شعر من: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(بازنگری شد.)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:4-086.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۴ صفحه ۸۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۴ صفحه ۸۶]]
 
[[Image:4-086.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۴ صفحه ۸۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۴ صفحه ۸۶]]
  
{{بازنگری}}
+
''کامی مورا هاجیمه  Kamimura Hajime  (متولد سال ۱۹۱۰ در حومهٔ ناکازاکی).''
 
 
'''شعر من'''
 
 
 
 
 
کامی مورا هاجیمه  Kamimura Hajime   
 
 
 
(متولدسال 1910 در حومه‌ی ناکازاکی)
 
 
 
  
  
 
اگر در کنار تپه کسی مسکن گزیند
 
اگر در کنار تپه کسی مسکن گزیند
  
 +
مه به‌کاشانه‌تان راه می‌یابد
  
مه به کاشانه‌تان راه می‌یابد
+
و زنجره‌ئی بر ساعت دیواری‌تان می‌خزد و آوا که می‌دهد
  
  
و زنجره‌ئی برساعت دیواری‌تان می‌خزد و آوا که می‌دهد
+
سنجاقکی هم‌اکنون در کلبه‌ام به‌پرواز در‌آمد
 
 
 
 
سنجاقکی هم‌اکنون در کلبه‌ام به ‌پرواز در‌آمد
 
 
 
  
 
و من نشسته‌ام و شعری می‌سرایم
 
و من نشسته‌ام و شعری می‌سرایم
سطر ۲۹: سطر ۱۸:
 
قلم را سخت در دست می‌فشارم
 
قلم را سخت در دست می‌فشارم
  
 +
و زیرکانه در بارهٔ زندگی خویش
  
و زیرکانه در باره‌ی زندگی خویش
+
خطوطی بر کاغذ می‌آورم
 
 
 
 
خطوطی برکاغذ می‌آورم
 
  
  
آنگاه که از دنیا و یا مردم دنیا زبان به شکایت می‌گشایم
+
آنگاه که از دنیا و یا مردم دنیا زبان به‌شکایت می‌گشایم
 
 
  
 
بدانگاه که بیزاری می‌جویم و از نارضائی‌ها سخن می‌گویم
 
بدانگاه که بیزاری می‌جویم و از نارضائی‌ها سخن می‌گویم
 
  
 
می‌دانم که آن ایمان بایسته را در زندگی نیافته‌ام.
 
می‌دانم که آن ایمان بایسته را در زندگی نیافته‌ام.
 
  
 
غم‌ها و شادمانی‌های آدمی
 
غم‌ها و شادمانی‌های آدمی
  
 
+
به‌مانندهٔ باد است
به ماننده‌ی باد است
 
 
 
  
 
که سنجاقک را با خود می‌برد.
 
که سنجاقک را با خود می‌برد.
  
  
 +
پُشت میزم نشسته‌ام
  
پشت میزم نشسته‌ام
+
و به‌مفاهیم عمیق‌تری می‌اندیشم.
 
 
 
 
و به مفاهیم عمیق‌تری می‌اندیشم.
 
 
 
  
  
'''ترجمه همایون نوراحمد'''
+
:::::::'''ترجمه همایون نوراحمر'''

نسخهٔ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۱۶

کتاب جمعه سال اول شماره ۴ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۴ صفحه ۸۶

کامی مورا هاجیمه Kamimura Hajime (متولد سال ۱۹۱۰ در حومهٔ ناکازاکی).


اگر در کنار تپه کسی مسکن گزیند

مه به‌کاشانه‌تان راه می‌یابد

و زنجره‌ئی بر ساعت دیواری‌تان می‌خزد و آوا که می‌دهد


سنجاقکی هم‌اکنون در کلبه‌ام به‌پرواز در‌آمد

و من نشسته‌ام و شعری می‌سرایم


قلم را سخت در دست می‌فشارم

و زیرکانه در بارهٔ زندگی خویش

خطوطی بر کاغذ می‌آورم


آنگاه که از دنیا و یا مردم دنیا زبان به‌شکایت می‌گشایم

بدانگاه که بیزاری می‌جویم و از نارضائی‌ها سخن می‌گویم

می‌دانم که آن ایمان بایسته را در زندگی نیافته‌ام.

غم‌ها و شادمانی‌های آدمی

به‌مانندهٔ باد است

که سنجاقک را با خود می‌برد.


پُشت میزم نشسته‌ام

و به‌مفاهیم عمیق‌تری می‌اندیشم.


ترجمه همایون نوراحمر