چند شعر از هوشیمین: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(در حال تایپ.) |
|||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
− | ==غذای زندان== | + | ===غذای زندان=== |
هر وعده، تنها بادیهئی برنج گِرده | هر وعده، تنها بادیهئی برنج گِرده | ||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
− | ==مرگ مردی که جرمش قمار است== | + | ===مرگ مردی که جرمش قمار است=== |
جز استخوانی و پوستی از او باقی نماند | جز استخوانی و پوستی از او باقی نماند | ||
سطر ۳۱: | سطر ۳۱: | ||
− | ==شبهای سرد== | + | ===شبهای سرد=== |
در شبهای سرد پائیز، بیرو انداز و بیپتو | در شبهای سرد پائیز، بیرو انداز و بیپتو | ||
+ | |||
خمیده پشت و زانو بهبغل کشیده | خمیده پشت و زانو بهبغل کشیده | ||
+ | |||
بیهوده میکوشم که بهخواب روم. | بیهوده میکوشم که بهخواب روم. | ||
+ | |||
تابش ماه بر بوتههای بارهنگ احساس سرما را افزون میکند | تابش ماه بر بوتههای بارهنگ احساس سرما را افزون میکند | ||
+ | |||
و دُبّ اکبر، نظارهکنان، از پس میلههای روزن | و دُبّ اکبر، نظارهکنان، از پس میلههای روزن | ||
+ | |||
در آسمان جبهه میبندد. | در آسمان جبهه میبندد. | ||
نسخهٔ ۱۹ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۱۰
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
بهمناسبت سالگرد تولد او
غذای زندان
هر وعده، تنها بادیهئی برنج گِرده
بیسبزی و بینمک، و بیذرهئی آبگوشت که قاتق کنیم.
آنان که از خارج غذائی دریافت کنند شکمی سیر میتوانند کرد
امّا بیکومک از خارج، از گرسنگی مینالیم.
مرگ مردی که جرمش قمار است
جز استخوانی و پوستی از او باقی نماند
بینوائی و سرما و گرسنگی از پایش درانداخت
آخرین شب جایش نزدیک من بود
امّا امروز صبح بهدهکدهٔ نُهچشمه[۱] رفته است.
شبهای سرد
در شبهای سرد پائیز، بیرو انداز و بیپتو
خمیده پشت و زانو بهبغل کشیده
بیهوده میکوشم که بهخواب روم.
تابش ماه بر بوتههای بارهنگ احساس سرما را افزون میکند
و دُبّ اکبر، نظارهکنان، از پس میلههای روزن
در آسمان جبهه میبندد.
پاورقی
^ احتمالاً نام گورستانی است.