اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند...: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(بازنگری شد.)
سطر ۲۳: سطر ۲۳:
 
‏توی دریا برای ماهی‌های کوچولو جعبه‌های محکمی می‌ساختند
 
‏توی دریا برای ماهی‌های کوچولو جعبه‌های محکمی می‌ساختند
  
همه جور خوراکی توی آن‌ها می‌گذاشتند
+
همه جور خوراکی توی آنها می‌گذاشتند
  
 
‏مواظب بودند که همیشه پر از آب باشد،  
 
‏مواظب بودند که همیشه پر از آب باشد،  
سطر ۲۹: سطر ۲۹:
 
‏هوای بهداشت ماهی‌های کوچولو را هم داشتند
 
‏هوای بهداشت ماهی‌های کوچولو را هم داشتند
  
‏مثلأ وقتی یک ماهی کوچولو باله‌اش را زخمی می‌کرد به‌اش می‌رسیدند تا زود و بی‌هنگام نمیرد.
+
‏مثلأ وقتی یک ماهی کوچولو باله‌اش را زخمی می‌کرد  
  
برای آن‌که هیچ وقت دل ِ ماهی کوچولو نگیرد
+
به‌اش می‌رسیدند تا زود و بی‌هنگام نمیرد.
  
گاه‌گاه مهمانی‌های بزرگ آبی برپا می‌کردند
+
برای آن که هیچ وقت دلِ ماهی کوچولو نگیرد
 +
 
 +
گاه‌گاه مهمانی‌های بزرگِ آبی برپا می‌کردند
  
 
چون که
 
چون که
  
‏گوشت ماهی شاد از ماهی پَکـر لذیذ‌تر است.  
+
‏گوشت ماهیِ شاد از ماهی پَکـَـر لذیذ‌تر است.  
  
 +
در آن جعبه‌های بزرگ برای ماهی‌ها مدرسه هم می‌ساختند
  
 +
در آن مدرسه‌ها به‌ماهی کوچولو‌ها یاد می‌دادند
  
‏در آن جعبه‌های بزرگ برای ماهی‌ها مدرسه هم می‌ ساختند
+
‏که چه جوری به‌طرف دهنِ کوسه ماهی شنا کنند.  
 
 
در آن مدرسه‌ها به ماهی کوچولو‌ها یاد می‌دادند
 
 
 
‏که چه‌جوری به طرف دهن کوسه ماهی شنا کنند.  
 
  
 
   
 
   
 
‏ماهی کوچولو‌ها می‌بایست جغرافیا هم یاد بگیرند
 
‏ماهی کوچولو‌ها می‌بایست جغرافیا هم یاد بگیرند
 
   
 
   
‏تا بتوانند کوسه ماهی هائی را که این ور و آن ور لم داده‌اند پیدا کنند.  
+
‏تا بتوانند کوسه ماهی‌هائی را که این وَر و آن وَر لـَم داده‌اند پیدا کنند.  
 
   
 
   
‏گیرم اگر کوسه‌ماهی‌ها آدم بودند
+
‏گیرم اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند
  
 
‏درس اصلی ماهی‌های کوچولو «اخلاق» بود:  
 
‏درس اصلی ماهی‌های کوچولو «اخلاق» بود:  
 
   
 
   
‏به آن‌ها می‌قبولاندند که زیبا‌ترین و باشکوه‌ترین کار‌ها برای یک ماهی کوچولو
+
‏به‌آن‌ها می‌قبولاندند که زیبا‌ترین و باشکوه‌ترین کار‌ها برای یک ماهی کوچولو این است که خودش را در ‌‌نهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه ماهی کند.  
 
 
این است که خودش را در ‌‌نهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه ماهی کند.  
 
 
   
 
   
‏به ماهی کوچولو‌ها یاد می‌دادند که چه طور به کوسه ماهی‌ها معتقد باشند
+
‏به‌ماهی کوچولو‌ها یاد می‌دادند که چه طور به‌کوسه ماهی‌ها معتقد باشند
 
   
 
   
‏و از آن مهم‌تر، چه جوری خود را برای یک آینده زیبا مهیاکنند:  
+
‏و از آن مهم‌تر، چه جوری خود را برای یک آیندهٔ زیبا مهیّـا کنند:  
  
آینده‌ای که فقط از راه «اطاعت» به دست می‌آید.  
+
آینده‌ئی که فقط از راه «اطاعت» به‌دست می‌آید.  
 
