گرسنگی کتاب: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(نهایی شد.)
جز گرسنگی کتاب» را محافظت کرد: مطابق با متنِ اصلی است. ([edit=sysop] (بی‌پایان) [move=sysop] (بی‌پایان)))
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۰۶

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۱۵


دکتر علی شکوئی


در سال ۱۹۷۱، در سراسر جهان نزدیک به‌ ۵۰۰ هزار عنوان کتاب منتشر شده و تیراژ این کتاب‌ها میان – ۷ تا – ۸ میلیارد نسخه بوده است. در سال‌های اخیر رشد سالیا‌نهٔ عنوان کتاب ۴٪ و رشد تیراژ ۶٪ گزارش شده و میان سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، انتشار کتاب در جهان، از جهت عنوان به‌دو برابر و از نظر تیراژ به‌سه برابر رسیده است.

مصرف سرانهٔ کتاب روبه‌افزایش دارد و کتاب نقش خود را در ارتباط جمعی به‌خوبی ایفا می‌کند. امّا چرا ما باید در این دوران «فراوانی» کتاب، از گرسنگی کتاب سخن به‌میان آوریم؟ بحث این است که توزیع و انتشار کتاب به‌صورت یک‌ سان و برابر صورت نمی‌گیرد.

در ۲۵ سال گذشته، کشورهای زیادی از بند استعمار رهائی یافتند و به‌استقلال رسیدند. دولت‌ها و مردم کشورهای استعمار زده، بلافاصله شروع به‌دگرگونی شرایط اقتصادی و اجتماعی خود کردند. در مسیر توسعه، کشورهای استقلال یافته و کشورهای درحال توسعه، به‌ورود اتوموبیل یا مونتاژ آن، ایجاد کارخانه‌های فولادسازی و شیمیائی، وارد کردن وسایل الکترونیکی،‌ ساختن سدّها،‌ تهیّه تجهیزات جنگی و تقویت نیروی دریائی پرداختند. امّا در مسیر توسعه و پیشرفت، بدبختانه از انتشار کتاب و صنعت کتاب غافل ماندند به‌دیگر سخن، در این راه اندیشه،‌ فکر و فرهنگ کنار گذاشته شد. در نتیجه با صرف هزینه‌های سنگین و نیروی انسانی کافی،‌ در امر توسعه بدانسان که انتظار می‌رفت توفیق نیافتند و هنوز هم فقر،‌ بیماری و کم‌ سوادی چهرهٔ اصلی کشورهای در حال توسعه را تشکیل می‌دهد.

بنابر گزارش‌های یونسکو، گرسنگی کتاب و شکاف عمیق تولید و توزیع سرانه کتاب در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه گاهی از ۲۰ تا ۴۰ برابر نیز تجاوز می‌کند. چنین شکافی از عمق فاجعه و تاریکی اندیشهٔ صدها میلیون انسان خبر می‌دهد.

نمی‌توان انکار کرد که وسایل ارتباط جمعی در چند نسل گذشته توانسته پاسخگوی نیازهائی باشد که به‌طور پنهان و آشکار برای جامعه‌ها مطرح بوده است. اگر بخواهیم توسعهٔ وسایل ارتباط جمعی را با توسعهٔ نشر کتاب مقایسه کنیم شاید دچار اشتباه شویم. چرا که حتی در کشورهای کاملاً پیشرفتهٔ دنیا،‌ توسعه در وسایل ارتباط جمعی ابتدا در مورد رادیو، سپس در زمینهٔ تلویزیون و در مرحلهٔ بعد درمورد کتاب بوده است.

