اندیشهها و خبرها... ۱: تفاوت بین نسخهها
Azarestaan (بحث | مشارکتها) |
Azarestaan (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۴: | سطر ۲۴: | ||
− | :::::: | + | ::::::'''جوائز شعر :''' |
سطر ۱۰۷: | سطر ۱۰۷: | ||
− | :::::: | + | ::::::'''جوائز ادبیات :''' |
سطر ۲۰۰: | سطر ۲۰۰: | ||
− | :::::: | + | ::::::'''نقاشی''' |
سطر ۲۵۸: | سطر ۲۵۸: | ||
− | :::: | + | ::::'''سینما''' |
سطر ۲۸۸: | سطر ۲۸۸: | ||
'''چه نشاطی است زندگی ، ''' اثر '''رنهکلهمان''' ، تنها فیلمی بود که ناقدانهنری '''کان''' را خنداند وبه تحسین وستایش سازندهٔ آن واداشت . | '''چه نشاطی است زندگی ، ''' اثر '''رنهکلهمان''' ، تنها فیلمی بود که ناقدانهنری '''کان''' را خنداند وبه تحسین وستایش سازندهٔ آن واداشت . | ||
+ | |||
+ | '''پییربیلار''' در مورد این فیلم مینویسد : | ||
+ | |||
+ | «گرجه این فیلم ، بسیاری را خواهد خنداند ، اما این نکته بهتنهائی قابل توجهنیست. آنچه مهم است پیام شادمانی ، آزادی ، وبزرگی و علو مقام انسانی استکه در این فیلم نشانه های درخشانی از آن بهچشم میخورد .» | ||
+ | |||
+ | آقای '''ژاندوبار نونسولی''' - ناقد هنری '''لوموند''' -مینویسد: | ||
+ | |||
+ | «چقدر لذتبخش استکه انسان از چیزی که دوست میدارد سخن بگوید ... این فیلم ، کمدی نشاطآوری است که دست استادی آن رابهوجود آورده . من شرط میبندم هر که آن را ببیند دو ساعت تمام بخندد ... چقدر باید از آقای '''کلهمان''' از این که چنین اثر ارزندهئی برای ما ساخته است سپاسگذار باشیم !» | ||
+ | |||
+ | |||
+ | با این همه این اثر هیچ نوع جایزهئی در'''کان''' بهدست نیاورد و این امر ، فرانسویان را خشمگین ساخت و نسبت به بینظری داوران فستیوال '''کان''' بیاعتقاد کرد . | ||
+ | |||
+ | از جمله، آقای '''روبرتگازال'''- درروزنامهٔ '''فرانسسوار''' داوران '''کان''' را به« تحسین احمقانه » متهم کرده است . زیرا «داوران محترم فستیوال » ازاین فیلم «فقط باتحسین یاد کرده بودند». | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ---- | ||
+ | |||
+ | '''آلدوکس هاکسلی''' نویسندهٔ معاصر انگلیسی ، این اواخر برای آنکه هنگام معرفی و نمایش پیس شوهر خواهرش '''ژرژنووو''' حضور داشته باشد ، به '''وزونلارومن''' رفته بود . |
نسخهٔ ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۴۹
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
بهقراری که مطبوعات فرانسه گزارش دادهاند ، جوایز شعر و ادبیات سال ۱۹۶۱ آنکشور بهآثار و نویسندگان وشاعران زیر تعلق گرفته است :
- جوائز شعر :
جائزه آکادمی فرانسه :
به مجموعه آثار شاعرانه آقای ژرژ دولاکی
جائزه آرشون - دسپهروش :
به مجموعه شعر «سرزمین درختانآتش» اثر بانولیژللومبارموری
و مجموعهٔ شعر «خوابناک» اثر آقای شارل فورو
و مجموعه شعر «آفرینش پوست و شیرهٔ نباتی» اثر بانو ژاکلیندولپی
جائزه آرتیگ :
به مجموعه شهر «فریال» اثر آقای میگو برتراند
و مجموعه شعر «گور شاعران» اثر آقای موریس هارتوی
جائزه کاپ دوویل :
به مجموعه «زخمهای آواز من، گلبوتهٔ خون» اثر آقای نوئل روئه
و مجموعه شعر «جرقه در ابرها» اثر آقای آندره لوکسلو
و مجموعه شعر «آوازهای گازل و سایههای دوست داشتنی» اثر آقای گوسلاوهودبرت
و مجموعه شعر «تماشای غروب ژوئن» اثر خانم مارسلژوانیه
و مجموعه شعر «برآبزمان» اثر آقای فرنان ترریژه
جائزه داوین :
به مجموعه شعر «یادداشتهای روزانه» اثر آقای رولانویکتور
و مجموعه شعر «در باغ خدایان» اثر بانو ماری آنتوان دوهل
