ایرادات و ابهامات اصول مصوب دولت در مورد تشکیل شورای کارکنان مؤسسات دولتی و خصوصی: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(من نمی‌دونم باید دومین صفحه رو هم تایپ کنم یا عکسش رو می‌شه گذاشت توی صفحه؟ می‌شه لطفا راهنماییم کنید؟)
سطر ۱۸: سطر ۱۸:
 
‏اصول پیشنهادی با طرح «هدف» شروع می‌شود که عبارت است از «ایجاد تفاهم و همکاری بیشتر بین کارکنان و مدیریت در جهت پیشرفت مطلوب کارکنان و مؤسسه برای خدمت هرچه بیش‌تر به‌جامعه و با رعایت حقوق حقهٔ کارکنان». شورا تنها به‌این هدف محدود نمی‌شود، و مهم‌ترین هدف شورا مشارکت در ادارهٔ امور مؤسسه و در واحدهای تولیدی، ‏کنترل تولید است و یکی از تفاوت‌های عمدهٔ شورا و سندیکا در همین امر نهفته است. شورا باید در برنامه‌ریزی و مدیریت مشارکت داشته باشد چرا که این کارکنان هستند که تمامی بار یک مؤسسه را بر دوش دارند و این حق آن‌‌ها است که در تصمیم‌گیری‌های واحدی که در آن خدمت می‌کنند سهیم باشند.
 
‏اصول پیشنهادی با طرح «هدف» شروع می‌شود که عبارت است از «ایجاد تفاهم و همکاری بیشتر بین کارکنان و مدیریت در جهت پیشرفت مطلوب کارکنان و مؤسسه برای خدمت هرچه بیش‌تر به‌جامعه و با رعایت حقوق حقهٔ کارکنان». شورا تنها به‌این هدف محدود نمی‌شود، و مهم‌ترین هدف شورا مشارکت در ادارهٔ امور مؤسسه و در واحدهای تولیدی، ‏کنترل تولید است و یکی از تفاوت‌های عمدهٔ شورا و سندیکا در همین امر نهفته است. شورا باید در برنامه‌ریزی و مدیریت مشارکت داشته باشد چرا که این کارکنان هستند که تمامی بار یک مؤسسه را بر دوش دارند و این حق آن‌‌ها است که در تصمیم‌گیری‌های واحدی که در آن خدمت می‌کنند سهیم باشند.
 
   
 
   
‏پس از هدف به «ارکان» پیشنهادی می‌رسیم که در دو سطح «مجمع عمومی» و «شورای هماهنگی» خلاصه می‌شود. در این پیشنهاد مدیریت و شورا آن چنان درهم آمیخته شده و «قاطی» شده‌اند که امکان تفکیک آن‌ها نیست و چنین به‌نظر می‌رسد که مدیریت نیز خود عضو شورا است! آن هم با چه امتیازات خاصی. اول این که مجمع عمومی عادی شورای کارکنان (متشکل از کلیه کارکنان مؤسسه) یعنی بالا‌ترین مرجع تصمیم‌گیری شورائی، توسط مدیر مؤسسه دعوت می‌شود و این یکی از غیراصولی‌ترین پیشنهادات ارائه شده است، گوئی خود کارکنان و یا شورای هماهنگی پیشنهادی صلاحیت دعوت عالی‌ترین مرجع سازمانی خود را ندارند و باید به‌مدیر متکی باشند البته این امکان به‌کارکنان در دعوت از مجمع‌عمومی فوق‌العاده (که ضمناً فراموش شده ‏وظایف آن و تفاوت آن با مجمع عمومی عادی طرح شود) داده شده، ‏که البته این مجمع «بنا به درخواست
+
‏پس از هدف به «ارکان» پیشنهادی می‌رسیم که در دو سطح «مجمع عمومی» و «شورای هماهنگی» خلاصه می‌شود. در این پیشنهاد مدیریت و شورا آن چنان درهم آمیخته شده و «قاطی» شده‌اند که امکان تفکیک آن‌ها نیست و چنین به‌نظر می‌رسد که مدیریت نیز خود عضو شورا است! آن هم با چه امتیازات خاصی. اول این که مجمع عمومی عادی شورای کارکنان (متشکل از کلیه کارکنان مؤسسه) یعنی بالا‌ترین مرجع تصمیم‌گیری شورائی، توسط مدیر مؤسسه دعوت می‌شود و این یکی از غیراصولی‌ترین پیشنهادات ارائه شده است، گوئی خود کارکنان و یا شورای هماهنگی پیشنهادی صلاحیت دعوت عالی‌ترین مرجع سازمانی خود را ندارند و باید به‌مدیر متکی باشند البته این امکان به‌کارکنان در دعوت از مجمع‌عمومی فوق‌العاده (که ضمناً فراموش شده ‏وظایف آن و تفاوت آن با مجمع عمومی عادی طرح شود) داده شده، ‏که البته این مجمع «بنا به درخواست شورای هماهنگی با یک سوم اعضاء مجمع‌عمومی و یا مدیر واحد» تشکیل می‌گردد. البته در اینجا نیز مدیر معادل یک سوم کل کارکنان به‌حساب آمده است. در هر حال وجود مدیرمسئول واحد در شورا به‌هیچ وجه صحیح نیست، چه رسد به‌آن که اجازهٔ دعوت مجامع عمومی را هم داشته باشد. شورای کارکنان و مدیریت دو نهاد متفاوت‌اند و مخلوط کردن آن‌ها سبب لوث شدن مسئولیت و نقش هر یک از آن‌ها می‌شود.
 
+
 
+
‏سطوح دوگانهٔ ارگان پیشنهادی به‌جز در مورد مؤسسات کوچک به‌هیچ وجه کافی نیستند. واحدهای بزرگ، بالاخص واحدهای بزرگ تولیدی خود از بخش‌هاو قسمت‌ها و کارگاه‌های مختلفی تشکیل می‌شوند که هر یک مسائل جداگانه‌ئی دارند و هر یک به‌شورای کارگاهی خاص خود نیاز دارند و کارگران هر یک از این قسمت‌ها می‌توانند نمایندهٔ خود را از میان همکارانی که می‌شناسند و به‌وی اعتماد دارند انتخاب کنند. این امر در مورد مؤسسات خدماتی بزرگ مثل وزارتخانه‌ها و بانک‌ها نیز مصداق می‌یابد. افراد قسمت‌های مختلف یک‌دیگر را معمولاً نمی‌شناسند و هر قسمت اصلی (منظور کارگاه‌های بزرگ و یا قسمت‌ها است و نه بخش‌های جزئی‌تر) علاقمند است که نماینده داشته باشد. سازمان پیشنهادی جوابگوی این نیاز نیست و در میان کارکنان تشتت ایجاد
 
+
‏می‌کند. به‌این ترتیب اولین سطح سازمانی، «شورای قسمت» یا «شورای کارگاه» است. از هر یک از این شورا‌ها، بسته به‌اندازه سازمانی قسمت و یا کارگاه، تعدادی نماینده برای سطح بالا‌تر یعنی «شورای هماهنگی» یا «شورای مرکزی» انتخاب می‌شوند. در مواردی که ایجاد شورای قسمتی یا کارگاهی ضرورت نداشته باشد، باید حتماً از هر یک از قسمت‌ها و کارگاه‌های بزرگ یک نفر نماینده در شورای مرکزی عضویت یابند. از آنجا که در واحدهای بزرگ تعداد این نمایندگان بالنسبه زیاد می‌شود و تجمع و تشکیل جلسات چنین شورائی پرهزینه خواهد بود، این شورا از بین خود هیئتی را برای انجام کارهای روزمره انتخاب می‌کند. به‌این ترتیب در واحدهای بزرگ به‌جای دو سطح پیشنهادی مجمع عمومی و شورای هماهنگی چهار سطح، از بالا به پائین، مجمع‌عمومی، شورای هماهنگی، هیئت اجرائی و شورای کارگاه به‌وجود می‌آید.  
http://irpress.org/images/3/36/16-140.jpg
 
 
 
 
 
 
 
