بُحران سیب تُرش: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (بحران سیب ترش به بُحران سیب تُرش منتقل شد: انتقال به عنوان دقیق (همراه با حرکت‌گذاری).)
(در حال بازنگری.)
سطر ۲۹: سطر ۲۹:
  
 
==۱. جنگ سرد==
 
==۱. جنگ سرد==
'''پلهٔ اول: بحران آشکار'''
+
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
+
 
 +
{{زیرخط}}'''پلهٔ اول: بحران آشکار'''{{پایان زیرخط}}
  
 
- توئی، '''بارنز'''؟
 
- توئی، '''بارنز'''؟
سطر ۴۵: سطر ۴۶:
  
  
'''پلهٔ دوم: واکنش‌های سیاسی، اقتصادی، و دیپلماتیک'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ دوم: واکنش‌های سیاسی، اقتصادی، و دیپلماتیک'''{{پایان زیرخط}}
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- ببین داداش، دارم بهت اخطار می‌کنم‌ها،  
 
- ببین داداش، دارم بهت اخطار می‌کنم‌ها،  
سطر ۶۱: سطر ۶۱:
  
  
'''پلهٔ سوم: اظهارات رسمی و مطنطن'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ سوم: اظهارات رسمی و مطنطن'''{{پایان زیرخط}}
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- هیچ دلم نمیخواد شورشو در آرم،
 
- هیچ دلم نمیخواد شورشو در آرم،
سطر ۷۵: سطر ۷۴:
  
  
=='''۲. پیشگیری از خطر'''==
+
==۲. پیشگیری از خطر==
  
'''پلهٔ چهارم: وخامت اوضاع'''
 
  
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ چهارم: وخامت اوضاع'''{{پایان زیرخط}}
  
 
- گمون کنم خبرش به‌گوشت رسیده باشه که
 
- گمون کنم خبرش به‌گوشت رسیده باشه که
  
به‌خونوادهٔ کرو اجازه داده‌م
+
به‌خونوادهٔ '''کرو''' اجازه داده‌م
  
 
سگ‌شونو واسه جیش کردن
 
سگ‌شونو واسه جیش کردن
سطر ۹۰: سطر ۸۸:
  
 
آشغالای لوبیاهامو ریخته‌م،
 
آشغالای لوبیاهامو ریخته‌م،
 +
 
یعنی درست پُشتِ کَرتِ داودی‌های تو.
 
یعنی درست پُشتِ کَرتِ داودی‌های تو.
  
  
'''پلهٔ پنجم: نمایش قدرت'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ پنجم: نمایش قدرت'''{{پایان زیرخط}}
 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- راستی، بد نیست بدونی
 
- راستی، بد نیست بدونی
  
پسرم جان با تیرکمونش چه شیرینکاری‌هائی می‌کنه:
+
پسرم '''جان''' با تیرکمونش چه شیرینکاری‌هائی می‌کنه:
  
 
از هیجده متری می‌تونه گلخانهٔ تو رو نشونه بگیره و  
 
از هیجده متری می‌تونه گلخانهٔ تو رو نشونه بگیره و  
سطر ۱۰۸: سطر ۱۰۵:
  
  
'''پلهٔ ششم: بسیج و آمادگی'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ ششم: بسیج و آمادگی'''{{پایان زیرخط}}
  
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- هِی! به‌زنم گفته‌م
 
- هِی! به‌زنم گفته‌م
سطر ۱۲۱: سطر ۱۱۷:
  
  
'''پلهٔ هفتم: تهدید و ایذاء «قانونی»'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ هفتم: تهدید و ایذاء «قانونی»'''{{پایان زیرخط}}
 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- در این که آبپاش خودکارِ چمن ما
 
- در این که آبپاش خودکارِ چمن ما
سطر ۱۳۱: سطر ۱۲۵:
 