در طول قرن‌ها، تلاش و کوشش زیادی در جهت تکمیل کتاب‌ها به‌عمل آمده است و این امر اغلب در مسیر اصلاح شکل کتاب به‌صورت لوحه،‌ صفحه و رساله بوده است و در موارد دیگر فکر اصلاح و تکمیل جنس کتاب به‌صورت کاغذ پاپیروس پوست نوشتنی و کاغذ ظاهر شده است. از طرفی تولید زیاد،‌ چاپ دوباره کتاب‌های کمیاب مانند کتاب‌های خطی یا کوشش در راه اصلاح چاپ دستی،‌ چاپ مکانیکی، افست و غیره در توسعه کتاب‌خوانی مؤثر افتاده است. تنها در قرن نوزدهم است که حد مطلوب برای کتاب به‌وجود می‌آید و این امر با چاپ کتاب با تیراژ زیاد و انواع روزنامه آغاز می‌شود. این جریان زمانی مؤثر می‌افتد که لازم می‌آید تهیهٔ کتاب و خواندن از حالت انحصاری خارج شود. در این هنگام است که در سراسر دنیا،‌ نهضت سوادآموزی و افزایش میزان کتاب و روزنامه با رشد سرمایه‌داری و صنعت همراه می‌شود تا جامعه بتواند اطلاعاتی را که جهت توسعه و پیشرفت لازم دارد دریافت کند. زیرا پیشرفت در امر تعلیم و تربیت و وجود تحصیلات اجباری نیازهای جدیدی را مطرح می‌سازد از اینرو در ابتدای قرن بیستم، عملاً جوامع پیشرفته دنیا در امر انتشار کتاب و روزنامه نیز رو به‌توسعه می‌رفتند.

با عبور از مرحله بالا، مرز اشباع فرا می‌رسد، جمعیت افزایش می‌یابد،‌ ماشین در جوامع انسانی مؤثر می‌افتد و بالاخره صرفه‌جوئی در وقت لازم می‌آید. در اینجاست که نسبت به‌سایر جریانات زمان، نارسائی و بحران در کار مطبوعات و انتشارات پدیدار می‌گردد. به‌همراه این جریان،‌ تحولات در وسایل سمعی و بصری به‌وجود می‌آید و به‌سرعت مسئولیت و رسالتی را که مطبوعات بر دوش داشتند ولی قادر به‌تحملّ آن نبودند به‌خود اختصاص می‌دهند. در این مرحله، مردم مسائل علمی و غیرعلمی را به‌آسانی از طریق وسایل سمعی و بصری یاد می‌گرفتند. روزنامه‌ها بیش از کتاب‌ها از اثرات این جریان آسیب دیدند زیرا همه وقایع و تفسیرها به‌وسیله رادیو و تلویزیون به‌میان خانواده‌ها راه یافت. پس لازم بود که تحولاتی در امر مطبوعات به‌وجود آید تا بتوانند با رادیو تلویزیون به‌رقابت برخیزند. ذکر این نکته لازم است که در سال‌های آینده ممکن است کار انتشار کتاب در پاره‌ئی موارد به‌سیر قهقهرائی گرفتار آید چراکه افق دید ملّت‌ها از طریق رادیو تلویزیون به‌ناگهان گسترش فوق‌العاده یافته و ارضای فکری این ملّت‌ها به‌تحولاتی نیازمند است. درهرحال مشکل اساسی که هم اکنون کتاب‌ها با آن روبه‌رویند این است که چگونه محتوای کتاب‌ها با علوم و اطلاعاتی که دائماً در حال افزایش است همراهی کند این گفته در مورد رمان و کتاب‌های داستانی نیز صادق است زیرا مردم علاقمندند که انعکاسی از دنیای زنده و تغییرات اجتماعی و تکنولوژیکی زمان خود را در آن‌ها بیابند.

تحولات واقعی در مورد مواد تشکیل‌دهنده کتاب‌ها نیز به‌سال‌های قبل از جنگ بین‌الملل دوم برمی‌گردد. این تحولات بعد از سال‌ ۱۹۵۰ به‌گونه‌ئی مؤثر در شکل تولید،‌ انتشار،‌ کیفیت چاپ،‌ وضع کاغذ و نحوهٔ ارائه روی جلد دیده می‌شود. از طرفی در جریان تحوّل، جهت هر طبقه کتاب‌های ویژه‌ئی با قیمت مناسب در نظر گرفته می‌شود تا همه طبقات جامعه از کتاب بهره گیرند. از این دوره به‌بعد تیراژ کتاب به‌سرعت افزایش می‌یابد و دگرگونی‌های فکری،‌ علمی و فرهنگی بشر در دسترس همگان قرار می‌گیرد. کتاب جلد کاغذی یادگار این دوره است.