جائزه فرانسواکوپه :
به مجموعه شعر «عشق عظیمتر» اثر آقای کلود کیلانو
جائزه هنزولن :
به مجموعه «شنل وشمشیر» اثر آقای مارسل سابلو
و مجموعه شعر «افسون زبان» اثر آقای ژان سیلور
جائزه ژوفری - رانولت :
به مجموعه شعر «گورمشیلن» اثر دوشیزه آندره گابرییلبری
جائزه ژوسولین :
به مجموعه شعر «پروانگان بیچیز مهربان» اثر آقای برناردگیومه
جائزه لابله - وکولین :
به مجموعه شعر «معابر» اثر آقای لوئیدبار
و مجموعه شعر «آوازهای متروک» اثر بانو مارسل دونو
و مجموعه شعر «شعر واقعی» اثر آقای بیلو
جائزه آمهلی مززورور :
به خاطر آثار شاعرانه ه - سوگین
و مجموعه «رویای کودکی» اثر آقای کریستیان روبرت
و مجموعه «بر ساحل ریکزار ، تودههای صدف» اثر آقای فرانسیس رانولدون
جائزه پونتوکولانت
به مجموعه شعر«نیمرخهای منظره» اثر آقای موریس دولابوتییر
جائزه ویلسن :
به مجموعه شعر «کوزهای برای ستارگان» اثر آقای ژان ماری فلوری
- جوائز ادبیات :
جائزه نارسیس میشو :
آقای ژان مورو به کتاب «ذوق در سبک شاتوبریان
آقای پ - مرو به کتاب «نقد ادبی در فرانسه»
آقای لیولوهیر به کتاب «معانی و بیان ، و دستور نگارش»
جائزه پ - لوئیمیله
آقای شارل اگژرمان به کتاب «برای تو.... که دست داری»
آقای هانریژوبرل به کتاب «جوانی خطرناک»
جائزه مونتیون
خانم مارگرت ساوبنبیوسکو به کتاب «پرنده بهشت»
آقای ژانمارکمونتگر به کتاب «فرانسوا اگزاویه در ناحیه لاتن»
خانم کاسن لینوال به کتاب «کشورم در رهگذر افسانهها»
جائزه روبرژ :
آقای دومینیک دورو به کتاب «دورانهای پایاننیافته»
جائزه سنتور :
آقایان ژ - کالیشه و شانتولن به کتاب «تفسیری بر قواعد فرانسه»
آقای ژ- باربیه بهکتاب «لغات وسبک پهکی»
جائزه انیس - سوگالا :
خانم کریستیانفورنیه به کتاب «مسیح و حومه»
جائزه سوبریهآرنول :
آقای موریس وتییه به کتاب«گرگ کوچولو، گوش بده»
جائزه تهسونیر :
آقای تئودوررویسن به کتاب «معراج»
جائزه تورله :
آقای دکتر ژ- پیشیر به کتاب «آگد»
جائزه وگادوویمان و لوددوویمان :
آقای دکتر پلتوبی به کتاب «نصویر عیسی بر صلیب»
آقای ژ- روزه به کتاب «کلونی پیر من زندگی میکند»
جائزه امیل اوژیه :
آقای ماریبوریبوله به کتاب «پایان دنیا»
جائزه تیسوران :
آقای آندرهسورنین به کتاب «سروان کالیسین»
جائزه بروکتکونین :
آقای ادموندپونیون به کتاب «یونان»
آقای هانری پلایدو به کتاب «عماراتو گنجینهها و روشنان گل»
آقای کابری بل لابلان به کتاب «دونپدروی اول اثر پروسیه مریمه»
آقای رهورران پدرامهروش به کتاب «اوژن مازانو»
دوشیزه لین دورز به کتاب «شاهزاده خانم سبز چشم»
آقای اپستوگی به کتاب «به نامپدر»
آقای گیدوشودونای به کتاب «پیشگوئی اهل شهر»
آقای ژ- پ- وبه به کتاب «تکوین یک اثر شاعرانه»
آقای اودیزبو به کتاب «انیبال»
جائزه زبان فرانسه :
ضمنا مدالهائی نیز به نامبردگان درزیر اهدا گردیده است :
آقایان کارمنمارییا ، مارسلواسپازیانی، هامل زیبدی ، ادوراد ژومنل ، آنژوژیل و دوشیزه بله
- نقاشی
چندی پیش نمایشگاه فرانسهبوسیله خانم نینا خروشچف در پارک آرام و ساکت ۱۲۰۰۰۰ متر مربعی سوخولینکی افتتاح شد . درزیر خلاصهئی از آنچه فرستادگان مخصوص مطبوعات فرانسوی از مسکوبرای نشریات خویش فرستادهاند نقل میکنیم :
- «مردم مسکو بابیصبری هرچه تمامتر، ساعتها پیشاز گشایش درهای پارک سوخولینکی صفکشیده بودند. در دو ساعت اولگشایش نمایشگاه، دوهزار بلیط ورودی فروخته شد . مردمی که ازنمایشگاه دیدن میکردند بسیار خوشحال بودند و اظهار میداشتندکه براستی مثل اینکه در خود فرانسه بهگردش و سیر وسیاحت پرداختهاند .
