تلخ!: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز |
(بازنگری و نهایی شد.) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[Image:KHN005P143.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۳|کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۳]] | [[Image:KHN005P143.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۳|کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۳]] | ||
− | |||
پای آبله ز راه بیابان رسیدهام | پای آبله ز راه بیابان رسیدهام | ||
سطر ۱۰: | سطر ۹: | ||
− | در بر رخم مبند که غم، بسته هر | + | در بر رخم مبند که غم، بسته هر درم |
دلخستهام به زحمت شب زندهداریم | دلخستهام به زحمت شب زندهداریم | ||
سطر ۲۱: | سطر ۲۰: | ||
دیده گناه کردن شیرین دیگران | دیده گناه کردن شیرین دیگران | ||
− | ::: | + | :::وز بیگناه دلشدگانی ثواب تلخ. |
سطر ۴۳: | سطر ۴۲: | ||
[[رده:نیمایوشیج]] | [[رده:نیمایوشیج]] | ||
[[رده:مرتضا ممیز]] | [[رده:مرتضا ممیز]] | ||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] |
نسخهٔ ۱۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۰۰
پای آبله ز راه بیابان رسیدهام
بشمرده دانه دانه کلوخ خراب او
- برده به سر به بیخ گیاهان و آب تلخ.
در بر رخم مبند که غم، بسته هر درم
دلخستهام به زحمت شب زندهداریم
- ویرانهام ز هیبت آباد خواب تلخ.
عیبم، مبین، که زشت و نکو دیدهام بسی
دیده گناه کردن شیرین دیگران
- وز بیگناه دلشدگانی ثواب تلخ.
در موسمی که خستگیم میبرد ز جای
با من بدار حوصله، بگشای در ز حرف
- اما در آن نه ذره عتاب و خطاب تلخ
چون این شنید، بر سر بالین من گریست
گفتا: کنون چه چاره؟ بگفتم اگر رسد
- با روزگار هجر و صبوری، شراب تلخ.