  
 +
‏در مورد مؤسساتی که دارای شعب و یا واحدهای شهرستانی هستند پیشنهاد شده که «هرواحد یا شعبه مستقر در هر شهرستان می‌توانند.... مجمع‌عمومی جداگانه داشت باشند.» این اصل نیز ناقص است و ارتباط واحدهای شهرستان را با کل سازمان طرح نمی‌کند و عملاً آن‌ها را به‌عنوان یک واحد کاملاً جداگانه و در انزوا می‌بیند. حال آن که واحدهای شهرستانی، ضمن آن که می‌توانند بسته به‌اندازهٔ سازمانی خود شورای قسمت و شورای هماهنگی شهرستان داشته باشند، باید نمایندهٔ کافی جهت شرکت در مجمع‌عمومی همگانی مؤسسه اعزام دارند و بسته به‌اندازه سازمانی خود در شورای هماهنگی عضویت یابند. با توجه به‌نقش واقعی شورا یمنی مشارکت در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی و غیره، این اصل پیشنهاد شدهٔ دولت، به‌این معنی خواهد بود که مثلاً وزارت کشاورزی یا وزارت بهداری و بهزیستی و یا بانک ملی تنها از واحدهای مرکزی تهران تشکیل شده‌اند و شهرستان‌ها از این مشارکت بی‌بهره می‌مانند. بنابراین، اصل پیشنهادی به‌هیچ وجه اصل صحیحی نیست. نکتهٔ جالب در اینجا این که در یک تبصرهٔ پیشنهادی، وظیفهٔ «تقسیم‌بندی مؤسسه به‌قسمت‌ها و واحدهائی که ‏مجمع‌عمومی و شورای هماهنگی مستقل خواهد داشت به وسیلهٔ مدیریت عالی مؤسسه صورت می‌گیرد». که به‌هیچ وجه درست نیست و این تقسیم‌بندی باید دراختیار شورای کارکنان و نه مدیر باشد.
  
‏شورای هماهنگی با یک سوم اعضاء
+
‏شرایطی که برای تشکیل جلسات مجمع‌عمومی پیش‌بینی شده بسیار سخت است و موانعی برای تصمیم‌گیری به‌وجود خواهد آورد. مجمع‌عمومی عادی و فوق‌العاده با ‏«حضور تعداد بیش از دو سوم از اعضاء» رسمیت می‌یابد و چنان چه در جلسهٔ اول حد نصاب حاصل نشد مجمع‌عمومی برای بار دوم با «حداقل یک دوم اعضاء» رسمیت می‌یابد. وجود دوسوم اعضاء برای مجمع عمومی عادی به‌هیچ وجه ضروری نیست و حد نصاب، نصف بعلاوهٔ یک کافی است و برای مرتبهٔ ‏دوم حد نصاب یک سوم تکافو ‏می‌کند. اما حد نصاب‌های پیشنهاد شده برای مجمع فوق العاده مناسب است. بعلاوه پیشنهاد شده که تصمیمات متخذه در مجمع‌عمومی با «اکثریت دوسوّم آراء اعضای حاضر در جلسه» معتبر خواهد بود. این حد نصاب نیز بسیار نامعقول است و حد نصاب نصف بعلاوهٔ یک برای تصمیمات کافی است. در غیر این صورت در بسیاری موارد اهکان تصمیم‌گیری نخواهد بود. (مگر آن ‏که ترجیح بر این باشد که تصمیمی گرفته نشود!)
‏~مچمع عمومی و یا مدیر واحد» «تشکل می‌گردد. البته در اینجا نیز مدیر معازک م یک سوم کل کارکنان ~محساب آمد» أست. در هر حال وجود مدیر مسئول واحد در شورا به هیچ وجه صحیح نیست، چه رسد به آنکه اجازه دعوت مجامن عمومی را هم داشته باشد. شورای کارکنان و مدیریت دو نهاد متفاوت‌اند و مخلوط کرهن آن‌ها سبب لوث شدن مسئولیت و نقش هر یک از آن‌ها فتی شود.
 
‏سطرح دوگانه ارگان پیشنهادی به جز در مورد مؤسسات کوچک به عیچ وجه کافی نیستنا. واحدهای بزرک، بالاخص واحدهای بزرک تولیدی خود از بخش هاو قسمت‌ها و کارگاه‌های مختلفی تشکیل می‌شونا که هر یک مسائل جداگانه ئی دارنا و هر یک به شورای کارگاهی خاص خود نیاز دارنا و کارگران هر یک از این قسمت‌ها هی تواننا نماینده خود را از میان فمکارانی که می‌شناسنا و به وی اعتماد دارنا انتخاب کنند. این امر در مورد مؤسسات خدماتی بزرک مثل وزارتخانه‌ها و بانک‌ها نیز مصداق می‌یابأ. افراد قسمت‌های مختلف یک أیکر را معمولأ نمی‌شناسنا و هر قسمت اصلی (منظور کارکاه‌های بزرک و یا قسمت‌ها است و نه بخش‌های جزئی‌تر) علاقمند است که نماینده دا~ باشد. سازمان پیشنهادی جوابگوی این نیاز نیست و در میان کارکنان تشتت ایجاد
 
‏می کند. به این ترتیب اولین سطح سازمانی، «أشورای قسمت»» یا ««شورای کارگا»»> است. از هر یک از این شورا‌ها، بسته به اندازه سازمانی قسمت و یا کارکاه، تعدادی نماینده برای سطح بالا‌تر یعنی د «شورای هماهنگی»» یا «أشورای مرکزی» «انتخاب می‌شونا. در فواردی که ایجاد شورای قسمتی یا کارگاهی ضرورت فداشت باشد، باید حتمأ از هر یک از قسمت‌ها و کارگا»‌های بزرک یک نفر نمایند» در شورای مرکزی عضریت یابند. از آنجا که در واحدهای بزرک تعداد این نمایندگان بالنسبه زیاد می‌شود و تجمع و تشکیل جلسات چنین شورائی برهزینه خواهأ بود، این شورا از بین خود هیئتی را برای انجام کارهای روزمره انتخاب می‌کند. به این ترتیب در واحدهای بزرک به جای دو سطح پیشنهادی مجمع عمومی و شورای هماهنگی چهار سطح، از بالا به پا~ن، مجمع عمومی، شورای هماهنگی، هیئت اجرائی و شورای کارگاه به وجود می‌آید.  
 
‏در مورد مژسساتی که دارای شعب و یا واحدهای شهرستانی هستنا پیشنهاد شده که ددهرواحد یا شعبه مستقر در هر شهرستان می‌تواننا.... مجمع عمومی جداگانه داشت باشنا. <»، این امل نیز ناقص است و ارتباط واحدهای شهرستان را با کل سازمان طرح نمی‌کند و عملأ آن‌ها را به عنوان یک واحد کاملأ جداگانه و در انزوا می‌بیند. حال آن  
 
* صفحه ۱۴۰
 
  
‏که واحدهای شهرستانی، فمن آنکه می‌تواننا بسته به اندازه سازمانی خود شورای قسمت و شورای هماهنگی شهرستان داشته باشنا، باید نماینده کافی جهت شرکت در مجمع عمومی همگانی مؤمسه اعزام دارنا و بسته به اندازه سازمانی خود در شورای هماهنگی عضویت یابند. با توجه به نقث ر واقعی شورا یمنی مشارکت در تصمیم گیری و برنامه ریزی و غیره، این اصل پیشنهاد شده دولت، به این معنی خواهأ بود که مثلأ وزارت کشا وزری یا وزارت بهداری و بهزپستی و یا بانک ملی تنها از واحدهای مرکزی تهران تشکیل شد»‌اند و شهرستان‌ها از این مشارکت بی‌بهر» می‌مانند. بنابراین، اصل پیشنهادی به هیچ وجه اصل صحیحی نیست. فکتأ جالب در اینجا اینکه در یک تبصره پیشنهادی، وظیخأ ««تقسیم بندی مؤمسه به قسمت‌ها و واحدهائی که
+
‏در مورد تعداد اعضاء شورای ‏هماهنگی حد نصاب‌های پیشنهاد شده به‌هیچ وجه مناسب نیست و با توجه به سطوح سازمانی فوق هر مؤسسه بسته به ویژگی خود این حد نصاب را تعیین می‌کند و احتیاجی نیست که دولت در این زمینه محدودیتی قائل شود. و اما در مورد عمده‌ترین بخش اصول پیشنهادی یعنی وظایف شورا: مقرر شده یک نفر از اعضای شورای هماهنگی، به‌عنوان «عضو رابط» در جلسات هیئت مدیره شرکت کند و یا رابط بین شورا و مدیریت و وزیر باشد. و نقش این رابط هم عبارت است از «ارائهٔ پیشنهادات شورای هماهنگی به مدیریت مؤسسه، و برقراری صمیمیت و همکاری بین کارکنان و مدیریت و مساعی لازم جهت پیشرفت امور مؤسسه». از این عبارت نامشخص و قابل تفسیر که بگذریم، معلوم نیست اقتدار این «عضو رابط» ‏چیست؟ این عضو رابط، به‌شکلی که پیشنهاد شده عملاً یک پیغام‌رسان است و بس، نه اقتداری دارد و نه معلوم است اگر این پیغام‌بر، پیغام کارکنان را به مدیریت رساند و مدیر پس از استماع پیغام به‌آن توجهی نکرد چه خواهد شد؟
‏مجمع عمومی و شورای هماهنگی مستقل خواهأ داشت به وسیله مدیریت محالی مؤمسه مووت می‌گیرد>». که به هیچ وجه درست نیست و این تقسیم بندی باید أراختیار شورای کارکنان و نه مدیر باشد.
 