   
 
   
‏ماهی کوچولو‌ها می‌بایست از همه اندیشه‌های مادی
+
 
 +
‏ماهی کوچولو‌ها می‌بایست از همهٔ اندیشه‌های مادّی
  
 
و از تمایلات مارکسیستی پرهیز کنند،  
 
و از تمایلات مارکسیستی پرهیز کنند،  
  
‏و اگر یکیشان دچار چنین گرایش هائی بشود
+
‏و اگر یکی‌شان دچار چنین گرایش‌هائی بشود
 
   
 
   
 
‏دیگران وظیفه‌شان حکم می‌کند که کوسه‌ها را خبر کنند.  
 
‏دیگران وظیفه‌شان حکم می‌کند که کوسه‌ها را خبر کنند.  
سطر ۷۸: سطر ۷۷:
 
‏اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند
 
‏اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند
  
‏در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت:  
+
‏در قلمروشان البتّه هنر هم وجود داشت:  
 
   
 
   
 
‏از دندان کوسه ماهی‌ها تصاویر زیبای رنگارنگی می‌کشیدند
 
‏از دندان کوسه ماهی‌ها تصاویر زیبای رنگارنگی می‌کشیدند
  
دهان و گلوی کوسه‌ها را به شکل زمین بازی و تماشاخانه در می‌آوردند.
+
دهان و گلوی کوسه‌ها را به‌شکل زمین بازی و تماشاخانه در می‌آوردند
  
  
تَهِ دریا نمایشنامه‌هایی روی صحنه می‌آوردند که
+
ته دریا نمایشنامه‌هائی روی صحنه می‌آوردند که
  
در آن‌ها، ماهی کوچولوهای قهرمان
+
در آنها، ماهی کوچولوهای قهرمان
  
شاد و شنگول به دهان و حلقوم کوسه‌ها
+
شاد و شنگول به‌دهان و حلقوم کوسه‌ها شیرجه می‌رفتند.
  
شیرجه می‌رفتند.
+
همراه نمایش
  
هم‌راه نمایش
+
آهنگ‌های مسحورکننده‌ئی هم می‌نواختند که بی‌اختیار
  
آهنگ‌های محور کننده‌ای هم می‌نواختند
+
ماهی کوچولو‌ها را به‌طرف دهن کوسه‌ها می‌کشاند.
  
که بی‌اختیار
 
  
ماهی کوچولو‌ها را به طرف دهن کوسه‌ها می‌کشاند.
+
در آنجا بی‌تردید مذهبی هم وجود داشت که
  
 +
به‌ماهی‌ها می‌آموخت که «زندگی واقعی، در شکم کوسه‌ها آغاز می‌شود».
  
در آن‌جا بی‌تردید مذهبی هم وجود داشت که به ماهی‌ها می‌آموخت که
 
  
«زندگی واقعی، در شکم کوسه‌ها آغاز می‌شود»
+
اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند
  
 
+
ماهی کوچولو‌ها دیگر برابر نبودند:
اگر کوسه‌ماهی‌ها آدم بودند
 
 
 
ماهی کوچولو‌ها دیگر برابر نبودند
 
  
 
گروهی عالی مقام و صاحب منصب بر دیگران فرمان می‌راندند،  
 
گروهی عالی مقام و صاحب منصب بر دیگران فرمان می‌راندند،  
  
ماهی‌هایی که بفهمی نفهمی بزرگ‌تر از بقیه بودند
+
ماهی‌هائی که بفهمی نفهمی بزرگتر از بقیه بودند
  
اجازه داشتند کوچک‌تر‌ها را میل کنند
+
اجازه داشتند کوچکتر‌ها را میل کنند
  
واین خودش به نفع کوسه‌ها بود
+
و این خودش به‌نفع کوسه‌ها بود
  
چون از این راه برای خود آن‌ها لقمه‌های
+
چون از این راه برای خود آن‌ها لقمه‌های بزرگ‌تری آماده می‌شد.
  
بزرگ‌تری آماده می‌شد.
+
از این مهم‌تر،
  
از این مهم‌تر،
+
ماهی‌هائی که معلّم بودند، یا رئیس یا مهندس یا قوطی‌ساز،
  
ماهی‌هایی که معلم بودند، یا رئیس یا مهندس یا قوطی‌ساز،
+
مدام به‌ماهی‌های دیگر امر و نهی می‌کردند
  
مدام به ماهی‌های دیگر امر و نهی می‌کردند و آن‌ها هم می‌گفتند چشم.  
+
و آنها هم می‌گفتند چشم.  
  
  
 
مطلب را درز بگیرم:  
 
مطلب را درز بگیرم:  
  
اگر کوسه‌ماهی‌ها آدم بودند
+
اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند
  
زیر دریا هم تمدن وجود داشت.  
+
زیر دریا هم تمدّن وجود داشت.  
  