توزیع نامتعادل انتشار کتاب

بنابر آماری که سازمان یونسکو در سال ۱۹۶۹ منتشر کرده از ۵ میلیون عنوان کتابی که در جهان انتشار یافته در حدود ۲٫۲۵۰٫۰۰۰ عنوان – یا ۴۵٫۵٪ کلّ عنوان‌های منتشره ـ از آن کشورهای اروپائی (به‌جز اتحاد شوروی) بوده است. به‌هنگام انتشار کتاب‌ها، این بخش از دنیا تنها ۱۳٪ جمعیت را دارا بود که از عدم توازن و نابرابری در عرضه کتاب نسبت به‌سایر نواحی دنیا حکایت می‌کند. انتشار این همه کتاب علل گوناگونی دارد که می‌توان از تقسیم اروپا به‌ ۲۰ کشور مستقل، نفوذ فرهنگی، توسعه و پیشرفت آن، خلاقیت تولید و توزیع کتاب که ناشی از قدرت سیاسی سابق آن است نام برد.

اگر برخی از کشورهای دنیا را که شامل ممالک اروپائی، اتحاد شوروی، ایالات متحده، کانادا، استرالیا، نیوزلند و ژاپن می‌باشند در نظر بگیریم در می‌یابیم که این کشورها در سال ۱۹۶۹، تقریبا ۸۱٪ عنوان کتاب‌های دنیا را منتشر کرده‌اند درحالی که فقط ۳۰٪ جمعیت دنیا در این کشورها زندگی می‌کنند. این بدان معنی است که ۷۰٪ جمعیت دنیا تنها ۱۹٪ عنوان کتاب‌های دنیا را انتشار داده‌اند. این شرایط نامتعادل، حکایت از گرسنگی شدید کتاب میان ۷۰٪ جمعیت دنیا می‌کند.


برآورد تولید جهانی کتاب در سال ۱۹۷۴*
نواحی دنیا تولید کتاب برحسب عنوان در دنیا تعداد عنوان کتاب در یک میلیون نفر، مقیاس جهانی درصد توزیع تولید کتاب درصد توزیع جمعیت
۵۷۱۰۰۰ ۱۸۶ مبنا ۱۰۰ مبنا ۱۰۰
افریقا ۱۱٬۰۰۰ ۲۸ ۱٫۹ ۱۲٫۸
امریکای شمالی ۹۶٬۰۰۰ ۲۸۴ ۱۶٫۸ ۱۱٫۰
امریکای جنوبی ۲۰٬۰۰۰ ۹۴ ۳٫۵ ۶٫۹
آسیا ۸۳٬۰۰۰ ۶۰ ۱۴٫۵ ۴۵٬۱
اروپا ۲۷۶٬۰۰۰ ۵۸۷ ۴۸٫۳ ۱۵٫۳
اقیانوسیه ۵٬۰۰۰ ۲۳۹ ۰٫۹ ۰٫۷
روسیه ۸۰٬۰۰۰ ۳۱۷ ۱۴٫۰ ۸٫۲

* ^ این آمار کشورهای چین، جمهوری دموکراتیک کره و جمهوری ویتنام را دربر نمی‌گیرد.


به‌طور کلی ۱/۲ مردمی که خواندن و نوشتن می‌دانند در نقاطی زندگی می‌کنند که تنها ۱/۵ کتاب‌های دنیا را تولید می‌کنند و شامل آسیا (بدون ژاپن) افریقا و امریکای لاتین است.

البته نباید محتوا و معیارهای علمی کتاب‌های منتشره را نیز در کشورهای در حال توسعه فراموش کرد. به‌دیگر سخن، کمبود کتاب و پائین بودن استانداردهای علمی آن فاجعه‌ئی است که جهان امروز نباید از کنار آن بی‌اعتنا بگذرد.