‏شرایطی که برای تشکیل جلسات مجمع عمومی پیش بینی شده بسیار سخت است و موانعی برای تصمیم کیری به وجود خواهأ أورد. مجمع عمومی عادی و فوق العاده با
 
‏أدحضور تعداد بیش از دو سوم از اعضاء» درسمیت می‌یابأ و چنان چه در جلسأ اول حد نصاب حاصل نشد مجمع عمومی برای بار دوم با «دحداقل ~ یک دوم اعضاء <<رسمیت می‌یابأ. وجود دوسوم اعضاء برای مجمع عمومی عادی به هیچ وجه ضروری نیست و حد نصاب، نصف بعلاو» یک کافی است و برای مرتبأ
 
‏دوم حد نصاب یک سوم تکافو
 
‏می کند. اما حد نصاب‌های پیشنهاد شد» برای مجمع فوق العدد» مناسب است. بعلاوه پیشنهاد شده که تصمیمات متخز» در مجمع عمومی با د «اکثریت دوسوم آراء اعضای حاضر در جلسه <<معتبر خواهأ بود. این حد نصاب نیز بسیار فامعقول است و حد نصاب نصف بعلاوه یک برای تصمیمات کافی است. در غیر این صورت در بسیاری موارأ اهکان تصمیم گیری نخواهد بود. (مکر آن
 
‏که ترجیح بر این باشد که تصمیمی کرفته فشوداا
 
‏در هورت تعداد اعضاء شورای  
 
‏هماهنگی حد نصاب‌های پیشنهاد شده به هیچ وجه مناسب نیست و با توجه به سطرح سازمانی فوق هر مؤمسه بسته به ویرگی خود این حد نصاب را تعیین می‌کند و احتیاجی نیست که دولت در این زمینه محدودیتی قائل شود.  
 
 
   
 
   
 +
‏وظایف دیگر شورا عبارت است از: «شناخت اهداف و اخلاق ‏انقلاب اسلامی و تعلیم و تعمیم آن... ارشاد کارکنان در جهت هماهنگ ساختن خواسته‌های خود با اهداف و امکانات مؤسسه و مملکت». در این نقش، عملاً شورا تنها نقش یک ناصح را باید ایفا کند و کارکنان را متوجه امکانات محدود مؤسسه نماید و احتمالاً از آن‌ها بخواهد خواست‌های خود را محدود کنند و یا فراموش نمایند. در وظیفهٔ پیشنهادی بعدی گفته شده که شورا خواست‌ها و مشکلات کارکنان را بررسی کند و «... راه‌حل‌های عملی و قانونی به مدیریت مؤسسه» ارائه دهد و «از طریق عضو رابط بدون دخالت ‏در مدیریت و یا ایجاد کندی و تعطیل در امور مؤسسه» این راه‌حل‌ها را پیگیری کند. در وظیفهٔ دیگری از شورا خواسته شده تا «... در رفتار و اعمال فردی و اجتماعی کارکنان و ارشاد و توجه دادن آن‌ها به مسئولیت‌های محوله» «نظارت» کند. در این‌جا نیز شورا از طریق زیر نظر گذاشتن «رفتار و اعمال فردی و اجتماعی» کارکنان باید سعی کند آن‌ها را تحت کنترل و «نظارت» در آورد. دیگر این که شورا باید نظرات مدیریت را در رابطه با کارکنان از طریق عضر رابط «کسب» کند و آن را با کارکنان «طرح» نماید و در ایجاد هماهنگی و حسن رابطه بین کارکنان و مدیریت مؤسسه کوشش کند. و بالاخره آخرین وظیفهٔ شورا عبارت است از: «تصویب و انجام اموری که برای بهبود مؤسسه از طرف مدیریت به شورا پیشنهاد گردد». یعنی آن که شورا وسیله‌ئی خواهد بود که هر زمان مدیر نخواست رأساً تصمیمی بگیرد و احتیاج به‌پشتیبانی شورا داشت، می‌تواند از آن استفاده کند.
 
   
 
   
* صفحه ۱۴۱
+
‏به‌این ترتیب ما معتقدیم که وظایف پیشنهاد شده برای مئورا به‌هیچ وجه نمی‌تواند جوابگوی یک نهاد واقعی مشارکت باشد و در نقش‌های پیشنهادی بیش‌تر ناظر بر اعمال کارکنان است تا مدیریت. وظایف یک شورای واقعی به‌مشارکت و همکاری در کلیه امور مؤسسه مربوط می‌شود. البته این وظایف و تشکیلات ناشی از آن بسته به نوع مؤسسه متفاوت خواهد بود. رئوس کلی وظایف شورا را به‌ترتیب زیر می‌توان خلاصه نمود:
  
‏رابط» در جلنات هیئت مدیره شرکت کند و یا رابط بین شورا و مدیریت و وزیر باثمد. و نقش این رابط هم عبارت است از أدارائه پینثنهادات شورای هماهنگی به مدیریت مؤمسه، و برقراری صمیمیت و همکاری بین کارکنان و مدیریت و مساعی لازم جهت پیشرفت امور مؤمسه»». از این عبارت نامشخص و قابل تفسیر که بکذریم، معلوم نیست اقتدار آدین «عضو رابط ۰ ‏چیست؟ این عضو رابط، به شکلی که پیشنهاد شده عملأ یک پیغام رسان است و بس، نه اقتداری دارد و نه معلوم است اگر این پیغام بر» پیغام کارکنان را به مدیریت رسانأ و مدیر پس از استماع پیغام به آن توجهی فکرد چه خواهأ شد؟
+
‏مشارکت و همکاری در تصمیمات پرسنلی، استخدام، ترفیع، ارزیابی کارکنان، انتقال، بازنشستگی و غیره با رعایت منافع کارکنان و توجه به‌مصالح مؤسسه، مشارکت در انتخاب مدیران، مشارکت و همکاری در برنامه‌ریزی فعالیت‌های مؤسسه، نظارت بر امور مالی و حسابداری، پرداخت‌ها، عقد قرارداد‌های داخلی و خارجی و غیره، انجام فعالیت‌های فرهنگی و ارتقاء سطح آگاهی کارکنان، بهبود سیستم رفاهی مؤسسه، رسیدگی به‌حل اختلافات، (در واحدهای تولیدی و تجاری) نظارت بر برنامهٔ تولید، مشارکت در تعیین راندمان تولید، بهبود محیط کار و کاهش مخاطرات، نظارت بر خرید مواد اولیه و فروش کالاهای ساخته شده و... تنها با چنین وظایف و مسئولیت‌هائی می‌توان انتظار مشارکت واقعی و ایجاد شورای واقعی را داشت.  
‏وظایف دیگر شورا عبارت است از: ««شناخت اهدان و اخلاق
 
‏انقلاب اسلامی و تعلیم و تعمیم آن... ارشاد کارکنان در جهت هماهنگ. ساختن خواسته‌های خود با اهدان و امکانات مؤمسه و مملکت» «. در این نقش، عملأ شورا تنها نقش یک ناصح را باید ایفا کند و کارکنان را متوجه امکانات محدود مؤمبسه فماید و احتمالأ از آن‌ها بخواهأ خواست‌های خود را محدود کنند و یا فراموش نمایند. در وظیفه پیشنهادی بعدی گفته شده که مئورا خواست‌ها و سشکلات کارکنان را بررسی کند و>>... راه حل‌های عملی و قانونی به مدیریت مؤمسه»» ارائه دهد و أداز طریق عضو رابط بدون دخالت
 
‏در مدیریت و یا ایجاد کندی و تعطیل در امور مؤمسه»> این راه حل‌ها را پیکیری کند. در وظیفه أیکری از شورا خواسته شده تا «>... در رفتار و اعمال فردی و اجتماعی کارکنان و ارشاد و توجه دامن آن‌ها به مسئولیت‌های محوله»» د «نظارت» «کند. در اینجا نیز شورا از طریق زیر نظر گذاشتن أدرفتار و اعمال فردی و اجتماعی» کارکنان باید سعی کند آن‌ها را تحت کنترل و «دنظارتد» در آورد. أیکر اینکه شورا باید نظرات مدیریت را در رابطه با کارکنان از طریق عضر رابط ««کسب»» کند و آن را با کارکنان ««طرح»» فماید و در ایجاد هماهنگی و حسن رابطه بین کارکنان و مدیریت مؤمسه کوشش کند. و بالاخره آخرین وظیخأ شورا عبارت است از: أدتصویب و انجام اموری که برای بهبود مؤمسه از طرف مدیریت به شورا پیشنهاد گردد»». یعنی آنکه شورا وسیله ئی خواهأ بود که هر زمان مدیر فخواست راسأ تصمیمی بکیرد و احتیاج به پشتیبانی شورا داشت، می‌توانأ از آن استفاده کند.  
 
