراد بشر مساوی خلق شده‌اند و از طرفِ‌ خالق به‌همهٔ آنان حقوقِ غیرقابل تجاوزی اعطا شده، که از آن جمله است حقِ حیات، آزادی، و جست‌وجوی خوشبختی.

این سخنانِ ابدی در اعلامیهٔ استقلالِ ایالات متحد آمریکا به‌سالِ ۱۷۷۶ بیان شد. معنی وسیع‌ترِ این سخنان این است که: همهٔ خلق‌های روی زمین از روز تولّد مساوی خلق می‌شوند و همهٔ خلق‌ها حق دارند زندگی کنند و آزاد و خوشبخت باشند.

اعلامیهٔ انقلاب فرانسه به‌سال ۱۷۹۱ حقوق اهالی کشور را به‌شرحِ زیر توصیف می‌کند: همهٔ افرادِ بشر آزاد و مساوی به‌دنیا می‌آیند و باید همیشه آزاد بمانند و از حقوقِ مساوی برخوردار شوند. این حقایق غیرقابلِ انکار است.

با این همه، بیش از هشتاد سال است که امپریالیست‌های فرانسوی با سوءاستفاده از شعار «آزادی، برابری، برادری» میهن ما را مورد تجاوز قرار داده به‌هم‌میهنانِ ما ستم روا داشته‌اند. فرانسویان، مخالفِ آرمان‌هایِ انسانیت و عدالت رفتار کرده‌اند.

در زمینهٔ سیاسی، خلقِ ما را از آزادی‌های دمکراتیک محروم کرده‌اند، قوانین غیرانسانی به‌مورد اجرا گذاشته‌اند به منظور انهدام وحدت ملّی و ممانعت از اتّحاد مجدّدِ مردمان سه رژیم سیاسی منطقه‌ئی در سه نقطهٔ کشور – شمال، مرکز، و جنوب – به‌پا کرده‌اند. تعداد زندان‌هائی که ساخته‌اند از تعداد مدارس بیشتر است، میهن‌پرستانِ ویتنامی را بی‌رحمانه قلع‌وقمع و قیام‌های ما را در دریایی از خون غرق کرده‌اند.

افکارِ عمومی را به‌زنجیر کرده مانع تنویرِ افکارعمومی در کشور شده‌اند. ما را به‌منظورِ تضعیفِ نژادمان معتادِ تریاک و الکل کرده‌اند. در قلمرو اقتصادی، ما را تا مغز استخوان چاپیده مردم ما را به‌خاکِ سیاه نشانده کشتزارهای‌مان را ویران کرده‌اند.

فرانسویان، برنجزارها، معادن، جنگلها، و موادِ خام کشور ما را چاپیده‌اند. انتشار اسکناس و تجارت خارجی را به‌انحصارِ خود درآورده‌اند و اقسامِ مالیات‌هایِ غیرقابلِ توجیهی را به‌مردمِ ما تحمیل کرده به‌ویژه دهقانان را تا سرحدِّ مرگ چاپیده‌اند. مهاجمان فرانسوی مانعِ رشد بورژوازی ملیِ ما شده بی‌رحمانه، کارگران کشور ما را استثمار کرده‌اند.

در پائیز ۱۹۴۰، هنگامی که فاشیست‌های ژاپنی سرزمین هندوچین را مورد تجاوز قرار داده پایگاه جدیدی برای جنگ علیه متفقین به‌پا داشتند امپریالیست‌های فرانسوی زانو زده میهنِ ما را در اختیارِ آنان گذاشتند. از آن پس، خلقِ ما زیر یوغ دوگانهٔ فرانسه-ژاپن قرار گرفت و به‌رنج و محنت مردم افزوده شد.

نتیجه آن شد که از پایان سال قبل تا آغاز سال جدید بیش از دومیلیون از هم‌میهنان ما در اثر قحطی جان سپردند. در ۹ مارس (۱۹۴۵) نیروهای فرانسوی از طرف ژاپن خلع سلاح شدند. استعمارگران فرانسوی یا تسلیم شدند یا فرار کردند، و نشان دادند که نه‌تنها قادر به «حفاظتِ» از ما نیستند، بلکه ظرفِ پنج سال دوبار میهنِ ما را به ژاپنی‌ها فروختند.

