سیاه قلم خراسانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۳: سطر ۳:
 
[[Image:22-135.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۵]]
 
[[Image:22-135.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۵]]
 
[[Image:22-136.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۶]]
 
[[Image:22-136.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۶]]
 
{{در حال ویرایش}}
 
  
  
 
{{کوچک}}
 
{{کوچک}}
کلیات دیوان اشعار حاج اکبرحسن‌زاده «سیاه قلم خراسانی» شامل غزلیات، رباعیات و پندیات. از انتشارات: چاپ دقت مشهد چاپ دوم. ۶۰۰ صفحه جیبی ۱۳۵۴.  
+
کلیات دیوان اشعار حاج اکبر حسن‌زاده «سیاه قلم خراسانی» شامل غزلیات، رباعیات و پندیات. از انتشارات: چاپ دقت مشهد چاپ دوم. ۶۰۰ صفحه جیبی ۱۳۵۴.  
  
 
این دیوان به‌شماره ۶۳۷ مورخ ۵۴/۶/۹ ثبت اداره فرهنگ و هنر شده است. بها ۱۲۰ ریال.
 
این دیوان به‌شماره ۶۳۷ مورخ ۵۴/۶/۹ ثبت اداره فرهنگ و هنر شده است. بها ۱۲۰ ریال.
سطر ۱۶: سطر ۱۴:
  
  
زندگینامهٔ شاعر به‌قلم خودش: آقای حاج اکبرحسن زاده سیاه قلم‌یکی از افراد نادری است که دارای استعداد خارق‌العاده در کسب علوم و معلومات می‌باشد نامبرده روی مطالعاتی که کرده، کتاب‌ها، مجلات و روزناهه‌هائی را که خوانده و مطالبی را که مربوط به‌علم و دانش بوده از رادیو شنیده همه را عیناً در اندیشه و فکر خود ثبت و ضبط نموده و به‌تدریج در حدود ۳۰ جلد کتاب در رشته‌های مختلف علم هیئت، نجوم و ستاره‌شناسی نوشته است. با این که در شعر و شاعری معلوماتی چون استادان سخن، سعدی، حافظ، خیام یا نظیر رهی معیری ندارد ولی اشعاری را که سروده سبک و روش خود را با اشعار آن‌ها تطبیق داده است. آقای حاج اکبر حسن زاده مردی با استقامت، جدی و پشتکارداری است با این که سواد دانشگاهی ندارد ولی ذوق عجیبی در سخنرانی‌ها؟ استادان که ازبرناه‌های ادبی پخش می‌شود دارد.
+
زندگینامهٔ شاعر به‌قلم خودش: آقای حاج اکبر حسن زاده سیاه قلم‌یکی از افراد نادری است که دارای استعداد خارق‌العاده در کسب علوم و معلومات می‌باشد نامبرده روی مطالعاتی که کرده، کتاب‌ها، مجلات و روزنامه‌هائی را که خوانده و مطالبی را که مربوط به‌علم و دانش بوده از رادیو شنیده همه را عیناً در اندیشه و فکر خود ثبت و ضبط نموده و به‌تدریج در حدود ۳۰ جلد کتاب در رشته‌های مختلف علم هیئت، نجوم و ستاره‌شناسی نوشته است. با این که در شعر و شاعری معلوماتی چون استادان سخن، سعدی، حافظ، خیام یا نظیر رهی معیری ندارد ولی اشعاری را که سروده سبک و روش خود را با اشعار آن‌ها تطبیق داده است. آقای حاج اکبر حسن زاده مردی با استقامت، جدی و پشتکارداری است با این که سواد دانشگاهی ندارد ولی ذوق عجیبی در سخنرانی‌های استادان که از برنامه‌های ادبی پخش می‌شود دارد.
  
 
زندگی او همیشه دور از جنجال‌های سیاسی و اجتماعی است. با پیشرفت زمان صحبت می‌کند و از خود چیزی نمی‌گوید. فعلاً به‌شغل بوتیک و زرگری اشتغال دارد.
 