‏به این ترتیب ما معتقدیم که وظایف پیشنهاد شده برای مئورا به هیچ وجه نمی‌توانأ جوابگوی یک نهاد واقعی مشارکت باشد و در نقش‌های پیشنهادی بیشتر ناظر بر اعمال ک ارکندن است تا مدیریت. وظایف یک شورای واقعی به مشارکت و مکاری در کلیه امور مؤمسه مربوط می‌شود. البته این
 
* صفحه ۱۴۲
 
  
‏وظایف و تشکیلات ناشی از آن بسته به نوع مؤمسه متفاوت خواهأ بود. رئوس کلی وظایف شورا را به ترتیب زیر می‌توان خلاصه نمود:
+
‏از نظر سازمانی، نظام شورائی نیازی به‌«عضو رابط» و یا نماینده در هیئت مدیره و مدیریت ندارد. د «مورد عضویت کارکنان در هیئت مدیره، کاری که پس از انقلاب برای اولین بار در ایران در واحدهای تابعهٔ سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران انجام گرفت و حتی در بسیاری از واحدهای تولیدی، نمایندگان ‏کارگر به‌عضویت هیئت مدیره درآمدند، در تجربهٔ این اتحادیه کار چندان موفقی نبوده است. عده‌ئی از این افراد به‌هحض رفتن به ‌یئت مدیره نقش نمایندگی را از دست دادند و نظیر دیگر اعضاء هیئت مدیره شدند و عده‌ئی نیز که مبارز‌تر بودند در اقلیت ماندند و منزوی شدند و عملاً نتوانستند نقش مفیدی ایفا کنند. البته این بدان معنی نیست که ما با انتخاب اعضاء هیئت مدیره از داخل مؤسسه مخالفیم، بالعکس، آن را تصمیم درستی می‌دانیم، اما این افراد را به‌هیچ وجه نباید به‌عنوان «نماینده» کارکنان به‌حساب آورد.  
‏مشارکت و همکاری در تصمیمات پرسنلی، استخدام، ترفیع، ارزیابی کارکنان، انتقال، بازنشستکی و غیر» با رعایت منافع کارکنان و توجه به مصالح مؤمسه، مشارکت در انتخاب مدپران، مشارکت و همکاری در برنامه ریزی فعالیت‌های مؤمسه، نظارت بر امور مالی و حسابداری، پرداخت‌ها، عقد قرارداد‌های داخلی و خارجی و غیره، انجام فعالیت‌های فرهفکی و ارتقاء سطح آگاهی کارکنان، بهبود سیستم رفاهی مؤمسه، وسیدکی به حل اختلا فات، (در واحدهای تولیدی و تجاری) نظارت بر برناهأ تولید، مشارکت در تعیین راندمان تولید، بهبود محیط کار و کاهش سخاطرات، نظارت بر خرید مواد اولیه و فروش کالاهای ساخته شده و... تنها با چنین وظایف و مسئولیت هائی می‌توان انتظار مشارکت واقعی و ایجاد شورای واقعی را داشت.
 
‏از نظر سازمانی، نظام شورائی نیازی به ءدعضو رابط <» و یا نمایند» در هیئت مدیر» و مدیریت فدارد. د «مررد عضویت کارکنان در هیئت مدیر»، کاری که پس از انقلاب برای اولین بار در ایران در واحدهای تابعه سازمان گسترش و فوسازی صنایع ایران انجام کرفت و حتی در بسیاری از واحدهای تولیدی، نمایندگان  
 
 
‏کارگر به عضویت هیئت مدیر» درآمدنا، در تجربه این اتحادیه کار چندان موفقی نبرد» است. عد» ئی از این افراد به هحض رفتن به هیئت مدیره نقش نمایندگی را از دست دادند و نظیر دیگر اعضاء هیئت مدیره شدنأ و عده ئی نیز که مبارز‌تر بودنأ در اقلیت ماندنأ و منزری شدنأ و عملأ نتوانستند نقش مفیدی ایفا کنند. البته این بدان معنی نیست که ما با انتخاب اعضاء هیئت مدیره از داخل مؤمسه مخالفیم، بالعکس، آن را تصمیم درستی می‌أانیم، اما این افراد را به هیچ وجه فباید به عنوان ««نمایند» دد کارکنان به حساب آورد.
 
‏شورا برای انجام وظایف خود کمیته‌های تخصصی جداگانه ئی باید به وجود آورد و فمین کمیته‌های تخصصی هستنا که با واحد‌ها و امور تخصصی فؤسسه و به طور کلی مدیریت در ارتباط قرار می‌کیرنا. این کمیته‌ها به طور نمونه می‌تواننا عبارت باشنا از: کمیته نیروی انسانی، کمیته مالی و حسابداری، کمیته مطالعات و برنامه ریزی، کمیته فرهفکی، کمیته تولید، کمیته خرید، کمیته بازرگانی و غیره. البته تعداد و نوع این کمیته‌ها بسته به ماهیت مؤمسه (یک وزارتخانه، یک بانک، یک کارخانه، و غیره...) متفاوت است و ما در اینجا قصد
 
‏ارائه تشکیلات استاندارای را فداریم. چرا که‌‌ همان طور که قبلا نیز اشار» کر دیم با هر گونه طرح از پیش تعیین شده و ثابت مخالفیم و
 
 
* صفحه ۱۴۳
 
 
 
‏معتقدیم که اولین امل شورائی، احترام به توانائی‌ها و خلاقیت اعضاء و پرورش و تقویت این استعداد‌ها أست و باید که کارکنان هر مؤمسه بسته به نیاز و خواست خود، ساخت مطلوب شررائی خود را درنمت کنند و هیچ الکوی ثابتی به آن‌ها تحمیل نشوأ. این کمیته‌ها از نظر سازمانی تحت نظر هیئت اجرائی، که خود از طرف شورای مرکزی (یا شورای هماهنگی) گه بنوبه خود منتخب مجمع عمومی است، انتخاب شد» و اداره می‌گردد. این کمیته‌ها که مسئولین آن‌ها از بین اعضاء هیئت اجرائی انتخاب می‌شونا از اعضاء شورای هماهنگی و در صورت لزوم از کارکنان علاقمند تشکیل می‌شود. مدپران مسئول مؤسسات (وزیر، معا ونین وزیر، مدپران کل، مدپران محاهل، معا ونین مؤسسات،...) نمی‌تواننا و فباید در این کمیته‌ها عضویت داشته باشد. سیستم مدیریت مؤمسه و سیستم شورائی آن ضمن آنکه باید در خدمت یک هدف باشنا و در ‌‌نهایت باید کلیت واحدی را تشکیل دهنأ، اما دو نظام جداگانه‌اند با نقش‌های متفاوت اما هم جهت، هکر آنکه خلاف آن ثابت
 
 
 
‏در هر حال به نظر این اتحادیه، اصول پیشنهاد شد» برای شورا‌های کارکنان مؤسسات دولتی و خصوصی، دارای اشکا لات و ابهاما تی است که اگر برطرف نکردد نخواهد توانست واهگشای جلب
 
‏مشارکت کارکنان و استقرار نظام شورائی گردد. شورائی که به این ترتیب به وجود آید تنها نامی از شورا را با خود یدک هی کشد و عملأ چپ لانگاه افراد فرصت طلبی خواهأ بود که به دنبال منافع شخصی خویش و استفاده از امکانات زودگذر هستنا و نه نگران حفظ منافع انقلاب و بیشبرد اهدان جمهوری اسلامی ایران و دیگران هم که دلسوزنا به تدریج دلسرد شده، کنار خواهنا کرفت و به تدریج به جای مشارکت خلاق، دلزدکی و دلمردکی و بی‌مسئولیتی بر فضای مؤسسات اداری و خدماتی، هم چنان کزشته حاکم خواهأ شد. در مؤسسات تولیدی نیز این مسئله به شکلی أیکر اثر نامطلوب خود را خواهأ گذاشت و این اهر بالاخص از آن جهت حائز اهمیت است که دولت معلوم فکرد» آیا در واحدهای تولیدی این شورا‌ها کاملأ -یکزین سندیکا‌ها خواهنا شد و یا سندیکا نیز در قانون کار جدید پیش بینی خواهأ شد. مثلأ مسئله مهم حل اختلاف بین کارگر و کارفرما چگونه خواهأ بود؟ چون اگر سندیکا کاملأ از بین رود و شورا نیز به شکل پیشنهادی باشد، چگونه به این مسئله مهم و بسیاری وظایف أیکر که امول پیشنهادی بدون اشار» از آن‌ها گذشته است، رسیدگی خواهأ شد و این خطر وجود دارد که کارگران نه سندیگائی داشته باشنا و نه شورائی واقعی.  
 
