ارتش گرسنگی راه می‌رود: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:2-055.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵]]
 
[[Image:2-055.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵]]
 
[[Image:2-056.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶]]
 
[[Image:2-056.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶]]
{{بازنگری}}
 
 
'''دو شعر از ناظم حکمت'''
 
 
 
'''در زندان استانبول'''
 
 
 
در استانبول
 
 
در حیاط زندان
 
 
و در روزانه‌ی آفتابی زمستان
 
 
پس از باران
 
 
آنگاه که ابرها، دیوارها، سفال‌های سرخ
 
 
و چهره‌ی من
 
 
در آبچاله های زمین می‌لرزدند
 
 
اندیشیدم: چه مرد است
 
 
چه نامرد است
 
 
بشریت!
 
 
زیر تمامی ثقل هر آنچه قدرت است
 
 
هر آنچه ضعف است
 
 
به جهان اندیشیدم
 
 
به کشورم
 
 
و به تو.
 
 
 
فوریه 1939 – زندان استانبول
 
 
 
----
 
 
 
 
'''ارتش گرسنگی راه می‌رود'''
 
 
  
 
ارتش گرسنگی راه می‌رود
 
ارتش گرسنگی راه می‌رود
  
راه میرود تا دلی از عزای نان درآورد
+
راه می‌رود تا دلی از عزای نان درآورد
  
 
تا دلی از عزای گوشت درآورد
 
تا دلی از عزای گوشت درآورد
سطر ۶۰: سطر ۱۲:
 
تا دلی از عزای آزادی درآورد
 
تا دلی از عزای آزادی درآورد
  
راه می‌رود، پلها را در می‌نوردد، چون دم شمشیر می‌برد
+
راه می‌رود، پل‌ها را در می‌نوردد، چون دَمِ شمشیر می‌بُرد
  
راه می‌رود، درهای آهنین را می‌درد، حصار دژها را واژگون می‌کند
+
راه می‌رود، درهای آهنین را می‌درّد، حصار دژها را واژگون می‌کند
  
 
پای در خون راه می‌رود.
 
پای در خون راه می‌رود.
سطر ۷۳: سطر ۲۵:
 
با سرودهای آتش
 
با سرودهای آتش
  
با امید به بیرق شعله شکلش
+
با امید به‌بیرقِ شعله شکلش
 +
 
 +
با امید به‌امید.
  
با امید به امید
 
  
 
ارتش گرسنگی راه می‌رود
 
ارتش گرسنگی راه می‌رود
  
شهرها را به دوش میکشد
+
شهرها را به‌دوش می‌کشد
 
 
  
 
با کوچه‌ها و خانه‌های تاریک‌شان،
 
با کوچه‌ها و خانه‌های تاریک‌شان،
  
دودکش‌های کارخانه را به دوش می‌کشد
+
دودکش‌های کارخانه‌ها را به‌دوش می‌کشد
  
و خستگی بی پایان خروجی کارخانه‌ها را.
+
و خستگی بی‌پایان خروجی کارخانه‌ها را.
  
  
 
ارتش گرسنگی راه می‌رود
 
ارتش گرسنگی راه می‌رود
  
به دنبال خویش می‌کشد و می‌برد
+
به‌دنبال خویش می‌کشد و می‌برد
  
راسته‌های زاغه نشینان را
+
راسته‌های زاغه‌نشینان را
  
 
و آنان را که می‌میرند بدون مشت خاکی بر این خاک نامتناهی.
 
و آنان را که می‌میرند بدون مشت خاکی بر این خاک نامتناهی.
سطر ۱۰۵: سطر ۵۷:
  
 
پای در خون راه می‌رود.
 
پای در خون راه می‌رود.
 +
 +
[[رده:کتاب جمعه]]
 +
[[رده:کتاب جمعه ۲]]
 +
[[رده:شعر]]
 +
[[رده:ناظم حکمت]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۰۱

کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶

ارتش گرسنگی راه می‌رود

راه می‌رود تا دلی از عزای نان درآورد

تا دلی از عزای گوشت درآورد

تا دلی از عزای کتاب درآورد

تا دلی از عزای آزادی درآورد

راه می‌رود، پل‌ها را در می‌نوردد، چون دَمِ شمشیر می‌بُرد

راه می‌رود، درهای آهنین را می‌درّد، حصار دژها را واژگون می‌کند

پای در خون راه می‌رود.


ارتش گرسنگی راه می‌رود

با گام‌های تندر

با سرودهای آتش

با امید به‌بیرقِ شعله شکلش

با امید به‌امید.


ارتش گرسنگی راه می‌رود

شهرها را به‌دوش می‌کشد

با کوچه‌ها و خانه‌های تاریک‌شان،

دودکش‌های کارخانه‌ها را به‌دوش می‌کشد

و خستگی بی‌پایان خروجی کارخانه‌ها را.


ارتش گرسنگی راه می‌رود

به‌دنبال خویش می‌کشد و می‌برد

راسته‌های زاغه‌نشینان را

و آنان را که می‌میرند بدون مشت خاکی بر این خاک نامتناهی.


ارتش گرسنگی راه می‌رود

راه می‌رود تا گرسنگان را نان دهد.

تا آزادی دهد بدانها که ندارند

پای در خون راه می‌رود.