میزان تیراژ کتاب نیز نمودار واقعیت‌های مهمّی است. کارشناسانی که در سال ۱۹۶۶ در توکیو گرد آمدند میزان تیراژ کتاب را در آسیا در حدود ۴۳۰۰ نسخه در نظر گرفتند درحالی که حد متوسّط تیراژ در مقیاس جهانی ۱۵ تا ۱۶ هزار نسخه برآورد شده است. تیراژ کتاب در کشورهای افریقا و امریکای لاتین که بخش اعظم جمعیت دنیا را در خود جای داده‌اند نیز از حد متوسط تیراژ جهانی بسیار پائین است.


آگاهی از نیازها:

شناخت نیازهای جامعه در زمینه نشر کتاب کار آسانی نیست. زیرا لازم است که آمارها و اطلاعات در رابطه با شرایط اجتماعی،‌ اقتصادی و فرهنگی جامعه مطالعه شود. گاهی شاهد انتشار کتاب‌هائی هستیم که جامعه چندان نیازی به‌آن‌ها ندارد. یا کشورهای درحال توسعه که نیاز فراوانی به‌کتاب‌های علمی و فنّی دارند، متوجّه کتاب‌هائی هستند که مردم کم‌تر از آن‌ها بهره می‌گیرند. در کشورهای مختلف در هر شرایطی که باشند، در انتشار کتاب روی سه موضوع تأکید می‌شود:

۱ - کتاب‌های آموزشی، کتاب‌های دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی. آگاهی از نیازهای این گروه تا حدودی آسان است چرا که این گروه‌ها در چهارچوب برنامه‌های آموزشی سازمان‌های فرهنگی، اقدام به‌خرید کتاب می‌کنند. تعداد تیراژ کتاب و عنوان این نوع کتاب، تابعی است از یک متغیر مشخص.

۲ - کتاب‌های ویژهٔ کودکان که نمی‌توان میزان دقیق تیراژ و کیفیت نیازهای فکری کودکان نواحی مختلف جغرافیائی را باز شناخت، جز در مواردی که با تحقیقات و بررسی‌های لازم،‌ آگاهی‌های کافی از نیازهای فکری و فرهنگی نواحی جغرافیائی در دست داشته باشیم.

۳ - کتاب‌های عمومی جهت همه افراد جامعه که متأسفانه تا کنون توجّه کم‌تری به‌کیفیت آن‌ها شده است. هدف این است که کتاب‌هائی برای تغذیه فکری افرادی تهیه شود که از آموزش کافی بهره‌مندند. در این بخش همواره با این مسأله روبرو هستیم اگر مطالب کافی و گوناگون در دسترس مردم قرار گرفته نباشد، تنها باسواد کردن مردم کافی نیست.

در کشورهای آسیا،‌ افریقا و آمریکای لاتین به‌سبب بالارفتن تعداد دانش‌آموزان ابتدائی بر میزان کتاب‌های آموزشی افزوده شده است. امّا افزایش دانش‌آموزان ابتدائی نمی‌تواند نمودار پیشرفت نشر کتاب در یک جامعه فرهنگی باشد. در کشورهای درحال توسعه که دولت‌ها انتشار کتاب‌های درسی را خود در اختیار دارند عنوان‌های کتاب‌ها کاملاً مشخص و تا حدودی محدود است.

در کشور ژاپن کتاب‌های کودکان از امکانات وسیعی برخوردار است و ژاپن که همه ساله ۴ تا ۵ هزار عنوان کتاب کودکان منتشر می‌کند، از بزرگترین تولیدکنندگان کتاب‌های کودکان در سراسر جهان به‌شمار می‌رود، کشورهای امریکا، انگلستان، آلمان غربی، و اتحاد شوروی نیز به‌انتشار کتاب کودکان اهمیتی خاص می‌دهند. در کشورهای درحال توسعه که در کار انتشار کتاب کودکان مشکلاتی دیده می‌شود باید به‌این نکته‌ها توجه داشته باشند:

۱ - کتاب‌های کودکان با قیمت‌های ارزان به‌بازار کتاب عرضه شود تا همه کودکان کشورهای درحال توسعه قادر به‌خرید کتاب باشند و کتاب کودکان تنها خانواده‌های پر درآمد را شامل نگردد.