هیچ شکی ندارم؛
 
هیچ شکی ندارم؛
  
اما، خب دیگه، من که نمی‌تونم مسؤول قطره‌های اب باشم
+
اما، خب دیگه، من که نمی‌تونم مسؤول قطره‌های آب باشم
  
 
مگه نه؟
 
مگه نه؟
  
  
'''پلهٔ هشتم: اقدامات خشونت آمیز برای آزار و اذیّت'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ هشتم: اقدامات خشونت‌آمیز برای آزار و اذیّت'''{{پایان زیرخط}}
 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- سرکار خانم! اگه بچه گربه‌تون  
 
- سرکار خانم! اگه بچه گربه‌تون  
سطر ۱۴۹: سطر ۱۴۱:
  
  
'''پلهٔ نهم: مواجههٔ شدید نظامی'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ نهم: مواجههٔ شدید نظامی'''{{پایان زیرخط}}
 
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- نگاکن بینم، آقا پسر!
 
- نگاکن بینم، آقا پسر!
سطر ۱۶۱: سطر ۱۵۱:
 
تا با این مزن هر دَمی که بهش میگن شلاق
 
تا با این مزن هر دَمی که بهش میگن شلاق
  
حالیت کنم یه‌من ماست چند من کرده داره!
+
حالیت کنم یه‌من ماست چند من کره داره!
  
  
=='''۳. جنگ هسته‌ئی غیر قابل تصور است'''==
+
==۳. جنگ هسته‌ئی غیر قابل تصور است==
  
'''پلهٔ دهم: قطع روابط سیاسی'''
 
  
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ دهم: قطع روابط سیاسی'''{{پایان زیرخط}}
  
- آهای، آقا بارنز،
+
- آهای، آقا '''بارنز،'''
  
 
من دیگه اصلاً خیال ندارم.
 
من دیگه اصلاً خیال ندارم.
سطر ۱۸۱: سطر ۱۷۰:
  
  
'''پلهٔ یازدهم: حالت آماده‌باش'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ یازدهم: حالت آماده‌باش'''{{پایان زیرخط}}
  
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+
- نگاه کن، '''مارجری'''!
 
 
- نگه کن، مارجری!
 
  
 
اون کمربندِ نوِ منو بیار رو ایوون.
 
اون کمربندِ نوِ منو بیار رو ایوون.
سطر ۱۹۴: سطر ۱۸۱:
  
  
'''پلهٔ دوازدهم: جنگ سنّتی گسترده'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ دوازدهم: جنگ سنّتی گسترده'''{{پایان زیرخط}}
 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- بگیر که اومد...
 
- بگیر که اومد...
سطر ۲۰۲: سطر ۱۸۷:
 
نوش جونت، اکبیریِ ناکس!
 
نوش جونت، اکبیریِ ناکس!
  
چند دفه بابام بت گف به‌سیب ترشای ما ناخونک نزن؟
+
چن دفه بابام بت گف به‌سیب ترشای ما ناخونک نزن؟
  
  
سطر ۲۱۲: سطر ۱۹۷:
  
  
'''پلهٔ سیزدهم: تزاید تدریجی بحران به‌صورت گسترده و همه جانبه'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ سیزدهم: تزاید تدریجی بحران به‌صورت گسترده و همه جانبه'''{{پایان زیرخط}}
 
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
 
- خیله خب. خودتون خواستین،
 
- خیله خب. خودتون خواستین،
سطر ۲۲۰: سطر ۲۰۳:
 
کرم درخت ازخودِ درخته:
 
کرم درخت ازخودِ درخته:
  
سگ نکرهٔ کرو اینها
+
 
 +
سگ نکرهٔ '''کرو''' اینها
  
 
داره میاد سراغ بته‌های یاسِ‌تون.
 
داره میاد سراغ بته‌های یاسِ‌تون.
  