چهارهزار تن ازفرانسویان مقیم مسکو هجوم آورده بودند تاببینند که هموطنانشان پساز جنگ و پسازآن همه ناملایماتکه در دوران جنگ متحمل شدهاند ، اکنون چه ارمغانی آوردهاند .
هنر مدرن بههیچوجه میان روسها طرفدار وعلاقمندی ندارد .آنچه موردپسند آنهاست ،آثار فولکولوریک است وچیزهائی کهحس میهنپرستی را برانگیزد.تماشاچیان نمایشگاه ، وقتی بهآثار مدرن مخصوصاً درنقاشی میرسیدند ،انگار باچیز خوشمزه مضحکی روبهرو شدهاند .
معذلک بدون اینکهکوچکترین حرکتی از روی مسخرگی بروزدهند باکنجکاوی خاص خویش میکوشیدند از «راز» آنها «سردرآورند» وسرآخر نیزچیزی دستگیرشان نمیشد !-جالب استکه حتی مجسمهٔ بالزاک اثر رودن همکه درفرانسه بهصورت یک پیکره «کلاسیک» درآمده بهنظر خانم خروشچف « چیز مضحکی » بود که «بههرچیزی شباهت داشت جزبهبالزاک!»
در سفارت فرانسه ، خبرنگار فیگاروی ادبی بانویسندهمعروف روسی ایلیاارنبورگ مصاحبهئی بهعمل آورد . ارنبورگ ، برای دوستان فرانسویش آنچه راکه یکهنرمند روسی در مورد هنرپلاستیک میاندیشد ، تشریح کرد واین نکته رامورد بررسی قرار دادکه چرا هنرمدرن در شوروی طرفدار و علاقمندی ندارد .
خبرنگار فیگارو مینویسد : «ارنبورگ نقاشی مدرن را عموماً ونقاشی مدرن مارا خصوصاً خیلی خوب میشناسد .ارنبورگ میگفت :
- شما تابلوهای رنوار ماتیس ودیگران را نشان میدهید، کار خوبی میکنید .ولی آنچه مادر موزه پوشکین داریم خیلی پرارزشتر ازاینهاست . در عوض ما از براک چیزی نداریم وشما هم در این نمایشگاه بیشاز یک تابلو اورا بهما عرضه نداشتهاید .»
جالبترین چیزیکه در روز افتتاح نمایشگاه اتفاق افتاد این بود که آقای فرانسیس ترهبینجاک ، مدیرکل دائمی نمایشگاههایکتابهایفرانسوی درکشورهای خارجی ، پس ازپایان سخنرانیش گفت :
« - اجازه میخواهم یکجلد کتاببهخانم خروشچف تقدیم کنم .
نینا بادستپاچگی گفت :
« - نه! نه! اینکتاب برایم گران تمام میشود !
آقای ترهبینجاک جواب داد :
« - این کتاب اهدائی نمایشگاهکتابهایفرانسوی است ، و مسلماً برایتان گران تمام نخواهد شد .
آنگاه یک جلدکتاب «ناراس بولیا » که تصویری از «ناراس بولیا» روی جلد آنرسم شدهبود ، بهخانم خروشچف تقدیم کرد .
نینا بهمحض دیدن عکس پشت جلد ، قیافهاش تغییر کرد ، چینی برابروان خود انداخت و بهروسی چیزیگفت که مترجم آن را چنین ترجمهکرد :
« - خانم خروشچف میگوید: «تاراس بولبا» که ریش نداشته. تاراس بولبای ما این مرد ریشوئیکه نقاش شما رسم کرده ، نیست !
پساز چندی زن اول اتحاد جماهیر شوروی سرش را تکان دادوگفت : « - چرا، چرا . اوریش داشته ...
و موج خنده ، حاضران در نمایشگاه را فرا گرفت ...
در فستیوال نقاشیایالتوانتابرن، گروه شرکت کنندگان مذهبی فستیوال وعده دادهاند که به تصویب هیئتداوران به نقاشی که بیش از دیگران به «حجبوآزرم» آثار خویش توجه داشته باشد، یک بیلچه نقره جائزه بدهند.
