ده رمان بزرگ جهان ۱: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۶: سطر ۶:
  
  
{{ناقص}}
+
{{در حال ویرایش}}
  
 +
از آغاز انتشار ((کتاب هفته)) متوجه این نکته بودیم که علاوه بر داستان‌های کوتاه و رمان‌های برجسته‌ای که باید منتشر کنیم، لازم است باب مباحث هنری را نیز به روی خوانندگان خویش بگشائیم و درباره‌ی ((رمان)) و ((داستان کوتاه)) و ((شعر)) و ((موسیقی)) و ((نقاشی)) و ((پیکرتراشی)) و ((تأتر)) و ((سینما)) با آنان سخن گوئیم؛ تا خوانندگان ((کتاب هفته))، به ویژه جوانان مستعد و با ذوق و هنرمند ما، از اصول و دقایق این هنرها آگاهی یابند.
 +
مسابقه‌ای که دربارۀ ((داستان کوتاه)) ترتیب دادیم و استقبال گرم و پرشوری که خوانندگان ما، مخصوصاً داستانسرایان جوان از این مسابقه کردند و نقائص آشکاری که در کار اکثر آنان وجود داشت، نویسندگان ((کتاب هفته)) را بیش از پیش معتقد ساخت که از جملۀ کارهای اساسی ایشان، پرداختن به مباحث هنری، مخصوصأ مبحث داستانسرائی است، خواه داستان کوتاه باشد و خواه رمان.
 +
برای آنکه این ((خلاء)) چشم گیر را در ((کتاب هفته)) پر کنیم و یکی از نقائص کار خورد را از میان برداریم، از این شماره ترجمۀ اثری را آغاز می‌کنیم که در نوع خود بی‌نظیر است.
 +
 +
بی‌شک خوانندگان ما ((سامرست موام)) داستانسرای بزرگ معاصر را می‌شناسند و می‌دانند که وی از زمرۀ نویسندگان برجستۀ ((داستان کوتاه)) و ((رمان)) در عصر حاضر است.
 +
لیکن شاید همۀ خوانندگان ندانند که ((موام)) علاوه بر رمان‌ها و داستان‌های کوتاه خویش، نظرات بس جالبی دربارۀ هنرها، به ویژه دربارۀ این دو رشتۀ هنر دارد.موام کتابی نوشته است به نام: ((رمان نویسان بزرگ و رمان‌های آن‌ها)). این کتاب او مرکب از سه بخش است. در بخش نخستین آن، داستانسرای انگلیسی ((رمان)) و اصول رمان نویسی را تعریف می‌کند و سپس می‌گوید که یک رمان ((خوب)) چه خصوصیاتی باید داشته باشد و چرا بسیاری از آثاری که تا کنون به نام ((رمان)) منتشر شده است واجد شرایط یک رمان ((خوب)) نیست.
 +
در دومین قسمت کتاب، موام ده رمان را نام می‌ برد و می‌گوید من این‌ها را رمان‌های ((عالی)) تشخیص داده‌ام و آنگاه دربارۀ چگونگی هر یک و مختصری از احوال و آثار نویسنده آن، گفتگو می‌کند. در سومین بخش کتاب، داستانسرای بزرگ معاصر در این باره سخن می‌گوید: اشخاصی که این آثار جاویدان را پدید آوردند، خود چگونه مردمی بودند...
 +
 +
در رمانی که موام بعنوان آثار عالی و فنا ناپذیر هنر داستانسرائی برگزیده و درباره آن‌ها سخت گفته است این‌هاست: جنگ و صلح اثر تولستوی - باباگوریو نوشته بالزاک - توم جونس اثر هنری فیلدینگ - غرور و غرض نوشته جین اوستن - سرخ و سیاه اثر استاندال - تپه‌های واترینگ نوشته امیلی برونته - مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر - دیوید کاپرفیلد نوشته چارلز دیکنس - برادران کارامازوف اثر فیودور داستایوسکی - موبی دیک نوشته هرمان ملویل.
 +
 +
در نظر داریم پس از پایان این کتاب که در ترجمۀ فارسی، نام ((ده رمان بزرگ جهان)) را برای آن برگزیده‌ایم، نظرات استادان رشته‌های دیگر هنر را نیز منتشر کنیم. زیرا معتقدیم انتشار عقاید ایشان دربارۀ هنری که خود یکی از استادان آنند، آنهم از زبان خود آن‌ها، کمک بزرگی به آموزش هنری جوانان ما می‌کنند. دربارۀ ترجمۀ کتاب نیز باید بگوئیم: مترجم کوشیده است تا آنجا که توانائی دارد، نثر ساده و بی تکلف و ((خودمانی)) موام را حفظ کند و آنرا همانگونه که هست، بزبان فارسی در آورد.
 +
امید است که کاری را که از این شماره آغاز کرده‌ایم مورد توجه و پسند شما باشد.
 +
 +
 +
دلم می‌خواهد به خوانندۀ این کتاب بگویم مقالاتی که در آن آمده چگونه نوشته شده است. وقتی که هنوز در آمریکا بودم، مدیر کتابخانۀ ((ردبوک)) (1)از من خواست صورتی تهیه کنم و بگویم که بعقیدۀ من ده رمان عالی دنیا، کدامهاست. اینکار را کردم و دیگر راجع به آن نیندیشیدم.
 +
 +
در تفسیر کوتاهی که ضمیمه این لیست کتاب‌ها کردم، نوشتم: ((خوانندۀ خردمند، از خواندن آن‌ها بزرگترین لذت را کسب می‌کند، به شرط آنکه هنر مفید رها کردن پاره ای از بخش‌های کتاب را بیآموزد)). مدتی بعد، یک ناشر آمریکائی بمن پیشنهاد کرد که این ده رمان را دوباره منتشر کنم و از متن هر یک قسمت‌هائی را که بهتر است ناخوانده رها شود، بزنم و برای هر کدام مقاله‌ای بنویسم. این پیشنهاد علاقۀ مرا جلب کرد و شروع به کار کردم. بیشتر این مقدمه‌ها که تا اندازه‌ای خلاصه شده بود، در ((ماهنامۀ آتلانتیک))(2) چاپ شده است و چون ظاهراً مورد توجه خوانندگان قرار گرفته، فکر کرده‌اند خوب است آن‌ها را در یک جلد جمع کنند.
 +
لازم بود در لیست اصلی من تغییری داده شود. آن صورت را من با رمان ((مارسل پروست)) (3) تمام کرده بودم، ولی بچند دلیل، رمان پروست را جزء  کتاب‌هایی که قصد داشتم منتشر کنم، نیاوردم. از این کار متأسف نیستم. رمان پروست، یعنی بزرگترین رمان این قرن، بسیار طولانیست و خلاصه کردن آن تا مقداری که موجه و معقول باشد، حتی با حذف بسیاری از قسمت‌های کتاب، امکان پذیر نبود.
  
