یک کلمه: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:2-067.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۷|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۷]]
 
[[Image:2-067.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۷|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۷]]
{{در حال ویرایش}}
 
 
'''یک کلمه'''
 
 
  
 
در نام تو
 
در نام تو
  
کوچک می‌مانم
+
::کوچک می‌مانم
  
 
آفتاب را
 
آفتاب را
سطر ۱۳: سطر ۹:
 
از خواب‌هایم
 
از خواب‌هایم
  
به کوچه می‌برم.
+
:::به‌کوچه می‌برم.
  
 
در ایوان بزرگ، تنها
 
در ایوان بزرگ، تنها
سطر ۲۳: سطر ۱۹:
 
از قلب گیاه
 
از قلب گیاه
  
می‌گذرد
+
:::می‌گذرد
  
 
و چشمان ما
 
و چشمان ما
سطر ۳۳: سطر ۲۹:
 
یک کلمه
 
یک کلمه
  
در تاریکی
+
::در تاریکی
  
رشد می‌کند.
+
::::رشد می‌کند.
  
 
یک کلمه
 
یک کلمه
  
که از چهارشنبه هائی دیوانه می‌آید.
+
که از چهارشنبه‌هائی دیوانه می‌آید.
  
 
یک کلمه برای‌مان کافی است
 
یک کلمه برای‌مان کافی است
سطر ۴۵: سطر ۴۱:
 
تا پرده‌ها
 
تا پرده‌ها
  
پشت به آفتاب بمانند
+
پشت به‌آفتاب بمانند
  
 
و پیراهن‌های کهنه
 
و پیراهن‌های کهنه
  
 
بوی عشق نگیرند.
 
بوی عشق نگیرند.
 +
  
  
 
از قرینه‌های گیاهی
 
از قرینه‌های گیاهی
  
دریا به اتاق می‌ریزد.
+
::::دریا به‌اتاق می‌ریزد.
  
دریا که به فایق تکیه داده است
+
دریا که به‌قایق تکیه داده است
  
 
و شب که در قایق منتظر است،
 
و شب که در قایق منتظر است،
سطر ۶۲: سطر ۵۹:
 
و پنجره‌ها خود را ناگهان
 
و پنجره‌ها خود را ناگهان
  
به سوی تاریکی
+
::::::به‌سوی تاریکی
 +
 
 +
::::::::باز می‌کنند
  
باز می‌کنند.
+
::::::::::'''م. مروارید'''
 +
{{الگو:لایک}}
  
'''م. مروارید'''
+
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
[[رده:شعر]]
 +
[[رده:کتاب جمعه ۲]]
 +
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۰۴

کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۷

در نام تو

کوچک می‌مانم

آفتاب را

از خواب‌هایم

به‌کوچه می‌برم.

در ایوان بزرگ، تنها

یک لکه نور از ما باقی می‌ماند.

صدای حشره

از قلب گیاه

می‌گذرد

و چشمان ما

در باران

سبز می‌شود.

یک کلمه

در تاریکی
رشد می‌کند.

یک کلمه

که از چهارشنبه‌هائی دیوانه می‌آید.

یک کلمه برای‌مان کافی است

تا پرده‌ها

پشت به‌آفتاب بمانند

و پیراهن‌های کهنه

بوی عشق نگیرند.


از قرینه‌های گیاهی

دریا به‌اتاق می‌ریزد.

دریا که به‌قایق تکیه داده است

و شب که در قایق منتظر است،

و پنجره‌ها خود را ناگهان

به‌سوی تاریکی
باز می‌کنند
م. مروارید