زندگی او همیشه دور از جنجال‌های سیاسی و اجتماعی است. با پیشرفت زمان صحبت می‌کند و از خود چیزی نمی‌گوید. فعلاً به‌شغل بوتیک و زرگری اشتغال دارد.
سطر ۲۲: سطر ۲۰:
 
(صفحه ۳)
 
(صفحه ۳)
  
از مصاحبهٔ شاعر باخودش (صفحه ۵۹۶ متن):
+
از مصاحبهٔ شاعر با خودش (صفحه ۵۹۶ متن):
  
 
س: اسم شما چیست؟
 
س: اسم شما چیست؟
سطر ۳۸: سطر ۳۶:
 
س: استاد شما چه کسی بوده؟
 
س: استاد شما چه کسی بوده؟
  
ج: یک شب در خواب استاد محمد سکاکس همدانی به‌من علوم ریاضی آموخت. در بیداری هر استادی که در یک گوشه مشهر یا شهرهای دیگر بود می‌رفتم تا اگر در چنته علمی دارد بیاموزد. مانند ریگ برای دانستن علم پول می‌دادم.
+
ج: یک شب در خواب استاد محمد سکاکی همدانی به‌من علوم ریاضی آموخت. در بیداری هر استادی که در یک گوشه مشهد یا شهرهای دیگر بود می‌رفتم تا اگر در چنته علمی دارد بیاموزد. مانند ریگ برای دانستن علم پول می‌دادم.
  
 
س: شما چند زن و یا بچه دارید؟
 
س: شما چند زن و یا بچه دارید؟
سطر ۴۴: سطر ۴۲:
 
ج: من تا کنون دوبار داماد شدم. ۲ عدد بچه دختر حاصل عشق اوّل بود. پس از ۳ سال دوباره باز با دختری به‌نام اشراف ازدواج شد که تا کنون در خانهٔ من می‌باشد. حاصل این عشق یک پسر، چهار دختر است.
 
ج: من تا کنون دوبار داماد شدم. ۲ عدد بچه دختر حاصل عشق اوّل بود. پس از ۳ سال دوباره باز با دختری به‌نام اشراف ازدواج شد که تا کنون در خانهٔ من می‌باشد. حاصل این عشق یک پسر، چهار دختر است.
  
::::'''مناجات:
 
  
::::::خدایا برف و باران آفریدی
+
::::'''مناجات:'''
 +
 
 +
 
 +
::::::'''خدایا برف و باران آفریدی'''
 +
 
 +
::::::'''تو بهر مردمان نان آفریدی'''
 +
 
 +
::::::'''تو دادی رحمت خود را به‌مردم'''
 +
 
 +
::::::'''تو بهر ما همه جان آفریدی'''
 +
 
  
::::::تو بهر مردمان نان آفریدی
+
:::'''ضبط صوت:'''
  
::::::تو دادی رحمت خود را به‌مردم
 
  
::::::تو بهر ما همه جان آفریدی
+
::::::'''گفت عقلم این جهان جز هارت و پوتی بیش نیست'''
  
 +
::::::'''این عمارات قشنگ جز تله لوتی بیش نیست'''
  
:::ضبط صوت:
+
::::::'''گفتمش بر کوچه باشد قیل و قال شیخ ما'''
  
::::::گفت عقلم این جهان جز هارت و پوتی بیش نیست
+
::::::'''گفت خاموش ای پسر جز ضبط صوتی بیش نیست'''
  
::::::این عمارات قشنگ جز تله لوتی بیش نیست
 
  
::::::گفتمش بر کوچه باشد قیل و قال شیخ ما
+
:'''دوبیتی‌های به‌سبک محلی خراسانی:'''
  
::::::گفت خاموش ای پسر جز ضبط صوتی بیش نیست
 
  
 +
::::::'''ایا دختر که تو مانند حوری'''
  