  
'''پلهٔ چهاردهم: اعلان جنگ سنتی محدود'''
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ چهاردهم: اعلان جنگ سنتی محدود'''{{پایان زیرخط}}
 
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
  
- هی، بارنز، ازتو این بلندگو بوقی
+
- هِی، '''بارنز،''' ازتو این بلندگو بوقی
  
 
صدای منو میشنفی؟
 
صدای منو میشنفی؟
سطر ۲۴۱: سطر ۲۲۳:
 
خب دیگه، منم تلافی‌شو سرت درمیارم...
 
خب دیگه، منم تلافی‌شو سرت درمیارم...
  
از این گذشتهف سگه رَم نمیذارم
+
از این گذشته، سگه رَم نمیذارم
  
طرفِ کَرتِ داودی‌های بیاد
+
طرفِ کَرتِ داودی‌های تو بیاد
  
 
مگر این که پسرت راس راسی بخواد
 
مگر این که پسرت راس راسی بخواد
  
از درخت سیب‌ترشِ من بره بالا.
+
از درخت سیبْ‌ترشِ من بره بالا.
  
'''پلهٔ پانزدهم: جنگ شبه هسته‌ئی'''
 
  
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+
{{زیرخط}}'''پلهٔ پانزدهم: جنگ شبه هسته‌ئی'''{{پایان زیرخط}}
  
 
- چی؟ ... امکان نداره،
 
- چی؟ ... امکان نداره،

نسخهٔ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۳۷

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۱ صفحه ۷۵


جُرج مکبث: G. MacBeth


«برای آن که این بررسی انتزاعی نباشد من نردبانی ترتیب داده‌ام؛ یک نردبان مجازی که نشان می‌دهد بین یک بحران کم اهمیت و یک جنگ تمام عیار راه‌های پیوستهٔ بسیاری وجود دارد.»

هرمان کان،

کتاب تزاید تدریجی بحران


۱. جنگ سرد

پلهٔ اول: بحران آشکار

- توئی، بارنز؟

گوشاتو خوب واکن، دوست عزیز،

از این جا که دارم بات حرف می‌زنم

آقازاده‌تو می‌بینم که داره پاورچین پاورچین

سراغِ درخت سیبْ‌ترشِ من میره.

من دیگه این بساطو تحمل نمی‌کنم، نگی بت نگفتم!


پلهٔ دوم: واکنش‌های سیاسی، اقتصادی، و دیپلماتیک

- ببین داداش، دارم بهت اخطار می‌کنم‌ها،

اگه اون نیشتو نبندی

صدای ماشین قورباغه جمع‌کنی رو

چنون بلند می‌کنم

که غِژغِژ ماشین چمن‌زنیِ تو

پیشش لُنگ بندازه!


پلهٔ سوم: اظهارات رسمی و مطنطن

- هیچ دلم نمیخواد شورشو در آرم،

اما اگه بازم این پسره

دور و وَرِ درخت سیب من بپلکه

یقین داشته باش که تصمیم گرفته‌م

با این کمربند، حسابی خدمتش برسم.


۲. پیشگیری از خطر

پلهٔ چهارم: وخامت اوضاع

- گمون کنم خبرش به‌گوشت رسیده باشه که

به‌خونوادهٔ کرو اجازه داده‌م

سگ‌شونو واسه جیش کردن

ببرن اون جائی که من

آشغالای لوبیاهامو ریخته‌م،

یعنی درست پُشتِ کَرتِ داودی‌های تو.


پلهٔ پنجم: نمایش قدرت

- راستی، بد نیست بدونی

پسرم جان با تیرکمونش چه شیرینکاری‌هائی می‌کنه:

از هیجده متری می‌تونه گلخانهٔ تو رو نشونه بگیره و

تازه، از هر پنج بارَم

شاید فقط یه بارِشو خیط کنه!


پلهٔ ششم: بسیج و آمادگی


- هِی! به‌زنم گفته‌م

وقتی پسرمونو صدا می‌‌کنه که قهوه‌شو بخوره

به‌اش بگه حاضر یراق باشه و

تا می‌تونه واسه تیرکمونش سنگریزه جمع کنه.