۲ - در تهیهٔ کتاب کودکان تجربه‌های آموزشی، هنری و اجتماعی به‌کار گرفته شود و در این راه از کارشناسان رنگ، چاپ، ‌نقاشی، ادبیات،‌ روانشناسی و هنر استفاده شود.

۳ - تولید و توزیع کتاب کودکان طوری انجام بگیرد که همهٔ شهرنشینان و همهٔ کودکان روستائی بتوانند به‌آن دسترسی پیدا کنند.

۴ - تنوّع در موضوعات انتخابی نباید فراموش شود. کودکان به‌موضوعات مختلفی عشق می‌ورزند.

۵ - اگر برای یک کودک در عرض سال تنها یک کتاب خواندنی در نظر بگیریم تعداد تیراژ کتاب‌های کودکان سربه‌میلیون‌ها نسخه خواهد زد.

در کشورهای درحال توسعه، مشکلات انتشار کتاب برای بزرگسالان همواره مانع جریان تکامل فکری و فرهنگی جامعه می‌شود. در این قبیل کشورها، کتاب‌های علوم اجتماعی، تاریخی و مذهبی خوانندگان بیش‌تری دارند. عدّه‌ئی را عقیده بر این است که برای هر عنوان کتاب سه یا چهار نوع خواننده در نظر گرفته شود. اگر این طرز تفکّر را در مورد کتاب‌های مورد نیاز بزرگسالان بپذیریم در کشورهای در حال توسعه به‌کمبود صدها میلیون کتاب پی می‌بریم که از گرسنگی شدید کتاب حکایت می‌کند.


تولید داخلی کتاب:

نیازهای عمومی را در جهت از میان برداشتن گرسنگی کتاب می‌توان از دو طریق درمان کرد:

۱ - افزایش تولیدات داخلی.

۲ - مبادلات بین‌المللی کتاب.

متأسفانه این دو وسیله در موارد بسیار نمی‌تواند در زمینهٔ کمبود کتاب در کشورهای درحال توسعه مؤثر افتد و این عدم توانایی گاهی تا ۷۵٪ میزان نیاز و ظرفیت می‌رسد. در مسائل مربوط به‌انتشار کتاب در جهان با چهار مرحله روبه‌رو خواهیم بود:

۱ - نبودن توازن و تعادل در عنوان کتاب‌ها - عاملی که قادر نخواهد بود به‌همه نیازهای طبقات و گروه‌های جامعه پاسخگو باشد.

۲ - فقدان توازن در عرضه نسخه‌های کتاب، عاملی که از فراهم نبودن مواد اوّلیه و سازمان‌های ناقص انتشاراتی و چاپ ناشی می‌شود. در این زمینه موانع سرمایه‌گذاری و سیاسی را نباید فراموش کرد.

۳ - تعادل متوسط که ناشی از بهره‌گیری ناقص از ظرفیت انتشاراتی و عدم سازماندهی در کار چاپ کتاب است.

۴ - درجائی که خوانندهٔ کتاب رو به‌افزایش است امّا کمبود شدید و حتی گرسنگی کتاب وجود دارد، حمایت شدید از ناشران و توجه به‌مکانیسم بازار کتاب مورد نیاز است.

در سال‌های گذشته، انتشار کتاب در سراسر جهان به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه دچار رکود شده و تنها یک انقلاب واقعی در انتشار کتاب می‌تواند نیازهای فکری و فرهنگی بیش از ۲/۳ مردم جهان را جواب‌گو باشد.


صادرات کتاب:

صادرات کتاب به‌کشورهای درحال توسعه که گرفتار گرسنگی کتاب‌اند، از طرف کشورهای فرانسه،‌ آلمان غربی، انگلستان، شوروی، ژاپن، هلند، سویس، ایالات متحده و اسپانیا صورت می‌گیرد. صادرات کتاب در مقیاس امروزی نمی‌تواند راه حل مناسبی برای از میان برداشتن گرسنگی کتاب باشد و این امر ناشی از عوامل زیر است:

۱ - صادرات کتاب و توزیع آن با در نظر گرفتن عامل زبان صورت می‌گیرد در نتیجه همهٔ مردم ممالک درحال توسعه به‌سبب عدم آشنائی به‌زبان قادر نخواهند بود از این کتاب‌ها استفاده کنند.