* صفحه ۱۴۴
 
  
‏در خاتمه اتحادیه ما خواستار تجدید نظر سریع و قاطع هر امول پیشنهادی و توجه به ایر ادات و انتقادات سازنده ئی که در این نوشته متنصرأ به آن‌ها اشار «شد «، ص باشد و ما معتقدیم که دولت مر طرح اصول شورا می‌بایست حداقل از خود شورا‌ها، که در فمین مدت کوتا «
+
‏شورا برای انجام وظایف خود کمیته‌های تخصصی جداگانه‌ئی باید به‌وجود آورد و همین کمیته‌های تخصصی هستند که با واحد‌ها و امور تخصصی مؤسسه و به‌طور کلی مدیریت در ارتباط قرار می‌گیرند. این کمیته‌ها به‌طور نمونه می‌توانند عبارت باشند از: کمیتهٔ نیروی انسانی، کمیتهٔ مالی و حسابداری، کمیتهٔ مطالعات و برنامه‌ریزی، کمیتهٔ فرهنگی، کمیتهٔ تولید، کمیتهٔ خرید، کمیتهٔ بازرگانی و غیره. البته تعداد و نوع این کمیته‌ها بسته به‌ماهیت مؤسسه (یک وزارتخانه، یک بانک، یک کارخانه، و غیره...) متفاوت است و ما در اینجا قصد ارائهٔ تشکیلات استاندارای را نداریم. چرا که‌‌ همان طور که قبلاً نیز اشاره کردیم با هر گونه طرح از پیش تعیین شده و ثابت مخالفیم و ‏معتقدیم که اولین اصل شورائی، احترام به‌توانائی‌ها و خلاقیت اعضاء و پرورش و تقویت این استعداد‌ها است و باید که کارکنان هر مؤسسه بسته به نیاز و خواست خود، ساخت مطلوب شورائی خود را درست کنند و هیچ الگوی ثابتی به‌آن‌ها تحمیل نشود. این کمیته‌ها از نظر سازمانی تحت نظر هیئت اجرائی، که خود از طرف شورای مرکزی (یا شورای هماهنگی) که بنوبه خود منتخب مجمع‌عمومی است، انتخاب شده و اداره می‌گردد. این کمیته‌ها که مسئولین آن‌ها از بین اعضاء هیئت اجرائی انتخاب می‌شوند از اعضاء شورای هماهنگی و در صورت لزوم از کارکنان علاقمند تشکیل می‌شود. مدپران مسئول مؤسسات (وزیر، معاونین وزیر، مدیران کل، مدیران عامل، معاونین مؤسسات،...) نمی‌توانند و فباید در این کمیته‌ها عضویت داشته باشد. سیستم مدیریت مؤسسه و سیستم شورائی آن ضمن آن که باید در خدمت یک هدف باشند و در ‌‌نهایت باید کلیت واحدی را تشکیل دهند، اما دو نظام جداگانه‌اند با نقش‌های متفاوت اما هم جهت، مگر آن که خلاف آن ثابت شود.
 
   
 
   
‏به تجر بیات ذیقیمتی دست یافته‌اند، استفا هه می‌نمود و حال نیز پیشنهاد می‌کنیم که برای تجدید نکلر مر اصول پیشنهادی و تدوین یک قانون شورائی سترقی و انقلای، از کلیه شورا‌ها و اتحادیه‌های واهدصای بزرک دعوت به عمل آورد.  
+
‏در هر حال به‌نظر این اتحادیه، اصول پیشنهاد شده برای شورا‌های کارکنان مؤسسات دولتی و خصوصی، دارای اشکالات و ابهاماتی است که اگر برطرف نگردد نخواهد توانست واهگشای جلب مشارکت کارکنان و استقرار نظام شورائی گردد. شورائی که به‌این ترتیب به‌وجود آید تنها نامی از شورا را با خود یدک می‌کشد و عملاً جولانگاه افراد فرصت‌طلبی خواهد بود که به‌دنبال منافع شخصی خویش و استفاده از امکانات زودگذر هستند و نه نگران حفظ منافع انقلاب و پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران و دیگران هم که دلسوزند به‌تدریج دلسرد شده، کنار خواهند گرفت و به‌تدریج به‌جای مشارکت خلاق، دلزدگی و دلمردگی و بی‌مسئولیتی بر فضای مؤسسات اداری و خدماتی، هم چنان گذشته حاکم خواهد شد. در مؤسسات تولیدی نیز این مسئله به‌شکلی دیگر اثر نامطلوب خود را خواهد گذاشت و این اهر بالاخص از آن جهت حائز اهمیت است که دولت معلوم نکرده آیا در واحدهای تولیدی این شورا‌ها کاملاً جایگزین سندیکا‌ها خواهند شد و یا سندیکا نیز در قانون کار جدید پیش‌بینی خواهد شد. مثلاً مسئله مهم حل اختلاف بین کارگر و کارفرما چگونه خواهد بود؟ چون اگر سندیکا کاملاً از بین رود و شورا نیز به‌شکل پیشنهادی باشد، چگونه به‌این مسئله مهم و بسیاری وظایف دیگر که اصول پیشنهادی بدون اشاره از آن‌ها گذشته است، رسیدگی خواهد شد و این خطر وجود دارد که کارگران نه سندیکائی داشته باشند و نه شورائی واقعی.  
 
 
۱ «««(«
 
 
* صفحه ۱۴۵
 
 
 
  
‏بسرمه ن حا لی
+
در خاتمه اتحادیهٔ ما خواستار تجدید نظر سریع و قاطع در اصول پیشنهادی و توجه به ایرادات و انتقادات سازنده‌ئی که در این نوشته مختصراً به‌آن‌ها اشاره شده، می‌باشد و ما معتقدیم که دولت در طرح اصول شورا می‌بایست حداقل از خود شورا‌ها، که در همین مدت کوتاه ‏به‌تجربیات ذیقیمتی دست یافته‌اند، استفاده می‌نمود و حال نیز پیشنهاد می‌کنیم که برای تجدید نظر در اصول پیشنهادی و تدوین یک قانون شورائی مترقی و انقلابی، از کلیه شورا‌ها و اتحادیه‌های واحدهای بزرگ دعوت به عمل آورد.
 
   
 
   
‏با ا ح‌تر ۱ ‏م وبا اری زه رش ءءر. ذقیمت. ر ۱ ‏ی انجنا ب درب ب: مب ءرد ۱ ‏دمد ۱ ‏ذ» ۱ ‏ذ. قلا ب «۱ ‏هنط ه ر ستحت ر-بری ۱ ‏ه ما م، بد دپد.. ی سمت نذ ۱ ‏ر ۱ ‏_ز ۱ ‏تحا دبه ر ۱ ‏درد. و رد ۱ ‏حول ~~ه رب «ژامت أرمورد ``ث» رر ۱ ‏م ر کا> کنا رز مومسا ت دولتی وذ-..» ر «ر کا_د´ی بعثنا مدد شما ره ۵۵ ‏دم لأ. / ه ه ررخ ح ۱ ‏/ ۷ ‏/ ۸ ‏مما ۱ ‏ب_یژ کرد دیده `` <ب. -ت «~ ۶ ‏د`ئسر أ فبرنا ب وعقا ما ت ه مثوار تث مل پم می‌دا رد ~
 