  
برگردان: پروین انوار
+
:::::::::برگردانِ '''پروین انوار'''

نسخهٔ ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۵۰

کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۶۶

برتولت برشت:

‏ ‏دختر کوچولوی صاحبخانه از آقای «کی» پرسید:

‏- اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند با ماهی‌های کوچولو مهربان‌تر می‌شدند؟


‏آقای «کی» گفت:

‏- البته. اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند

‏توی دریا برای ماهی‌های کوچولو جعبه‌های محکمی می‌ساختند

همه جور خوراکی توی آنها می‌گذاشتند

‏مواظب بودند که همیشه پر از آب باشد،

‏هوای بهداشت ماهی‌های کوچولو را هم داشتند

‏مثلأ وقتی یک ماهی کوچولو باله‌اش را زخمی می‌کرد

به‌اش می‌رسیدند تا زود و بی‌هنگام نمیرد.

برای آن که هیچ وقت دلِ ماهی کوچولو نگیرد

گاه‌گاه مهمانی‌های بزرگِ آبی برپا می‌کردند

چون که

‏گوشت ماهیِ شاد از ماهی پَکـَـر لذیذ‌تر است.

در آن جعبه‌های بزرگ برای ماهی‌ها مدرسه هم می‌ساختند

در آن مدرسه‌ها به‌ماهی کوچولو‌ها یاد می‌دادند

‏که چه جوری به‌طرف دهنِ کوسه ماهی شنا کنند.


‏ماهی کوچولو‌ها می‌بایست جغرافیا هم یاد بگیرند

‏تا بتوانند کوسه ماهی‌هائی را که این وَر و آن وَر لـَم داده‌اند پیدا کنند.

‏گیرم اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند

‏درس اصلی ماهی‌های کوچولو «اخلاق» بود:

‏به‌آن‌ها می‌قبولاندند که زیبا‌ترین و باشکوه‌ترین کار‌ها برای یک ماهی کوچولو این است که خودش را در ‌‌نهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه ماهی کند.

‏به‌ماهی کوچولو‌ها یاد می‌دادند که چه طور به‌کوسه ماهی‌ها معتقد باشند

‏و از آن مهم‌تر، چه جوری خود را برای یک آیندهٔ زیبا مهیّـا کنند:

آینده‌ئی که فقط از راه «اطاعت» به‌دست می‌آید.


‏ماهی کوچولو‌ها می‌بایست از همهٔ اندیشه‌های مادّی

و از تمایلات مارکسیستی پرهیز کنند،

‏و اگر یکی‌شان دچار چنین گرایش‌هائی بشود

‏دیگران وظیفه‌شان حکم می‌کند که کوسه‌ها را خبر کنند.


‏اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند

‏در قلمروشان البتّه هنر هم وجود داشت:

‏از دندان کوسه ماهی‌ها تصاویر زیبای رنگارنگی می‌کشیدند

دهان و گلوی کوسه‌ها را به‌شکل زمین بازی و تماشاخانه در می‌آوردند


ته دریا نمایشنامه‌هائی روی صحنه می‌آوردند که

در آنها، ماهی کوچولوهای قهرمان

شاد و شنگول به‌دهان و حلقوم کوسه‌ها شیرجه می‌رفتند.

همراه نمایش

آهنگ‌های مسحورکننده‌ئی هم می‌نواختند که بی‌اختیار

ماهی کوچولو‌ها را به‌طرف دهن کوسه‌ها می‌کشاند.


در آنجا بی‌تردید مذهبی هم وجود داشت که

به‌ماهی‌ها می‌آموخت که «زندگی واقعی، در شکم کوسه‌ها آغاز می‌شود».


اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند

ماهی کوچولو‌ها دیگر برابر نبودند:

گروهی عالی مقام و صاحب منصب بر دیگران فرمان می‌راندند،

ماهی‌هائی که بفهمی نفهمی بزرگتر از بقیه بودند

اجازه داشتند کوچکتر‌ها را میل کنند

و این خودش به‌نفع کوسه‌ها بود

چون از این راه برای خود آن‌ها لقمه‌های بزرگ‌تری آماده می‌شد.

از این مهم‌تر،

ماهی‌هائی که معلّم بودند، یا رئیس یا مهندس یا قوطی‌ساز،

مدام به‌ماهی‌های دیگر امر و نهی می‌کردند

و آنها هم می‌گفتند چشم.


مطلب را درز بگیرم:

اگر کوسه ماهی‌ها آدم بودند

زیر دریا هم تمدّن وجود داشت.


برگردانِ پروین انوار