پلهٔ هفتم: تهدید و ایذاء «قانونی»

- در این که آبپاش خودکارِ چمن ما

داره سفرهٔ پیک نیک شماها رو خیس می‌کنه

هیچ شکی ندارم؛

اما، خب دیگه، من که نمی‌تونم مسؤول قطره‌های آب باشم

مگه نه؟


پلهٔ هشتم: اقدامات خشونت‌آمیز برای آزار و اذیّت

- سرکار خانم! اگه بچه گربه‌تون

به‌بته‌های گلسرخ ما نزدیک بشه

یقین داشته باشین که گوش چپش

بدجوری بریده میشه: همچین از بیخ!


پلهٔ نهم: مواجههٔ شدید نظامی

- نگاکن بینم، آقا پسر!

دارم از این جا می‌پّامت.

یه قدم دیگه طرف اون درخت سیب وردار

تا با این مزن هر دَمی که بهش میگن شلاق

حالیت کنم یه‌من ماست چند من کره داره!


۳. جنگ هسته‌ئی غیر قابل تصور است

پلهٔ دهم: قطع روابط سیاسی

- آهای، آقا بارنز،

من دیگه اصلاً خیال ندارم.

با بکن نکن گفتن به‌تو

وقتِ نازنینمو تلف کنم،

اینه که سیم تلفنو می‌کِشم و، خلاص!


پلهٔ یازدهم: حالت آماده‌باش

- نگاه کن، مارجری!

اون کمربندِ نوِ منو بیار رو ایوون.

میخوام این انترهای مشنگ ببینن که ما

از اوناش نیستیم که فقط حرفِ یامُفت می‌زنن.


پلهٔ دوازدهم: جنگ سنّتی گسترده

- بگیر که اومد...

نوش جونت، اکبیریِ ناکس!

چن دفه بابام بت گف به‌سیب ترشای ما ناخونک نزن؟


- آخ! وای!

به‌تلافی این کار

هتک و پتک تو جِر میدم...


پلهٔ سیزدهم: تزاید تدریجی بحران به‌صورت گسترده و همه جانبه

- خیله خب. خودتون خواستین،

کرم درخت ازخودِ درخته:


سگ نکرهٔ کرو اینها

داره میاد سراغ بته‌های یاسِ‌تون.


پلهٔ چهاردهم: اعلان جنگ سنتی محدود

- هِی، بارنز، ازتو این بلندگو بوقی

صدای منو میشنفی؟

خب پس، نیگاکن،

دلم نمیخواد دستِ پیشو بگیرم و اول من سنگ پرت کنم

اما اگه تو همچی کاری بکنی

خب دیگه، منم تلافی‌شو سرت درمیارم...

از این گذشته، سگه رَم نمیذارم

طرفِ کَرتِ داودی‌های تو بیاد

مگر این که پسرت راس راسی بخواد

از درخت سیبْ‌ترشِ من بره بالا.


پلهٔ پانزدهم: جنگ شبه هسته‌ئی

- چی؟ ... امکان نداره،

من به‌پسرم نگفتم سنگ پرت کنه.

میگم من بهش نگفته‌م، حتما اتفاقی بوده، مَرد!


پلهٔ شانزدهم: اتمام حجت و تهدید هسته‌ئی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- نگاه کن ببینم:

اون کوچولو رو واسه چی با درشکه‌اش فرستادین تو انبار؟

ما که هنوز سنگ پرت نکرده‌یم.


پلهٔ هفدهم: تخلیهٔ محدود

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- ببین جیگر!

واسه این نمیگم که ناراحت کنم،

اما بارنز اینا، دو تا دختراشونو فرستاده‌ن خونه جونز اینا.