:دوبیتی‌های به‌سبک محلی خراسانی:
+
::::::'''مینی ژوپ کرده رانت را بلوری'''
  
::::::ایا دختر که تو مانند حوری
+
::::::'''به‌راه مدرسه باشی شتابان'''
  
::::::مینی ژوپ کرده رانت را بلوری
+
::::::'''لبانت همچو آتش در تنوری'''
  
::::::به‌راه مدرسه باشی شتابان
 
  
::::::لبانت همچو آتش در تنوری
+
:::'''دربارهٔ رادیو:'''
  
  
:::دربارهٔ رادیو:
+
::::::'''کرده افکارم پریشان رادیو'''
  
::::::کرده افکارم پریشان رادیو
+
::::::'''می‌شود دایم غزلخوان رادیو'''
  
::::::می‌شود دایم غزلخوان رادیو
+
::::::'''دیگران را بر رخ ما می‌کشد'''
  
::::::دیگران را بر رخ ما می‌کشد
+
::::::'''می‌کند ما را در افغان رادیو'''
  
::::::می‌کند ما را در افغان رادیو
 
  
 +
:::'''دربارهٔ هروئین:'''
  
:::دربارهٔ هروئین:
 
  
::::::هروئین می‌زند چون مار نیشت
+
::::::'''هروئین می‌زند چون مار نیشت'''
  
::::::گریزان می‌کند او قوم و خویشت
+
::::::'''گریزان می‌کند او قوم و خویشت'''
  
::::::بگرید مجری قانون بحالت
+
::::::'''بگرید مجری قانون بحالت'''
  
::::::تنفر دارد ایرانی زریشت
+
::::::'''تنفر دارد ایرانی ز ریشت'''
  
  
::نصیحت پدر به‌فرزند:
+
::'''نصیحت پدر به‌فرزند:'''
  
::::::گوش کن ای پسر خوب و زرنگ
 
  
::::::تا بگویم به‌تو اشعار قشنگ
+
::::::'''گوش کن ای پسر خوب و زرنگ'''
  
::::::رو بخوان درس، بشو دانشمند
+
::::::'''تا بگویم به‌تو اشعار قشنگ'''
  
::::::تا به‌دنیا بشوی با فرهنگ
+
::::::'''رو بخوان درس، بشو دانشمند'''
  
::::::تا توانی به‌جهان ورزش کن
+
::::::'''تا به‌دنیا بشوی با فرهنگ'''
  
::::::تا که چابک بشوی همچو خدنگ
+
::::::'''تا توانی به‌جهان ورزش کن'''
  
::::::بهر نابودی دشمن تو بکوش
+
::::::'''تا که چابک بشوی همچو خدنگ'''
  
::::::گر ببارد سرت آماج فشنگ
+
::::::'''بهر نابودی دشمن تو بکوش'''
  
::::::آنچه خواهی تو بخر ظرف و ظروف چینی
+
::::::'''گر ببارد سرت آماج فشنگ'''
  
::::::محکمش دا وگرنه بکند زود جرنگ
+
::::::'''آنچه خواهی تو بخر ظرف و ظروف چینی'''
  
::::::توی بازار بخر میوهٔ خوب
+
::::::'''محکمش دار وگرنه بکند زود جرنگ'''
  
::::::در زمستان بنمایش آونگ
+
::::::'''توی بازار بخر میوهٔ خوب'''
  
::::::پشت دیوار کسی تقّه مزن
+
::::::'''در زمستان بنمایش آونگ'''
  
::::::تو بازار مکن رنگارنگ
+
::::::'''پشت دیوار کسی تقـّه مزن'''
  
::::::گوشت را چرخ نما با ماشین
+
::::::'''تو بازار مکن رنگارنگ'''
  
::::::رنج بیهوده مکش با هاونگ
+
::::::'''گوشت را چرخ نما با ماشین'''
  