۲ - توزیع کتاب شامل همهٔ کشورها نیست. چه بسا که در جریان توزیع کتاب، میزان نفوذ فرهنگی و منافع اقتصادی کشور صادر کننده کتاب ملاک عمل قرار می‌گیرد.

۳ - پاره‌ئی از کشورهای استعمارزده، بعد از رسیدن به‌استقلال به‌زبان‌های بین‌المللی بی‌اعتنا شدند و تنها زبان‌های محلّی را تقویت کردند.

۴ - در مقایسه با جمعیت کشورهای درحال توسعه، میزان صادرات کتاب به‌این کشورها بسیار جزئی و تا حدودی بی‌اهمیت می‌نماید.

۵ - در اغلب موارد، صادرات کتاب تنها به‌کتاب‌های آموزشی یا به‌کتاب‌های دورهٔ ابتدائی محدود می‌شود.

۶ - شرایط سیاسی پاره‌ئی از کشورهای درحال توسعه طوری است که از ورود یا انتشار کتاب جلوگیری می‌کنند.

هرچند که کشورهائی نظیر امریکا و اتحاد شوروی پاره‌ئی کتاب‌ها را به‌زبان اصلی کشورهای واردکنندهٔ کتاب چاپ و پخش می‌کنند امّا این امر نیز نمی‌تواند پاسخ‌گوی همهٔ نیازهای مردمی باشد که به‌گرسنگی کتاب مبتلا هستند. تنوّع زبان در قاره‌های آسیا، افریقا و امریکای لاتین عامل بازدارندهٔ دیگری است که صادرات کتاب را محدود می‌کند. مثلاً در دنیا، نمی‌توان کشوری را پیدا کرد که بتواند تولید مداوم کتاب برای ملّت‌های آسیائی که به‌بیش از ۲۵ زبان تکلّم می‌کنند انجام دهد و اصولاً از نظر اقتصادی نیز هیچ کشوری قادر به‌چنین فعالیتی نمی‌باشد. از طرفی تعداد افرادی که در این قاره علاقمند به‌مطالعه می‌باشند شاید برابر جمعیت قارّهٔ اروپا می‌باشد.

کنفرانس کارشناسان در مورد تولید و توزیع کتاب در قارّه آسیا نشان می‌دهد که این قارّه در سال ۱۹۶۴ در حدود ۱۲۸ میلیون نسخه کتاب تولید کرده است و واردات کتاب قارّه میان ۲۷ تا ۳۷ میلیون نسخه یا ۱/۴ تولید داخلی بوده و ارزشی برابر ۲۰ میلیون دلار داشته است.

درمورد قارّه افریقا گرسنگی کتاب شدیدتر از قارّهٔ آسیاست و این وضع ناشی از وجود زبان‌های متعدّد بومی است. در همهٔ کشورهای افریقائی که پیش‌تر مستعمرات انگلیس یا فرانسه بوده‌اند درحال حاضر نیز زبان‌های انگلیسی یا فرانسه اولویت و اهمیت خود را در تهیهٔ کتاب‌های خارجی حفظ کرده است. علاوه بر این در اغلب نقاط شهری،‌ این زبان‌ها زبان آموزشی شده‌اند. از این رو، ملل افریقائی در عین به‌کارگرفتن زبان‌های انگلیسی یا فرانسه در آموزش و روابط بین‌المللی، تلاش می‌کنند که از نابودی زبان‌های بومی و حتی روستائی خود نیز جلوگیری کنند. زیرا نابودی زبان‌های بومی، نابودی فرهنگ ملل افریقائی را به‌دنبال خواهد داشت. از این رو با کمک سازمان یونسکو هم اکنون بررسی، تحقیق و گردآوری منابع ادب و هنر افریقا ابعاد پروسعتی یافته است.