پلهٔ هجدهم: نمایش چشمگیر قدرت

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- آهای، جان، پسرم،

یک سنگ جانانه بزن طرف درخت،

فقط موظب باش به‌چیزی نخوره!


پلهٔ نوزدهم: حملهٔ موجّه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- خیله خب. بارنز،

چون پسره پاشو گذاشته بود به‌درخت

یه سنگ به‌طرفش انداختیم.

این به‌اصطلاح یه اخطار بود.


پلهٔ بیستم: محاصره یا تحریم اقتصادی جهانی و مسالمت‌آمیز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- گوش بده، بیلی!

تو هم همین جور، ماریان!

ما باید به‌این آدم دغل درسی بدیم

که تا زنده‌س از یادش نره.

چیزی که از شما میخوام

اینه که بچه‌های اونارو تو خونه‌تون راه ندین.

راهِ اومدورفتشونو ببندین و

تا وقتی این وضع روشن نشده هم

چیزی که بتونن پرت کنن دم دستشون نذارین.


۴. عدم استفاده از سلاح هسته‌ئی

پلهٔ بیست و یکم: جنگ هسته‌ئی منطقه‌ئی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- هی، جان،

با مُشت پاره آجر خدمتش برس!

دقت کن که نشونه‌گیریت خطا نکنه

اما یه‌جوری نزنی که دخلش بیاد.

پلهٔ بیست و دوم: اعلان جنگ هسته‌ئی محدود

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- آهای بارنز، مرد حسابی، گوشاتو واکن!

من در نظر دارم تا هر وقت که پسرت

شاخو ورنداشته و دورِ درختِ من پرسه می‌زنه

همین جور یه ریز سنگ پرت کنم.

البته مث آفتاب روشنه که تو هم

ممکنه دست از آستین درآری و بنا کنی سنگ انداختن طرف ما،

اما میخوام اینو بدونی که ما به‌تلافی این کار تو

به‌طرف زن یا شیشهٔ پنجره‌هات سنگ نمیندازیم

مگر این که تو دست به‌یه همچین کاری بزنی.

پلهٔ بیست و سوم: جنگ هسته‌ئی منطقه‌ئی. اقدامات نظامی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- قصد ما اینه فقط

به‌طرف پسرت که درخت منو به‌چشم خوار مادری نیگا نمیکنه

سنگ پرت کنیم.

گیرم کارمون شوخی‌وردار نیست:

خدمتی بهش بکنیم که خودش بگه احسنت!

پلهٔ بیست و چهارم: تخلیهٔ شهرها، حدود ٪۷۰

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- مارجری! جیگرجون

تصدقت، پیتر و برنیس رو وردار

ببرشون خونهٔ سوتیرنیگ اینا.

قضیه داره بیخ پیدا می‌کنه.


۵. پناهگاه اصلی

پلهٔ بیست و پنجم: حملهٔ آزمایشی به‌منطقهٔ داخلی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- حالا با آجر و سنگ

سر مزرعهٔ کلم حریف بلائی میاریم

که خوابشم ندیده باشه.

حالا آقا بارنز حالیش میشه که

اگه ما راس راسی دس به‌کار بشیم

می‌تونیم چی به روزگارش بیاریم!

پلهٔ بیست و ششم: حمله به‌هدف‌های نظامی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- ای بی‌پدر مادرا! این جور زیرجُلکی

نامردونه سنگفرش بی‌دوومِ یورتِ ما رو داغون می‌کنین؟

نشونتون میدیم!...

پلهٔ بیست و هفتم: حملهٔ انتقامی به‌مناطق مسکونی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

... اول دخل پنجره‌های آشپزخونه‌شونو میاریم

بعدشم با سنگ

می‌افتیم به‌جونِ پنجرهٔ اتاق زیر شیروونی‌شون.