تا قبل از ۹ مارس، در چند نوبت، جبههٔ ویت‌مین از فرانسویان دعوت کرد با ما علیه ژاپنی‌ها متحد شوند. استعمارگران فرانسوی به‌عوضِ موافقت با این پیشنهاد اقدامات ارعابی خود را علیه اعضای ویت‌مین تا آنجا شدّت دادند که قبل از فرار، تعداد زیادی از زندانیانِ سیاسی محبوس در زندان‌های من‌بای و کائوبانک را قتل عام کردند.

علیرغمِ همهٔ این‌ها، هم‌میهنان ما نسبت به فرانسویان شیوهٔ برخوردی انسانی و بردبارانه اتخاذ کردند. حتّی پس از کودتایِ ژاپنی‌ها در ماه مارسِ ۱۹۴۵، جبههٔ ویت‌مین به‌کمک بسیاری از فرانسویان شتافت و آن‌ها را تا عبور از مرز همراهی کرد، بسیاری از آنان را از زندان‌هایِ ژاپنی‌ها نجات داد و از جان‌ومال فرانسویان حفاظت کرد.

در پائیزِ ۱۹۴۰، کشورِ ما دیگر مستعمرهٔ فرانسه نبود و به‌تملک ژاپنی‌ها درآمده بود. پس از تسلیمِ ژاپن به‌نیروهای متفقین، خلقِ ما بارِ دیگر یکپارچه برای کسب استقلالِ ملی قیام کرد و جمهوری دمکراتیک ویتنام را تأسیس نمود. واقعیت این است که ما استقلال خود را در نبرد علیه ژاپنی‌ها و نه فرانسویان کسب کرده‌ایم. فرانسویان فرار اختیار کردند و ژاپنی‌ها نیز تسلیم شدند. امپراتور بائودای نیز از سلطنت کناره‌گیری کرده است. همزمان با این رخدادها، خلقِ ما رژیم سلطنتی را که ده‌ها قرن، جابرانه حکومت رانده بود سرنگون کرد و به‌جای آن جمهوری دمکراتیکِ کنونی را استقرار بخشید.

به‌این دلائل، ما اعضای حکومت موقّت به‌نمایندگی از طرفِ خلقِ ویتنام اعلام می‌داریم که از هم‌اکنون همهٔ روابطی را که ماهیّتِ استعماری دارد با فرانسه قطع می‌کنیم. ما همهٔ قراردادهائی را که فرانسه به‌نامِ ویتنام منعقد کرده و تمامِ حقوقِ ویژه‌ئی را که فرانسویان به‌طور غیرقانونی در میهنِ ما به‌دست آورده‌اند لغو می‌کنیم. همهٔ خلقِ ویتنام به‌مثابهٔ تنی واحد مصمم است تا آخرین قطرهٔ خون خویش در مقابل هرگونه کوششی که فرانسویان برای استقرار مجدد سلطهٔ خود در ویتنام به‌کار برند به‌جنگد. ما ایمان راسخ داریم متفقین که در کنفرانس‌های تهران و سانفرانسیسکو حق ملل در تعیین سرنوشتِ خویش را پذیرفته‌اند از شناسایی استقلالِ ویتنام سرباز نخواهند زد.

خلقی که به‌مدت هشتاد سال شجاعانه علیه سلطه‌ٔ فرانسه رزمیده است، خلقی که درطول سال‌هایِ اخیر دوش‌به‌دوشِ متفقین علیه فاشیسم جنگیده است باید آزاد و مستقل باشد.

به‌این دلائل ما اعضایِ دولت موقّت جمهوری دمکراتیک ویتنام رسماً به‌جهان اعلام می‌داریم که ویتنام حق دارد کشوری آزاد و مستقل باشد و در واقع هم‌اکنون نیز هست. خلق ویتنام مصمّم است همهٔ نیری اخلاقی و مادی خود را بسیج کند و از جان‌ومالِ خود دست بشوید تا از استقلال و آزادی خویش به حراست برخیزد!

ترجمهٔ خ – کیانوش