نیایش: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(صفحهای جدید حاوی «thumb|alt= کتاب هفته شماره ۱۲ صفحه ۱۳۹|کتاب هفته شماره ۱۲ صفحه ۱۳۹ {{...» ایجاد کرد) |
جز («نیایش» را محافظت کرد: مطابق با متن اصلی است. ([edit=sysop] (بیپایان) [move=sysop] (بیپایان))) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[Image:KHN012P139.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره ۱۲ صفحه ۱۳۹|کتاب هفته شماره ۱۲ صفحه ۱۳۹]] | [[Image:KHN012P139.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره ۱۲ صفحه ۱۳۹|کتاب هفته شماره ۱۲ صفحه ۱۳۹]] | ||
− | + | ||
+ | '''سهراب سپهری''' | ||
+ | |||
+ | |||
+ | نور را پیمودیم، دشت طلا را در نوشتیم | ||
+ | |||
+ | افسانه را چیدیم، و پلاسیده فکندیم | ||
+ | |||
+ | کنار شنزار، آفتابی سایهبار، ما را نواخت، درنگی کردیم | ||
+ | |||
+ | بر لب رود پهناور رمز، رؤیاها را سر بریدیم | ||
+ | |||
+ | ابری گذشت، ما دیده فروبستیم | ||
+ | |||
+ | گمشدگی شکافت، زهره را دیدیم، و به ستیغ برآمدیم | ||
+ | |||
+ | آذرخشی فرود آمد، و ما را در نیایش فرو دید | ||
+ | |||
+ | لرزان، گریستیم، خندان، گریستیم | ||
+ | |||
+ | رگباری فروکوفت، از در همدلی بودیم | ||
+ | |||
+ | سیاهی رفت، سر به آبی آسمان سودیم، در خور آسمانها شدیم | ||
+ | |||
+ | سایه را به درهها رها کردیم، لبخند را به فراخنای تهی فشاندیم | ||
+ | |||
+ | سکوت ما بههم پیوست، و ما، ما شدیم | ||
+ | |||
+ | تنهائی ما تا دشت طلا دامن کشید | ||
+ | |||
+ | آفتاب از چهره ما ترسید | ||
+ | |||
+ | دریافتیم، و خنده زدیم | ||
+ | |||
+ | نهفتیم و سوختیم | ||
+ | |||
+ | هر چه بههمتر، تنهاتر | ||
+ | |||
+ | از ستیغ جدا شدیم | ||
+ | |||
+ | من به خاک آمدم، و پرستنده شدم | ||
+ | |||
+ | تو بالا رفتی، و خدا شدی | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ::::::::::از کتاب: '''آوار آفتاب''' | ||
+ | |||
سطر ۸: | سطر ۵۴: | ||
[[رده:شعر]] | [[رده:شعر]] | ||
[[رده:سهراب سپهری]] | [[رده:سهراب سپهری]] | ||
+ | [[رده:مقالات نهاییشده]] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | {{لایک}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۴۷
سهراب سپهری
نور را پیمودیم، دشت طلا را در نوشتیم
افسانه را چیدیم، و پلاسیده فکندیم
کنار شنزار، آفتابی سایهبار، ما را نواخت، درنگی کردیم
بر لب رود پهناور رمز، رؤیاها را سر بریدیم
ابری گذشت، ما دیده فروبستیم
گمشدگی شکافت، زهره را دیدیم، و به ستیغ برآمدیم
آذرخشی فرود آمد، و ما را در نیایش فرو دید
لرزان، گریستیم، خندان، گریستیم
رگباری فروکوفت، از در همدلی بودیم
سیاهی رفت، سر به آبی آسمان سودیم، در خور آسمانها شدیم
سایه را به درهها رها کردیم، لبخند را به فراخنای تهی فشاندیم
سکوت ما بههم پیوست، و ما، ما شدیم
تنهائی ما تا دشت طلا دامن کشید
آفتاب از چهره ما ترسید
دریافتیم، و خنده زدیم
نهفتیم و سوختیم
هر چه بههمتر، تنهاتر
از ستیغ جدا شدیم
من به خاک آمدم، و پرستنده شدم
تو بالا رفتی، و خدا شدی
- از کتاب: آوار آفتاب