پلهٔ بیست و هشتم:‌ حمله به‌افراد غیرنظامی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

... اگه کوتاه نیومدن

یه دو تا سنگ هم بنداز

طرف درشکهٔ بچه شیرخوره‌شون

که فرستاده‌نش تو انبار

پلهٔ بیست و نهم: تخلیهٔ کاکل شهر‌ها، ٪۹۵

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- همهٔ اهل خونه از بزرگ و کوچیک

فرستاده‌ن بیرون،

فقط خودِ بارنز مونده و کُرّه‌ش.

بهتره به‌مامانت بگی بره خونهٔ سویترینگ اینا.

پلهٔ سی‌ام: اقدامات تلافی‌جویانه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- خب، اگه اونا

پنجرهٔ مهمونخونهٔ مارو بشکنن

ما هم یه شیشهٔ سالم به‌گلخونهٔ اونا باقس نمیذاریم.


۶. جنگ اصلی

پلهٔ سی و یکم:‌ اعلام رسمی جنگ همه جانبه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- حالا دیگه گوش کن، بارنز

از این دیقه دخل همه چی رو میاریم

پنجره ها و گلا و داروندارتو.

از حالا دیگه حملهٔ ما متوقف نمیشه

مگه این که رسماً تسلیم بشی.

پلهٔ سی و دوم: جنگ آهسته‌ و خنثی‌کنندهٔ قدرت حریف

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- هِی، جان، ما باید خودمونو

واسه یه نفوذ مؤثر آماده کنیم.

بهتره اول به‌مخزن سنگ‌شون رخنه کنیم

آجراشونو کِش بریم

گل و بُته براشون باقی نذاریم و

اگر یه شیشه شونم سالم مونده بزنیم داغون کنیم.

پلهٔ سی و سوم: فشار برای کاهش نیروی طرف

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- با تیرکمونیت، باید

دستی رو که پسره باهاش سنگ پرت می‌کنه

از کار بندازی.

مواظب باش، فقط دستشو!

نمی‌خوام پسره نفله شه یا یه‌عمر چُلُفتی بمونه.

پلهٔ سی و چهارم: فشار و حمله برای خلع سلاح

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- خیله خُب پسرجون

حالا دیگه موقعشه که با آجر

بزنیم پاهای کرّه خرِ آقای بارنز و قلم کنیم.

اگه شد که شد،

اگه نشد فکری واسهٔ کلّهٔ پوکش می‌کنیم.

پلهٔ سی و پنجم: خنثی کردن قدرت، یا خودداری از مواجهه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- خُب، دیگه کاری نداریم.

حالا باید خدمت اون دوتای دیگه‌شون برسیم

که رفته‌ن چپیده‌ن تو پستوی خونهٔ جونز اینا.

وقتی دَخلِ زن و نی‌نی کوچولوشونو آوردیم

خود به‌خود کار تمومه.


۷. هدف‌های شهری

پلهٔ سی و ششم: جنگ برضد شهر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- پس دیگه کار به‌جنگ تن به‌تن رسید:

مگی اون با مارجریِ من

بچه‌ها با بچه‌ها...

پلهٔ سی و هفتم: ویران کردن مناطق غیرنظامی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- ما دیگه نمی‌تونیم

از نابود کردن کاملِ مناطقِ دشمن خودداری بکنیم.

من هر چی سنگ و آجر و اسباب و ابزار که داریم و

هر چی رو که به‌درد حمله بخوره

ور می‌دارم و میرم میدون.

پلهٔ سی و هشتم: اوج جنون یا جنگ وحشیانه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خیله خُب، آقای بارنز،

دیگه گاوت زائیده و فاتحه ت خونده‌س!

پسر جون، اون پُتکو بده من.

ما دیوارای خودمونو لازم داریم

گور بابای بارنز اگه تموم ساختمونشم روسرش بیاد پائین!

من خدمت این دیوونهٔ زنجیری خواهم رسید

حتی اگه این آخرین پیزی باشه که...

- آخ، خدایا، خداوندگارا...


ترجمهٔ آزاد ا. نیام