::::::سوی تریاک مرو در همه عمر
+
::::::'''رنج بیهوده مکش با هاونگ'''
  
::::::شخص سالم نزند هیچ سرنگ
+
::::::'''سوی تریاک مرو در همه عمر'''
  
::::::تندخوئی تو مکن با هر کس
+
::::::'''شخص سالم نزند هیچ سرنگ'''
  
::::::تو مشو مثل همان پورپشنگ
+
::::::'''تندخوئی تو مکن با هر کس'''
  
::::::بهر میهن کمر خویش ببند
+
::::::'''تو مشو مثل همان پورپشنگ'''
  
::::::هم چو اسبی که بر او بندند تنگ
+
::::::'''بهر میهن کمر خویش ببند'''
  
::::::هوش خود بازنما درهمه کار
+
::::::'''هم چو اسبی که بر او بندند تنگ'''
  
::::::تا نگویند بتو ای مرد دونگ
+
::::::'''هوش خود بازنما در همه کار'''
  
::::::اول وقت برو در پی علم
+
::::::'''تا نگویند بتو ای مرد دونگ'''
  
::::::نه برو مدرسه در آخر زنگ
+
::::::'''اول وقت برو در پی علم'''
  
::::::گر مریضی برو در بیمارستان
+
::::::'''نه برو مدرسه در آخر زنگ'''
  
::::::هی مخور صبح دوای بارهنگ
+
::::::'''گر مریضی برو در بیمارستان'''
  
::::::ازدواجی با دختر خوب
+
::::::'''هی مخور صبح دوای بارهنگ'''
  
::::::همچو داماد نشین بر اورنگ
+
::::::'''ازدواجی بکن با دختر خوب'''
  
::::::بازن خویش تو خوشروئی کن
+
::::::'''همچو داماد نشین بر اورنگ'''
  
::::::نی سمج باش مثال خرچنگ
+
::::::'''با زن خویش تو خوشروئی کن'''
  
::::::گرکه بادزد گذارت افتاد
+
::::::'''نی سمج باش مثال خرچنگ'''
  
::::::مرد ومردانه تو با دزد بجنگ
+
::::::'''گرکه با دزد گذارت افتاد'''
  
::::::جامهٔ ساده و پاکیزه بپوش
+
::::::'''مرد ومردانه تو با دزد بجنگ'''
  
::::::در مجالس مرو با پوست پلنگ
+
::::::'''جامهٔ ساده و پاکیزه بپوش'''
  
::::::گوش کن رادیو و پند بگیر
+
::::::'''در مجالس مرو با پوست پلنگ'''
  
::::::نی چنانی که شود کله‌ات منگ
+
::::::'''گوش کن رادیو و پند بگیر'''
  
::::::رو بکن تحصیل علم آپولو
+
::::::'''نی چنانی که شود کله‌ات منگ'''
  
::::::تا شوی مانند آن آرمسترنگ
+
::::::'''رو بکن تحصیل علم آپولو'''
  
::::::مثل اکبر به‌جهان با مدام
+
::::::'''تا شوی مانند آن آرمسترنگ'''
  
::::::در همه کار بشو پیشاهنگ
+
::::::'''مثل اکبر به‌جهان باش مدام'''
  
::::::در مجالس رو سخنرانی بکن
+
::::::'''در همه کار بشو پیشاهنگ'''
  
::::::نی بکن اندر مجالس فنگ و فنگ
+
::::::'''در مجالس رو سخنرانی بکن'''
  
::::::بر خیانت گرد ناموسی مرو
+
::::::'''نی بکن اندر مجالس فنگ فنگ'''
  
::::::تا خوری چک و سرت گدد دونگ
+
::::::'''بر خیانت گرد ناموسی مرو'''
  
::::::بهر منزل باش دائم همچو مور
+
::::::'''تا خوری چک و سرت گردد دونگ'''
  
::::::جمفه ارزاق و خواکی کن ولنگ
+
::::::'''بهر منزل باش دائم همچو مور'''
  