کارشناسان تولید و توزیع کتاب حدس می زنند که در سال ۱۹۶۴ در حدود ۷۵٪ کتاب‌های فروخته‌شده در افریقا از کشورهای خارجی وارد شده و بالغ بر ۲۴ میلیون نسخه بوده. درحالی که در همان سال تولید داخلی قاره نزدیک به‌۷٫۳ میلیون نسخه محاسبه‌ شده است. در سال ۱۹۶۵،‌ارزش کتاب‌های وارداتی در قارّه افریقا معادل ۶۴ میلیون دلار بود. از آنچه که در مورد افریقا گفته شد می‌توان چنین نتیجه گرفت:

۱ - بازارهای کتاب قارّه‌ افریقا به‌سرعت در اختیار ناشران خارجی قرار می‌گیرد. ناشران داخلی و انتشارات قارّه ممکن است در رقابت با ناشران خارجی نابود گردند.

۲ - کتاب‌های وارداتی تنها بخش ناچیزی از نیازهای طبقهٔ تحصیل‌ کرده را برطرف می‌سازد.

۳ - ناشران افریقائی قادر به‌رقابت با ناشران خارجی نیستند در همان حال نمی‌توانند به‌احتیاجات مردم خود از نظر کتاب جواب دهند.

امریکای لاتین وضع ویژه‌ئی دارد. این ناحیه سالیان درازی است که از مراکز نشر اندیشه، کتاب و مطبوعات است. باوجود این بسیاری از بازارهای کتاب امریکای لاتین در دست ناشران اروپائی است. در داخل امریکای لاتین ناشران محلّی در انتشار کتاب به‌زبان اسپانیائی موفّق بوده‌اند. از طرفی اسپانیا به‌عنوان یک کشور صادره کنندهٔ کتاب به‌امریکای لاتین به‌شمار می‌‌آید و این اهمیت و اعتبار نظیر اعتباری است که ایالات متحده، در طی سالیان دراز در امریکای لاتین به‌دست آورده است. ارزش کتاب‌های صادراتی اسپانیا به‌آمریکای لاتین میان سال‌های ۶۹ - ۱۹۶۰ سه‌برابر شده - البتّه این جریان به‌زیان ناشران محلّی و چاپ کتاب در خود ناحیه بوده است.

از آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که تجارت بین‌المللی کتاب و کمک‌های مربوط به‌صدور کتاب تنها می‌تواند بخش ناچیزی از نیازهای کشورها و قارّه‌ها را جوابگو باشد و به‌هیچ روی نمی‌تواند به‌عنوان درمان درد گرسنگی کتاب به‌کار گرفته شود.

از طرفی در تجارت بین‌المللی کتاب نیز مشکلات زیادی وجود دارد:

۱ - مشکلات اداری و حمل و نقل کتاب‌ به‌کشورها و قارّه‌ها.

۲ - مشکلات ارزی در پاره‌ئی از کشورها.

۳ - مشکلات گمرکی (بازبینی، ‌سانسور و غیره).


اقدامات فوری:

قبل از دست زدن به‌تلاش و کوشش در راه تولید و نشر کتاب در سطح ملّی،‌ لازم است که به‌چند نکته توجّه شود:

۱ - چه مطالبی باید منتشر شود؟ شاید در پاره‌ئی از کشورهای درحال توسعه، ترجمه کتاب‌ها و آثار بزرگ بیش از تألیف کتاب مورد حاجت باشد زیرا ترجمه کامل آثار مهّم بیش از نوشتهٔ ناقص محلّی اعتبار دارد. فراموش نکنیم که به‌وسیله ترجمه تنها می‌توان ۸٪ تا ۹٪ آثار و نوشته‌های جهانی را در دسترس علاقمندان محلّی قرار داد. به‌دیگر سخن میدان عمل ترجمه محدود است. علاوه بر این در شرایط طبیعی بازار کتاب، ممکن است ترجمه گران‌تر تمام شود. زیرا در پاره‌ئی موارد توافق‌های بین‌المللی یا دوطرفه (کاپی‌رایت = حقوق مؤلف) لازم است با این حال،‌ ترجمه کتاب می‌تواند به‌میزان زیادی کمبود کتاب‌های آموزشی و دانشگاهی را برطرف سازد. کتاب‌های جبر یا مکانیک را می‌توان براساس یک برنامهٔ آموزشی در بسیاری از کشورها ترجمه کرد. امّا کتاب‌هائی را که از محیط زیست انسان صحبت می‌دارد و رابطه انسان را با محیطشان نشان می‌دهد نمی‌توان برای سایر کشورها ترجمه کرد. چرا که شرایط محلّی متفاوتی دارند. کتاب‌های علوم اجتماعی نیز شاید در این ردیف باشند.