‏بننلر ۱ ‏ین ا ت ۱ ‏دیه ۱ ‏د.» ل پیشک عا دی <متا مدنحا نه ب-. ه رددجر ۱ ‏بگ. ه ری ~ ه ث ط رکدهت و ۱ ‏ممتفا لحد» موترا زث ء را لحما» بحنح ر مگ. یی ۱ ‏زبمزر ۹ ‏ثت رین دست آ ی رد- ۱ ‏ی ۱ ‏فقلاب تظ مبم سأ، نصیبا ذدر ۱ ‏یر ۱ ‏د) ت> ´ ۱ ‏ب ئا ما ت و (. ءبو «حأ ی زیا دءر دا ردو-ننئبت ر با ۱ ‏عل قوانی شور <` ~ت» ی ط ۱. ۶ ‏موردپ... رش ۱ ‏یدز ۱ ‏ت ۱۸ ‏ددبمانو. پر با نسر.. ۱ ‏تنخا دده حا با تجرب ده. ما اه فودق ب ا ۱ ‏. مت ۰ ‏_ دء ۱ ‏زتب ۱ ‏. ب بیث ر ۱ ‏زبگ ث شزر ۱ ‏ر کا ر) مذ´ا ن تا ب حه مما ز~ ۱ ‏ن گ سترث م آ ۱ ‏در ۱ ‏مست درزمینمات ت- ب. دننئردر ۱ ‏د.: ل سس بدبا مسرأ واین برب وئث طعگا ری لاز. م ر ۱ ‏با نلإ ۱ ‏م رسا ند ه
 
۱ ‏ز ۷ ‏ن مقا پ وصدثولین> أترم فو ۱ ‏، «تا ریم د» ت رفسر» ۱ ‏. پند، با جل ب لخمگ~ ری ~ء ۱ ‏تحا دیه محا.. ثژر ۱ ‏شاق کا رش نا‌ن و ۱ ‏-د- ۱ ‏ی بزرک دزاتی وخحر-ر» «را فممول پیئنن‌ها. ژ تبدیا. نت ترالازوبسحل آ یدویگ قا ذوم ز ۱ ‏نث_، ی گ ه مد. ترا ندزمدنأ ۱ ‏یجاد ثورا حا ی و ۱ ‏قعی ر ۱ ‏نحرا حنم ۷ ‏ورده ومن‌ها رکمت_ ۱ ‏رهنا م ن ر ۱ ‏لی رد. یثبرد ۱ ‏هب.. ۱ ‏فی ۱ ‏نلآ.: «لا <~ر لجوید. ری ۱ ‏ه: ۶ ‏ه پر ۱ ‏در ۱ ‏ن جلب ثند <، تدپ. _، ن گ هو «. ا.. ۱ ‏. رأیو ۱ ‏یند. ه ررت مد. م ر درا ب_. مرا ی بتنشدنا مه «زبده رر <ب: زا یجا دت_. مذ. - وه ا. ی ب ء ۱ ‏-»» ۱ ‏فی ا ندآ. `_ ۹ ‏ب ۱ ‏مدلاحی و> تنعبف» رو ~ خشا رکت وتخییع-ت. ق ۱ ‏لجتقا: می‌ثا رگ نا‌ن ثورم م زه ترا ۹ ‏دلآا شمت ن
 
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۶]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۱۶]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۹

کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۶ صفحه ۱۴۵

‏این سند به‌وسیلهٔ «اتحادیهٔ سراسری شورا‌های انقلابی اسلامی...» برای ما ارسال شده و ضمن یادداشتی آن را به عنوان «اولین انتقاد اصولی دربارهٔ مصوبات دولت در مورد شورا‌ها» معرفی کرده‌اند. کتاب جمعه این سند را به‌عنوان تکمله‌ئی بر مقالهٔ آقای محمد مختاری (در شمارهٔ قبل) منتشر می‌کند.

ایرادات و ابهامات اصول مصوب دولت در مورد تشکیل شورای کارکنان مؤسسات دولتی و خصوصی

‏اصول پیشنهادی کلاً، بدون توجه به‌ویژگی‌ها و تفاوت‌های انواع و اقسام «موسسات دولتی و خصوصی» اعم از تولیدی و خدماتی، سعی نموده یک قالب استاندارد برای تمامی «شورا»‌ها ارائه دهد. دولت ‏محترم می‌بایست اصل وجود شورا و حیطه اقتدار و مسئولیت‌های آن را از تصویب بگذراند و طرح جزئیات سازمان و وظایف و مسئولیت و نقش خاص شورا را به‌عهدهٔ هر یک از آن‌ها بگذارد. اولین اصل نظام شورائی، اصل اعتماد است. برای جلب مشارکت باید اول اعتماد کرد و ابتکارات و خلاقیت‌ها را پرور‌اند. اگر از دید مثبت به‌شورا‌ها نگاه شود هیچ محدودیتی برای آن‌ها تعیین نمی‌گردد و بالعکس اگر از دید منفی شورا مورد نظر قرار گیرد، تمام کوشش در جهت محدود کردن عملکرد این نهاد صرف خواهد شد. دید پدرسالارانه که ضمن دلسورزی، به‌فرزند و توانائی‌های او اعتماد ندارد و به‌جای تشویق ابتکار، همه چیز را حاضر و آماده و از پیش تعیین شده جلوی او می‌گذارد، دیدی است با اثرات اجتماعی نامطلوب و اطمینان داریم که مسئولین محترم دولت موقت جمهوری اسلامی به‌این واقعیت وقوف کامل دارند. اصول پیشنهادی، از یک سو به‌جزئیات غیر ضروری پرداخته و از سوی دیگر نکات بسیار مهمی را از قلم انداخته است. در زیر به پاره‌ئی از اشکالات اساسی اصول پیشنهادی اشاره می‌شود:

‏اصول پیشنهادی با طرح «هدف» شروع می‌شود که عبارت است از «ایجاد تفاهم و همکاری بیشتر بین کارکنان و مدیریت در جهت پیشرفت مطلوب کارکنان و مؤسسه برای خدمت هرچه بیش‌تر به‌جامعه و با رعایت حقوق حقهٔ کارکنان». شورا تنها به‌این هدف محدود نمی‌شود، و مهم‌ترین هدف شورا مشارکت در ادارهٔ امور مؤسسه و در واحدهای تولیدی، ‏کنترل تولید است و یکی از تفاوت‌های عمدهٔ شورا و سندیکا در همین امر نهفته است. شورا باید در برنامه‌ریزی و مدیریت مشارکت داشته باشد چرا که این کارکنان هستند که تمامی بار یک مؤسسه را بر دوش دارند و این حق آن‌‌ها است که در تصمیم‌گیری‌های واحدی که در آن خدمت می‌کنند سهیم باشند.

‏پس از هدف به «ارکان» پیشنهادی می‌رسیم که در دو سطح «مجمع عمومی» و «شورای هماهنگی» خلاصه می‌شود. در این پیشنهاد مدیریت و شورا آن چنان درهم آمیخته شده و «قاطی» شده‌اند که امکان تفکیک آن‌ها نیست و چنین به‌نظر می‌رسد که مدیریت نیز خود عضو شورا است! آن هم با چه امتیازات خاصی. اول این که مجمع عمومی عادی شورای کارکنان (متشکل از کلیه کارکنان مؤسسه) یعنی بالا‌ترین مرجع تصمیم‌گیری شورائی، توسط مدیر مؤسسه دعوت می‌شود و این یکی از غیراصولی‌ترین پیشنهادات ارائه شده است، گوئی خود کارکنان و یا شورای هماهنگی پیشنهادی صلاحیت دعوت عالی‌ترین مرجع سازمانی خود را ندارند و باید به‌مدیر متکی باشند البته این امکان به‌کارکنان در دعوت از مجمع‌عمومی فوق‌العاده (که ضمناً فراموش شده ‏وظایف آن و تفاوت آن با مجمع عمومی عادی طرح شود) داده شده، ‏که البته این مجمع «بنا به درخواست شورای هماهنگی با یک سوم اعضاء مجمع‌عمومی و یا مدیر واحد» تشکیل می‌گردد. البته در اینجا نیز مدیر معادل یک سوم کل کارکنان به‌حساب آمده است. در هر حال وجود مدیرمسئول واحد در شورا به‌هیچ وجه صحیح نیست، چه رسد به‌آن که اجازهٔ دعوت مجامع عمومی را هم داشته باشد. شورای کارکنان و مدیریت دو نهاد متفاوت‌اند و مخلوط کردن آن‌ها سبب لوث شدن مسئولیت و نقش هر یک از آن‌ها می‌شود.