::::::گر فراهم شد فسنجان هم بخور
+
::::::'''جمله ارزاق و خوراکی کن ولنگ'''
  
::::::گر به‌دست آری تو گوشت پنگ ونگ
+
::::::'''گر فراهم شد فسنجان هم بخور'''
  
::::::همچو «اکبر» ساز و آواز شنو
+
::::::'''گر به‌دست آری تو گوشت پنگ ونگ'''
  
::::::یا بزن سنتور و تیمپو یا که چنگ.'''
+
::::::'''همچو «اکبر» ساز و آوازی شنو'''
  
 +
::::::'''یا بزن سنتور و تیمپو یا که چنگ.'''
 +
{{لایک}}
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۲۲]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۲۲]]
 +
[[رده:پرسه در متون]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۲۶

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۲ صفحه ۱۳۶


کلیات دیوان اشعار حاج اکبر حسن‌زاده «سیاه قلم خراسانی» شامل غزلیات، رباعیات و پندیات. از انتشارات: چاپ دقت مشهد چاپ دوم. ۶۰۰ صفحه جیبی ۱۳۵۴.

این دیوان به‌شماره ۶۳۷ مورخ ۵۴/۶/۹ ثبت اداره فرهنگ و هنر شده است. بها ۱۲۰ ریال.

از باب انبساط خاطر خوانندگان ورقی چند از کلیات «سیاه قلم خراسانی» نقل می‌شود.


زندگینامهٔ شاعر به‌قلم خودش: آقای حاج اکبر حسن زاده سیاه قلم‌یکی از افراد نادری است که دارای استعداد خارق‌العاده در کسب علوم و معلومات می‌باشد نامبرده روی مطالعاتی که کرده، کتاب‌ها، مجلات و روزنامه‌هائی را که خوانده و مطالبی را که مربوط به‌علم و دانش بوده از رادیو شنیده همه را عیناً در اندیشه و فکر خود ثبت و ضبط نموده و به‌تدریج در حدود ۳۰ جلد کتاب در رشته‌های مختلف علم هیئت، نجوم و ستاره‌شناسی نوشته است. با این که در شعر و شاعری معلوماتی چون استادان سخن، سعدی، حافظ، خیام یا نظیر رهی معیری ندارد ولی اشعاری را که سروده سبک و روش خود را با اشعار آن‌ها تطبیق داده است. آقای حاج اکبر حسن زاده مردی با استقامت، جدی و پشتکارداری است با این که سواد دانشگاهی ندارد ولی ذوق عجیبی در سخنرانی‌های استادان که از برنامه‌های ادبی پخش می‌شود دارد.

زندگی او همیشه دور از جنجال‌های سیاسی و اجتماعی است. با پیشرفت زمان صحبت می‌کند و از خود چیزی نمی‌گوید. فعلاً به‌شغل بوتیک و زرگری اشتغال دارد.

(صفحه ۳)

از مصاحبهٔ شاعر با خودش (صفحه ۵۹۶ متن):

س: اسم شما چیست؟

ج: اکبر، فامیل حسن‌زاده مشهور به‌سیاه قلم.

س: سیاه قلم یعنی چه؟

ج: سیاه قلم یک نوع مبنا می‌باشد که روی نقره به‌کار آید. که صنعتگران جنوب می‌دانند.

س: پدر شما چه شغلی داشته؟

ج: پدرم شغل نجاری به‌قول حالا دکوراسیون سازی چوبی همه رقم.

س: استاد شما چه کسی بوده؟

ج: یک شب در خواب استاد محمد سکاکی همدانی به‌من علوم ریاضی آموخت. در بیداری هر استادی که در یک گوشه مشهد یا شهرهای دیگر بود می‌رفتم تا اگر در چنته علمی دارد بیاموزد. مانند ریگ برای دانستن علم پول می‌دادم.

