تحوّل فرهنگی: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاحِ الگو.)
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
 
[[Image:24-086.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۶]]
 
[[Image:24-086.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۶]]
  
{{در حال تایپ}}
+
{{در حال ویرایش}}
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۲۴]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۲۴]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۵۷

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۷۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۷۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۷۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۷۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۴ صفحه ۸۶


اگر بپذیریم که مجموعهٔ حیات هر جامعه به‌دور بخش زیر بنا و روبنا تقسیم می‌شود، و نیز این نکته را هم بپذیریم که میان این دو عرصهٔ حیات جامعه رابطهٔ متقابلی برقرار است، چنین می‌توان گفت: در حالی که زیر بنای جامعه، عرصهٔ تولیدات مادی است و حیات زیستی جامعه به آن بستگی دارد، وظیفهٔ روبنا و نهادهای آن ـ یعنی فرهنگ معنوی ـ حفظ و تحکیم پایه‌های نظام حاکم و توجیه ایدئولوژیک آن است. و ادبیات نیز چون مقوله‌ئی از فرهنگ معنوی، همواره در هر نظام طبقاتی در تحکیم سلطهٔ طبقهٔ حاکم نقش مهمی داشته است، چه از طریق توجیه ایدئولوژیک نظام حاکم و چه از راه تحمیق توده‌ها و تحمیل فرهنگی. باتوجه به توجیه نظام حاکم ـ که کار نهادهای روبنائی است ـ اشاره به نمونه‌ئی از سیاست آموزشی سرمایه‌داری متقدم، خالی از فایده نیست. همزمان با رواج تعلیمات ابتدائی و صرف ساعاتی از وقت کار اطفال به‌سوادآموزی، این فکر در میان حاکمان جامعهٔ سرمایه‌داری قوت گرفت که مدارس طبقات فقیر، در آموزش اطفال زیاده روی می‌کنند، چون علاوه بر اطلاعات و فرمانبرداری، خواندن و نوشتن هم به‌آن‌ها می‌آموزند و آن‌ها را از شرکت در تولید باز می‌دارند. و در واقع دیری نپائید که مدارس آخرهفته، جای مدارس تمام‌وقت را گرفت. هدف‌های آموزشی این‌گونه مدارس به‌خوبی از فهرست سؤال و جواب زیر که جزئی از برنامه آموزشی بوده، نمایان است.

س: آیا کراگرانی که مواد خام را هدر داده ابزار کار را خراب می‌کنند، آدم‌های درست کاری‌اند؟

ج:نه.

س: این مواد خام و ابزادکار مال کی است؟

ج: مال کارفرما.

س: وقتی کارفرما بالای سرتان نیست، کی مراقب شماست؟

ج: خداوند.

س: آیا خداوند چنین کاری را می‌پسندد؟

ج: نه.

س: خداوند با دزدها چه می‌کند؟

ج: آن‌ها را جزا می‌دهد.

می‌بینم چه‌گونه با سوءاستفاده از اعتقادات پاک مردم، سعی می‌کرده‌اند که آموزش اطفال را در مسیر طبقات حاکم بکشانند.

و بعد، از هنگامی که کارگران کوشیدند تا در جنبش‌های سیاسی مستقلی متشکل شوند، کارفرمایان از راه دیگری به‌توجیه نظام حاکم پرداختند: این طور تبلیغ می‌کردند که هر فرد کوشا می‌تواند ترقی کند و به طبقات بالای جامعه راه یابد، به شرط آن‌که کوشش کند و از تنبلی بپرهیزد. برای اثبات این ادعا، ادبیات بازاری عامه‌پسند پیدا شد تا با قلب واقعیات، نمونه‌هائی نمادی از مردم سخت کوش و موفق ارائه دهند. علامت بارز ادبیات بازاری و عام‌پسند این دوره آن است که هیج شباهتی با واقعیت ملموس جامعه ندارد. این ادبیات از آن دوره است که به‌تصویر دنیائی هماهنگ و انسانیتی پر از صداقت می‌پردازد، آنچان که هیچ شباهتی با واقعیت ملموس جامعه ندارد. این ادبیات از آن رو موذیانه است که با ظاهری واقع گرایانه، به عناصر مجازی واقعیت‌های اجتماعی می‌پردازد، درحالی ک