این هفته نمایشگاه آثار نقاشان خردسال در پاریس افتتاح شد، و جایزهٔ اول «طرح» به «مال وهره» کودک یازده ساله تعلق گرفت ...
مجلهٔ «نوارنبلان» که این طرحرابچاپ رسانیده است مینویسد :
هنگامی که استاد پیکاسو را برایتماشای این طرح به نزدیک آن بردند ، تابناگوش قرمز شد و گفت :
« - اگر منظورتان این است که ایناثر خیلی به کارهای من شباهت دارد ، باید بهتان بگویم متأسفانه من دیگر خیلیوقت است که به این شیوه نقاشی نمیکنم!»
- سینما
از «دانیکی» پرسیدند : پاریس چطور جائی است ؟» جواب داد :
- «شهر ولنگ و وازی است که توش اتومبیل پیدا نمیشود ، اما همین خودش محاسن زیادی دارد . چون که آدم مجبور میشود پیاده راه بیفتد ، ودر نتیجه ، زیبائیهای فراوان پاریس را کشفکند ...
باوجود این ، پیاده روی باعث میشودکه وقتی به منزل رسیدید و کفشتان را درآوردید ، بوی گربه مرده به دماغتان برسد !»
خبرنگارها متعجب شدند و در صدد کشف علت پیاده روی آقای «دانیکی» برآمدند . قضیه از این قرار بود : -مدیر موسسهٔ «کلمبیا» برای نخستین شب نمایش فیلم «منوسرهنگ» هنرپیشهٔبزرگ کمدی را به پاریس دعوت کرد و باوگفت که در فرودگاه ، با همان ماشین «رولز رویس» قراضهئی که توی فیلم ظاهر شدهئی منتظرت خواهم بود.
اما افسوس که «رولز رویس» قراضه برای آوردن دانکی به فرودگاه«اورلی» رفته بود ، وجت مسافربری که دانیکی در آن بود ، در فرودگاه «بورژه»بهزمین نشست ، و سرانجام آقای دانیکی پساز مدت زیادی معطلی مجبور شد شخصاً در صدد تهیهٔ وسیله برآید . ولیمسافرها و تاکسیها همه رفته بودند ، و هنرپیشه مشهور ناچار شد شب را به وضعناراحتی در فرودگاه سحر کند ... قرقر ولندلند «دانیکی» علتش همین بوده است!
در مورد تیتوف ،دومین انسانکیهاننورد شوروی ، همه چیز گفته شدهاست جزاینکه او ، بیشاز هرچیز دیگر ، مردی شاعر است !
میان عکسهای جالبی که از اودرمجلهٔ ایماژدوموند(چاپ پاریس) نشریافته ، یکی هماین عکس استکه اورابازنش تامارا هنگام خواندن اشعارشاعرموردعلاقهٔ او ولادیمیر مایاکوفسکی- شاعر پیشرو و مدرنیست روس - نشان میدهد.
در حاشیه فستیوال « کان »
چه نشاطی است زندگی ، اثر رنهکلهمان ، تنها فیلمی بود که ناقدانهنری کان را خنداند وبه تحسین وستایش سازندهٔ آن واداشت .
پییربیلار در مورد این فیلم مینویسد :
«گرجه این فیلم ، بسیاری را خواهد خنداند ، اما این نکته بهتنهائی قابل توجهنیست. آنچه مهم است پیام شادمانی ، آزادی ، وبزرگی و علو مقام انسانی استکه در این فیلم نشانه های درخشانی از آن بهچشم میخورد .»
آقای ژاندوبار نونسولی - ناقد هنری لوموند -مینویسد:
«چقدر لذتبخش استکه انسان از چیزی که دوست میدارد سخن بگوید ... این فیلم ، کمدی نشاطآوری است که دست استادی آن رابهوجود آورده . من شرط میبندم هر که آن را ببیند دو ساعت تمام بخندد ... چقدر باید از آقای کلهمان از این که چنین اثر ارزندهئی برای ما ساخته است سپاسگذار باشیم !»
با این همه این اثر هیچ نوع جایزهئی درکان بهدست نیاورد و این امر ، فرانسویان را خشمگین ساخت و نسبت به بینظری داوران فستیوال کان بیاعتقاد کرد .
از جمله، آقای روبرتگازال- درروزنامهٔ فرانسسوار داوران کان را به« تحسین احمقانه » متهم کرده است . زیرا «داوران محترم فستیوال » ازاین فیلم «فقط باتحسین یاد کرده بودند».
آلدوکس هاکسلی نویسندهٔ معاصر انگلیسی ، این اواخر برای آنکه هنگام معرفی و نمایش پیس شوهر خواهرش ژرژنووو حضور داشته باشد ، به وزونلارومن رفته بود .