سبز: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(پایانِ تایپ.)
(بازنگری و نهایی شد.)
سطر ۲: سطر ۲:
 
[[Image:KHN005P145.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۵|کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۵]]
 
[[Image:KHN005P145.jpg|thumb|alt= کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۵|کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۵]]
  
{{بازنگری}}
+
 
  
 
'''مهدی اخوان'''
 
'''مهدی اخوان'''
سطر ۲۷: سطر ۲۷:
 
تا دیاری که غریبی‌هاش می‌آمد به چشمم آشنا، رفتم.
 
تا دیاری که غریبی‌هاش می‌آمد به چشمم آشنا، رفتم.
  
پا به پای تو که می‌بردی مرا با خویش،
+
پابه‌پای تو که می‌بردی مرا با خویش،
  
 
همچنان کز خویش و بی‌خویشی؛
 
همچنان کز خویش و بی‌خویشی؛
  
پا به پای تو که می‌رفتی
+
پابه‌پای تو که می‌رفتی
  
پا به پای نور؛
+
پابه‌پای نور؛
  
 
در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حیرانی،
 
در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حیرانی،
سطر ۴۵: سطر ۴۵:
 
تا تجرد، تا رها رفتم.
 
تا تجرد، تا رها رفتم.
  
غرفه‌های خاطرم پرچشمک نور و نوازشها
+
<br>
 +
 
 +
غرفه‌های خاطرم پرچشمک نور و نوازش‌ها
  
 
موجساران زیر پایم رامتر پل بود.
 
موجساران زیر پایم رامتر پل بود.
  
شکرها بود و شکایتها،
+
شکرها بود و شکایت‌ها،
  
 
رازها بود و تأمل بود.
 
رازها بود و تأمل بود.
سطر ۶۱: سطر ۶۳:
 
عزت و عزل و عزا رفتم.
 
عزت و عزل و عزا رفتم.
  
چند و چونها در دلم مردند،
+
چند و چون‌ها در دلم مردند،
  
 
که به سوی بی‌چرا رفتم.
 
که به سوی بی‌چرا رفتم.
سطر ۸۵: سطر ۸۷:
 
[[رده:مهدی اخوان‌ثالث]]
 
[[رده:مهدی اخوان‌ثالث]]
 
[[رده:مرتضا ممیز]]
 
[[رده:مرتضا ممیز]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
 +
 +
 +
{{لایک}}

نسخهٔ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۴

کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۴
کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۴
کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۵
کتاب هفته شماره ۵ صفحه ۱۴۵


مهدی اخوان


با تو دیشب تا کجا رفتم.

تا خدا و آنسوی صحرای خدا رفتم.

من نمی‌گویم ملایک بال در بالم شنا کردند،

من نمی‌گویم که باران طلا آمد،

با تو لیک ای عطر سبز سایه پرورده،

ای پری که باد می‌بردت

از چمنزار حریر پرگل پرده،

تا حریم سایه‌های سبز

تا بهار سبزه‌های عطر

تا دیاری که غریبی‌هاش می‌آمد به چشمم آشنا، رفتم.

پابه‌پای تو که می‌بردی مرا با خویش،

همچنان کز خویش و بی‌خویشی؛

پابه‌پای تو که می‌رفتی

پابه‌پای نور؛

در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حیرانی،

سوی اقصا مرزهای دور،

- تو قصیل اسب بی‌آرام من، تو چتر طاووس نر مستم

تو گرامی‌تر تعلق، زمردین زنجیر زهر مهربان من -

تا تجرد، تا رها رفتم.


غرفه‌های خاطرم پرچشمک نور و نوازش‌ها

موجساران زیر پایم رامتر پل بود.

شکرها بود و شکایت‌ها،

رازها بود و تأمل بود.

با همه سنگینی بودن،

و سبکبالی بخشودن،

تا ترازوئی که یکسان بود در آفاق عدل او

عزت و عزل و عزا رفتم.

چند و چون‌ها در دلم مردند،

که به سوی بی‌چرا رفتم.

***

شکر پراشکم نثارت باد.

خانه‌ات آباد ای ویرانی سبز عزیز من،

ای زبرجدگون نگین خاتمت بازیچهٔ هر باد

تا کجا بردی مرا دیشب،

با تو دیشب تا کجا رفتم.


تهران - اسفندماه ۱۳۳۹