‏سطوح دوگانهٔ ارگان پیشنهادی به‌جز در مورد مؤسسات کوچک به‌هیچ وجه کافی نیستند. واحدهای بزرگ، بالاخص واحدهای بزرگ تولیدی خود از بخش‌هاو قسمت‌ها و کارگاه‌های مختلفی تشکیل می‌شوند که هر یک مسائل جداگانه‌ئی دارند و هر یک به‌شورای کارگاهی خاص خود نیاز دارند و کارگران هر یک از این قسمت‌ها می‌توانند نمایندهٔ خود را از میان همکارانی که می‌شناسند و به‌وی اعتماد دارند انتخاب کنند. این امر در مورد مؤسسات خدماتی بزرگ مثل وزارتخانه‌ها و بانک‌ها نیز مصداق می‌یابد. افراد قسمت‌های مختلف یک‌دیگر را معمولاً نمی‌شناسند و هر قسمت اصلی (منظور کارگاه‌های بزرگ و یا قسمت‌ها است و نه بخش‌های جزئی‌تر) علاقمند است که نماینده داشته باشد. سازمان پیشنهادی جوابگوی این نیاز نیست و در میان کارکنان تشتت ایجاد ‏می‌کند. به‌این ترتیب اولین سطح سازمانی، «شورای قسمت» یا «شورای کارگاه» است. از هر یک از این شورا‌ها، بسته به‌اندازه سازمانی قسمت و یا کارگاه، تعدادی نماینده برای سطح بالا‌تر یعنی «شورای هماهنگی» یا «شورای مرکزی» انتخاب می‌شوند. در مواردی که ایجاد شورای قسمتی یا کارگاهی ضرورت نداشته باشد، باید حتماً از هر یک از قسمت‌ها و کارگاه‌های بزرگ یک نفر نماینده در شورای مرکزی عضویت یابند. از آنجا که در واحدهای بزرگ تعداد این نمایندگان بالنسبه زیاد می‌شود و تجمع و تشکیل جلسات چنین شورائی پرهزینه خواهد بود، این شورا از بین خود هیئتی را برای انجام کارهای روزمره انتخاب می‌کند. به‌این ترتیب در واحدهای بزرگ به‌جای دو سطح پیشنهادی مجمع عمومی و شورای هماهنگی چهار سطح، از بالا به پائین، مجمع‌عمومی، شورای هماهنگی، هیئت اجرائی و شورای کارگاه به‌وجود می‌آید.

‏در مورد مؤسساتی که دارای شعب و یا واحدهای شهرستانی هستند پیشنهاد شده که «هرواحد یا شعبه مستقر در هر شهرستان می‌توانند.... مجمع‌عمومی جداگانه داشت باشند.» این اصل نیز ناقص است و ارتباط واحدهای شهرستان را با کل سازمان طرح نمی‌کند و عملاً آن‌ها را به‌عنوان یک واحد کاملاً جداگانه و در انزوا می‌بیند. حال آن که واحدهای شهرستانی، ضمن آن که می‌توانند بسته به‌اندازهٔ سازمانی خود شورای قسمت و شورای هماهنگی شهرستان داشته باشند، باید نمایندهٔ کافی جهت شرکت در مجمع‌عمومی همگانی مؤسسه اعزام دارند و بسته به‌اندازه سازمانی خود در شورای هماهنگی عضویت یابند. با توجه به‌نقش واقعی شورا یمنی مشارکت در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی و غیره، این اصل پیشنهاد شدهٔ دولت، به‌این معنی خواهد بود که مثلاً وزارت کشاورزی یا وزارت بهداری و بهزیستی و یا بانک ملی تنها از واحدهای مرکزی تهران تشکیل شده‌اند و شهرستان‌ها از این مشارکت بی‌بهره می‌مانند. بنابراین، اصل پیشنهادی به‌هیچ وجه اصل صحیحی نیست. نکتهٔ جالب در اینجا این که در یک تبصرهٔ پیشنهادی، وظیفهٔ «تقسیم‌بندی مؤسسه به‌قسمت‌ها و واحدهائی که ‏مجمع‌عمومی و شورای هماهنگی مستقل خواهد داشت به وسیلهٔ مدیریت عالی مؤسسه صورت می‌گیرد». که به‌هیچ وجه درست نیست و این تقسیم‌بندی باید دراختیار شورای کارکنان و نه مدیر باشد.

‏شرایطی که برای تشکیل جلسات مجمع‌عمومی پیش‌بینی شده بسیار سخت است و موانعی برای تصمیم‌گیری به‌وجود خواهد آورد. مجمع‌عمومی عادی و فوق‌العاده با ‏«حضور تعداد بیش از دو سوم از اعضاء» رسمیت می‌یابد و چنان چه در جلسهٔ اول حد نصاب حاصل نشد مجمع‌عمومی برای بار دوم با «حداقل یک دوم اعضاء» رسمیت می‌یابد. وجود دوسوم اعضاء برای مجمع عمومی عادی به‌هیچ وجه ضروری نیست و حد نصاب، نصف بعلاوهٔ یک کافی است و برای مرتبهٔ ‏دوم حد نصاب یک سوم تکافو ‏می‌کند. اما حد نصاب‌های پیشنهاد شده برای مجمع فوق العاده مناسب است. بعلاوه پیشنهاد شده که تصمیمات متخذه در مجمع‌عمومی با «اکثریت دوسوّم آراء اعضای حاضر در جلسه» معتبر خواهد بود. این حد نصاب نیز بسیار نامعقول است و حد نصاب نصف بعلاوهٔ یک برای تصمیمات کافی است. در غیر این صورت در بسیاری موارد اهکان تصمیم‌گیری نخواهد بود. (مگر آن ‏که ترجیح بر این باشد که تصمیمی گرفته نشود!)

‏در مورد تعداد اعضاء شورای ‏هماهنگی حد نصاب‌های پیشنهاد شده به‌هیچ وجه مناسب نیست و با توجه به سطوح سازمانی فوق هر مؤسسه بسته به ویژگی خود این حد نصاب را تعیین می‌کند و احتیاجی نیست که دولت در این زمینه محدودیتی قائل شود. و اما در مورد عمده‌ترین بخش اصول پیشنهادی یعنی وظایف شورا: مقرر شده یک نفر از اعضای شورای هماهنگی، به‌عنوان «عضو رابط» در جلسات هیئت مدیره شرکت کند و یا رابط بین شورا و مدیریت و وزیر باشد. و نقش این رابط هم عبارت است از «ارائهٔ پیشنهادات شورای هماهنگی به مدیریت مؤسسه، و برقراری صمیمیت و همکاری بین کارکنان و مدیریت و مساعی لازم جهت پیشرفت امور مؤسسه». از این عبارت نامشخص و قابل تفسیر که بگذریم، معلوم نیست اقتدار این «عضو رابط» ‏چیست؟ این عضو رابط، به‌شکلی که پیشنهاد شده عملاً یک پیغام‌رسان است و بس، نه اقتداری دارد و نه معلوم است اگر این پیغام‌بر، پیغام کارکنان را به مدیریت رساند و مدیر پس از استماع پیغام به‌آن توجهی نکرد چه خواهد شد؟

‏وظایف دیگر شورا عبارت است از: «شناخت اهداف و اخلاق ‏انقلاب اسلامی و تعلیم و تعمیم آن... ارشاد کارکنان در جهت هماهنگ ساختن خواسته‌های خود با اهداف و امکانات مؤسسه و مملکت». در این نقش، عملاً شورا تنها نقش یک ناصح را باید ایفا کند و کارکنان را متوجه امکانات محدود مؤسسه نماید و احتمالاً از آن‌ها بخواهد خواست‌های خود را محدود کنند و یا فراموش نمایند. در وظیفهٔ پیشنهادی بعدی گفته شده که شورا خواست‌ها و مشکلات کارکنان را بررسی کند و «... راه‌حل‌های عملی و قانونی به مدیریت مؤسسه» ارائه دهد و «از طریق عضو رابط بدون دخالت ‏در مدیریت و یا ایجاد کندی و تعطیل در امور مؤسسه» این راه‌حل‌ها را پیگیری کند. در وظیفهٔ دیگری از شورا خواسته شده تا «... در رفتار و اعمال فردی و اجتماعی کارکنان و ارشاد و توجه دادن آن‌ها به مسئولیت‌های محوله» «نظارت» کند. در این‌جا نیز شورا از طریق زیر نظر گذاشتن «رفتار و اعمال فردی و اجتماعی» کارکنان باید سعی کند آن‌ها را تحت کنترل و «نظارت» در آورد. دیگر این که شورا باید نظرات مدیریت را در رابطه با کارکنان از طریق عضر رابط «کسب» کند و آن را با کارکنان «طرح» نماید و در ایجاد هماهنگی و حسن رابطه بین کارکنان و مدیریت مؤسسه کوشش کند. و بالاخره آخرین وظیفهٔ شورا عبارت است از: «تصویب و انجام اموری که برای بهبود مؤسسه از طرف مدیریت به شورا پیشنهاد گردد». یعنی آن که شورا وسیله‌ئی خواهد بود که هر زمان مدیر نخواست رأساً تصمیمی بگیرد و احتیاج به‌پشتیبانی شورا داشت، می‌تواند از آن استفاده کند.