س: شما چند زن و یا بچه دارید؟

ج: من تا کنون دوبار داماد شدم. ۲ عدد بچه دختر حاصل عشق اوّل بود. پس از ۳ سال دوباره باز با دختری به‌نام اشراف ازدواج شد که تا کنون در خانهٔ من می‌باشد. حاصل این عشق یک پسر، چهار دختر است.


مناجات:


خدایا برف و باران آفریدی
تو بهر مردمان نان آفریدی
تو دادی رحمت خود را به‌مردم
تو بهر ما همه جان آفریدی


ضبط صوت:


گفت عقلم این جهان جز هارت و پوتی بیش نیست
این عمارات قشنگ جز تله لوتی بیش نیست
گفتمش بر کوچه باشد قیل و قال شیخ ما
گفت خاموش ای پسر جز ضبط صوتی بیش نیست


دوبیتی‌های به‌سبک محلی خراسانی:


ایا دختر که تو مانند حوری
مینی ژوپ کرده رانت را بلوری
به‌راه مدرسه باشی شتابان
لبانت همچو آتش در تنوری


دربارهٔ رادیو:


کرده افکارم پریشان رادیو
می‌شود دایم غزلخوان رادیو
دیگران را بر رخ ما می‌کشد
می‌کند ما را در افغان رادیو


دربارهٔ هروئین:


هروئین می‌زند چون مار نیشت
گریزان می‌کند او قوم و خویشت
بگرید مجری قانون بحالت
تنفر دارد ایرانی ز ریشت


نصیحت پدر به‌فرزند:


گوش کن ای پسر خوب و زرنگ
تا بگویم به‌تو اشعار قشنگ
رو بخوان درس، بشو دانشمند
تا به‌دنیا بشوی با فرهنگ
تا توانی به‌جهان ورزش کن
تا که چابک بشوی همچو خدنگ
بهر نابودی دشمن تو بکوش
گر ببارد سرت آماج فشنگ
آنچه خواهی تو بخر ظرف و ظروف چینی
محکمش دار وگرنه بکند زود جرنگ
توی بازار بخر میوهٔ خوب
در زمستان بنمایش آونگ
پشت دیوار کسی تقـّه مزن
تو بازار مکن رنگارنگ
گوشت را چرخ نما با ماشین
رنج بیهوده مکش با هاونگ
سوی تریاک مرو در همه عمر
شخص سالم نزند هیچ سرنگ
تندخوئی تو مکن با هر کس
تو مشو مثل همان پورپشنگ
بهر میهن کمر خویش ببند
هم چو اسبی که بر او بندند تنگ
هوش خود بازنما در همه کار
تا نگویند بتو ای مرد دونگ
اول وقت برو در پی علم
نه برو مدرسه در آخر زنگ
گر مریضی برو در بیمارستان
هی مخور صبح دوای بارهنگ
ازدواجی بکن با دختر خوب
همچو داماد نشین بر اورنگ
با زن خویش تو خوشروئی کن
نی سمج باش مثال خرچنگ
گرکه با دزد گذارت افتاد
مرد ومردانه تو با دزد بجنگ
جامهٔ ساده و پاکیزه بپوش
در مجالس مرو با پوست پلنگ
گوش کن رادیو و پند بگیر
نی چنانی که شود کله‌ات منگ
رو بکن تحصیل علم آپولو
تا شوی مانند آن آرمسترنگ
مثل اکبر به‌جهان باش مدام
در همه کار بشو پیشاهنگ
در مجالس رو سخنرانی بکن
نی بکن اندر مجالس فنگ فنگ
بر خیانت گرد ناموسی مرو
تا خوری چک و سرت گردد دونگ
بهر منزل باش دائم همچو مور
جمله ارزاق و خوراکی کن ولنگ
گر فراهم شد فسنجان هم بخور
گر به‌دست آری تو گوشت پنگ ونگ
همچو «اکبر» ساز و آوازی شنو
یا بزن سنتور و تیمپو یا که چنگ.