و خنجری قدیمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید با '[[Image:3-074.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۴…' ایجاد کرد)
 
جز
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:3-074.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۴]]
 
[[Image:3-074.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۴]]
 +
''بیاد خسرو گلسرخی''
 +
 +
 +
مرغی‌ست بی‌دریچه
 +
 +
درختی‌ست بی‌هوا
 +
 +
در این شکنج ماندن و این تنگنای تن
 +
 +
 +
 +
ـ «در آن سیاهسال
 +
 +
در آن سکوت سنگ
 +
 +
::(گفتند پیرترها)
 +
 +
اندام مردگان
 +
 +
یکباره با بهار درآویخت
 +
 +
در آن سیاهچال
 +
 +
بی‌نور و بی‌هوا؛
 +
 +
و کوچه از نوای چکاوک پر شد!»
 +
 +
 +
 +
(این است رمز هستی
 +
 +
این است راز گل!)
 +
 +
 +
 +
اما ـ
 +
 +
اوراد چار فصل سال من این است:
 +
 +
ـ «تو گم شدی
 +
 +
چون شبنم شبانه‌ئی در باغ سرخگل
 +
 +
و خنجری قدیمی
 +
 +
در قلب من!»
 +
 +
 +
 +
:::::::::'''منصور اوجی'''
 +
 +
[[رده:کتاب جمعه ۳]]
 +
[[رده:منصور اوجی]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
[[رده:کتاب جمعه]]
 +
 +
 +
{{لایک}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۱۸

کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۴

بیاد خسرو گلسرخی


مرغی‌ست بی‌دریچه

درختی‌ست بی‌هوا

در این شکنج ماندن و این تنگنای تن


ـ «در آن سیاهسال

در آن سکوت سنگ

(گفتند پیرترها)

اندام مردگان

یکباره با بهار درآویخت

در آن سیاهچال

بی‌نور و بی‌هوا؛

و کوچه از نوای چکاوک پر شد!»


(این است رمز هستی

این است راز گل!)


اما ـ

اوراد چار فصل سال من این است:

ـ «تو گم شدی

چون شبنم شبانه‌ئی در باغ سرخگل

و خنجری قدیمی

در قلب من!»


منصور اوجی