۲ - دولت‌ها و سازمان‌هائی که بخواهند تولید کتاب را در داخل کشورها بالا ببرند ابتدا باید یک محیط مساعد تولید کتاب به‌وجود آورند. از طرفی در کشورهای درحال توسعه که نوساناتی در فروش کتاب دیده می‌شود و تیراژ کتاب نیز پائین است باید نویسندگان از حمایت مادی و معنوی دستگاه‌های مسئول برخوردار گردند.

۳ - در کشورهای درحال توسعه که فروش کتاب پایین است،‌ سرمایه‌گذاری در کار صنایع انتشاراتی ضروری می‌نماید. اغلب کشورهای درحال توسعه به‌سبب کمبود درآمد قادر نیستند در کار انتشاراتی به‌سرمایه‌گذاری عظیم دست بزنند. در اینجاست که ناگزیر از همکاری با کشورهای پیشرفته و ثروتمند می‌شوند. اصولاً تولید کتاب و امر انتشارات به‌تربیت کارگران مجرّب،‌ تهیهٔ کاغذ و ابزار فروش بستگی دارد. حتّی عدّه‌ئی را عقیده بر این است که زمانی تولید کتاب در قاره‌های آسیا، افریقا و امریکای لاتین پیشرفت خواهد کرد که سرمایه‌گذاری لازم در صنایع کاغذ صورت گیرد.

۴ - در کشورهای درحال توسعه در جهت رفع گرسنگی کتاب، تأسیس کتاب‌خانه‌های عمومی و محلّی از اهمیت زیادی برخوردار است. چرا که بخشی از وجود گرسنگی کتاب به‌توزیع نابرابر و ناعادلانه کتاب در شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک و روستاها مربوط می‌شود.

۵ - گرسنگی کتاب نظیر گرسنگی غذا، لازم است به‌دو طریق برطرف گردد:

الف - واردات کتاب‌های مورد نیاز و در عین حال افزایش تولید داخلی کتاب.

ب - ایجاد شبکهٔ منظم توزیع کتاب در سراسر کشور و دست‌یابی علاقمندان به‌کتاب‌های مورد نیاز.


منابع:

۱ - بیکر، آرنولد و اسکارپیت، رابرت: «گرسنگی کتاب»، پاریس،‌ یونسکو،‌ ۱۹۷۳، ص. ۳۰ - ۱۱.

۲ - مالورتا، دینا: «قحطی کتاب در کشورهای روبه‌رشد»،‌ بولتن یونسکو برای کتاب‌خانه‌ها، دورهٔ بیست و چهارم، شمارهٔ ۴ (ژوئیه - اوت ۱۹۷۰) ص. ۲۱۵ - ۲۱۱.

۳ - وانوین کاردن، ف: «رشد مبادلهٔ انتشارات با کشورهای روبه‌رشد در آفریقا: چند پیشنهاد»، بولتن یونسکو برای کتاب‌خانه‌ها، دورهٔ سی‌ام، شماره ۲ (مارس - آوریل ۱۹۷۶) ص. ۱۹۱۲ - ۹۰.

۴ - سالنامهٔ آماری یونسکو برای سال ۱۹۷۵، پاریس، ‌یونسکو،‌ ۱۹۷۶، ص ۵۸۱ - ۵۷۷.



* گروه کتاب‌داری، دانشگاه آذرآبادگان.