‏به‌این ترتیب ما معتقدیم که وظایف پیشنهاد شده برای مئورا به‌هیچ وجه نمی‌تواند جوابگوی یک نهاد واقعی مشارکت باشد و در نقش‌های پیشنهادی بیش‌تر ناظر بر اعمال کارکنان است تا مدیریت. وظایف یک شورای واقعی به‌مشارکت و همکاری در کلیه امور مؤسسه مربوط می‌شود. البته این وظایف و تشکیلات ناشی از آن بسته به نوع مؤسسه متفاوت خواهد بود. رئوس کلی وظایف شورا را به‌ترتیب زیر می‌توان خلاصه نمود:

‏مشارکت و همکاری در تصمیمات پرسنلی، استخدام، ترفیع، ارزیابی کارکنان، انتقال، بازنشستگی و غیره با رعایت منافع کارکنان و توجه به‌مصالح مؤسسه، مشارکت در انتخاب مدیران، مشارکت و همکاری در برنامه‌ریزی فعالیت‌های مؤسسه، نظارت بر امور مالی و حسابداری، پرداخت‌ها، عقد قرارداد‌های داخلی و خارجی و غیره، انجام فعالیت‌های فرهنگی و ارتقاء سطح آگاهی کارکنان، بهبود سیستم رفاهی مؤسسه، رسیدگی به‌حل اختلافات، (در واحدهای تولیدی و تجاری) نظارت بر برنامهٔ تولید، مشارکت در تعیین راندمان تولید، بهبود محیط کار و کاهش مخاطرات، نظارت بر خرید مواد اولیه و فروش کالاهای ساخته شده و... تنها با چنین وظایف و مسئولیت‌هائی می‌توان انتظار مشارکت واقعی و ایجاد شورای واقعی را داشت.

‏از نظر سازمانی، نظام شورائی نیازی به‌«عضو رابط» و یا نماینده در هیئت مدیره و مدیریت ندارد. د «مورد عضویت کارکنان در هیئت مدیره، کاری که پس از انقلاب برای اولین بار در ایران در واحدهای تابعهٔ سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران انجام گرفت و حتی در بسیاری از واحدهای تولیدی، نمایندگان ‏کارگر به‌عضویت هیئت مدیره درآمدند، در تجربهٔ این اتحادیه کار چندان موفقی نبوده است. عده‌ئی از این افراد به‌هحض رفتن به ‌یئت مدیره نقش نمایندگی را از دست دادند و نظیر دیگر اعضاء هیئت مدیره شدند و عده‌ئی نیز که مبارز‌تر بودند در اقلیت ماندند و منزوی شدند و عملاً نتوانستند نقش مفیدی ایفا کنند. البته این بدان معنی نیست که ما با انتخاب اعضاء هیئت مدیره از داخل مؤسسه مخالفیم، بالعکس، آن را تصمیم درستی می‌دانیم، اما این افراد را به‌هیچ وجه نباید به‌عنوان «نماینده» کارکنان به‌حساب آورد.

‏شورا برای انجام وظایف خود کمیته‌های تخصصی جداگانه‌ئی باید به‌وجود آورد و همین کمیته‌های تخصصی هستند که با واحد‌ها و امور تخصصی مؤسسه و به‌طور کلی مدیریت در ارتباط قرار می‌گیرند. این کمیته‌ها به‌طور نمونه می‌توانند عبارت باشند از: کمیتهٔ نیروی انسانی، کمیتهٔ مالی و حسابداری، کمیتهٔ مطالعات و برنامه‌ریزی، کمیتهٔ فرهنگی، کمیتهٔ تولید، کمیتهٔ خرید، کمیتهٔ بازرگانی و غیره. البته تعداد و نوع این کمیته‌ها بسته به‌ماهیت مؤسسه (یک وزارتخانه، یک بانک، یک کارخانه، و غیره...) متفاوت است و ما در اینجا قصد ارائهٔ تشکیلات استاندارای را نداریم. چرا که‌‌ همان طور که قبلاً نیز اشاره کردیم با هر گونه طرح از پیش تعیین شده و ثابت مخالفیم و ‏معتقدیم که اولین اصل شورائی، احترام به‌توانائی‌ها و خلاقیت اعضاء و پرورش و تقویت این استعداد‌ها است و باید که کارکنان هر مؤسسه بسته به نیاز و خواست خود، ساخت مطلوب شورائی خود را درست کنند و هیچ الگوی ثابتی به‌آن‌ها تحمیل نشود. این کمیته‌ها از نظر سازمانی تحت نظر هیئت اجرائی، که خود از طرف شورای مرکزی (یا شورای هماهنگی) که بنوبه خود منتخب مجمع‌عمومی است، انتخاب شده و اداره می‌گردد. این کمیته‌ها که مسئولین آن‌ها از بین اعضاء هیئت اجرائی انتخاب می‌شوند از اعضاء شورای هماهنگی و در صورت لزوم از کارکنان علاقمند تشکیل می‌شود. مدپران مسئول مؤسسات (وزیر، معاونین وزیر، مدیران کل، مدیران عامل، معاونین مؤسسات،...) نمی‌توانند و فباید در این کمیته‌ها عضویت داشته باشد. سیستم مدیریت مؤسسه و سیستم شورائی آن ضمن آن که باید در خدمت یک هدف باشند و در ‌‌نهایت باید کلیت واحدی را تشکیل دهند، اما دو نظام جداگانه‌اند با نقش‌های متفاوت اما هم جهت، مگر آن که خلاف آن ثابت شود.

‏در هر حال به‌نظر این اتحادیه، اصول پیشنهاد شده برای شورا‌های کارکنان مؤسسات دولتی و خصوصی، دارای اشکالات و ابهاماتی است که اگر برطرف نگردد نخواهد توانست واهگشای جلب مشارکت کارکنان و استقرار نظام شورائی گردد. شورائی که به‌این ترتیب به‌وجود آید تنها نامی از شورا را با خود یدک می‌کشد و عملاً جولانگاه افراد فرصت‌طلبی خواهد بود که به‌دنبال منافع شخصی خویش و استفاده از امکانات زودگذر هستند و نه نگران حفظ منافع انقلاب و پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران و دیگران هم که دلسوزند به‌تدریج دلسرد شده، کنار خواهند گرفت و به‌تدریج به‌جای مشارکت خلاق، دلزدگی و دلمردگی و بی‌مسئولیتی بر فضای مؤسسات اداری و خدماتی، هم چنان گذشته حاکم خواهد شد. در مؤسسات تولیدی نیز این مسئله به‌شکلی دیگر اثر نامطلوب خود را خواهد گذاشت و این اهر بالاخص از آن جهت حائز اهمیت است که دولت معلوم نکرده آیا در واحدهای تولیدی این شورا‌ها کاملاً جایگزین سندیکا‌ها خواهند شد و یا سندیکا نیز در قانون کار جدید پیش‌بینی خواهد شد. مثلاً مسئله مهم حل اختلاف بین کارگر و کارفرما چگونه خواهد بود؟ چون اگر سندیکا کاملاً از بین رود و شورا نیز به‌شکل پیشنهادی باشد، چگونه به‌این مسئله مهم و بسیاری وظایف دیگر که اصول پیشنهادی بدون اشاره از آن‌ها گذشته است، رسیدگی خواهد شد و این خطر وجود دارد که کارگران نه سندیکائی داشته باشند و نه شورائی واقعی.

در خاتمه اتحادیهٔ ما خواستار تجدید نظر سریع و قاطع در اصول پیشنهادی و توجه به ایرادات و انتقادات سازنده‌ئی که در این نوشته مختصراً به‌آن‌ها اشاره شده، می‌باشد و ما معتقدیم که دولت در طرح اصول شورا می‌بایست حداقل از خود شورا‌ها، که در همین مدت کوتاه ‏به‌تجربیات ذیقیمتی دست یافته‌اند، استفاده می‌نمود و حال نیز پیشنهاد می‌کنیم که برای تجدید نظر در اصول پیشنهادی و تدوین یک قانون شورائی مترقی و انقلابی، از کلیه شورا‌ها و اتحادیه‌های واحدهای بزرگ دعوت به عمل آورد.