 
[[رده:کتاب هفته]]
 
[[رده:کتاب هفته]]
 
[[رده:کتاب هفته ۲۰]]
 
[[رده:کتاب هفته ۲۰]]
 +
[[رده:سامرست موآم]]
 +
[[رده:کاوه دهگان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۴۵

کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۴۶
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۴۶
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۴۷
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۴۷
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۴۸
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۴۸
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۴۹
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۴۹
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۵۰
کتاب هفته شماره ۲۰ صفحه ۱۵۰


از آغاز انتشار ((کتاب هفته)) متوجه این نکته بودیم که علاوه بر داستان‌های کوتاه و رمان‌های برجسته‌ای که باید منتشر کنیم، لازم است باب مباحث هنری را نیز به روی خوانندگان خویش بگشائیم و درباره‌ی ((رمان)) و ((داستان کوتاه)) و ((شعر)) و ((موسیقی)) و ((نقاشی)) و ((پیکرتراشی)) و ((تأتر)) و ((سینما)) با آنان سخن گوئیم؛ تا خوانندگان ((کتاب هفته))، به ویژه جوانان مستعد و با ذوق و هنرمند ما، از اصول و دقایق این هنرها آگاهی یابند. مسابقه‌ای که دربارۀ ((داستان کوتاه)) ترتیب دادیم و استقبال گرم و پرشوری که خوانندگان ما، مخصوصاً داستانسرایان جوان از این مسابقه کردند و نقائص آشکاری که در کار اکثر آنان وجود داشت، نویسندگان ((کتاب هفته)) را بیش از پیش معتقد ساخت که از جملۀ کارهای اساسی ایشان، پرداختن به مباحث هنری، مخصوصأ مبحث داستانسرائی است، خواه داستان کوتاه باشد و خواه رمان. برای آنکه این ((خلاء)) چشم گیر را در ((کتاب هفته)) پر کنیم و یکی از نقائص کار خورد را از میان برداریم، از این شماره ترجمۀ اثری را آغاز می‌کنیم که در نوع خود بی‌نظیر است.

بی‌شک خوانندگان ما ((سامرست موام)) داستانسرای بزرگ معاصر را می‌شناسند و می‌دانند که وی از زمرۀ نویسندگان برجستۀ ((داستان کوتاه)) و ((رمان)) در عصر حاضر است. لیکن شاید همۀ خوانندگان ندانند که ((موام)) علاوه بر رمان‌ها و داستان‌های کوتاه خویش، نظرات بس جالبی دربارۀ هنرها، به ویژه دربارۀ این دو رشتۀ هنر دارد.موام کتابی نوشته است به نام: ((رمان نویسان بزرگ و رمان‌های آن‌ها)). این کتاب او مرکب از سه بخش است. در بخش نخستین آن، داستانسرای انگلیسی ((رمان)) و اصول رمان نویسی را تعریف می‌کند و سپس می‌گوید که یک رمان ((خوب)) چه خصوصیاتی باید داشته باشد و چرا بسیاری از آثاری که تا کنون به نام ((رمان)) منتشر شده است واجد شرایط یک رمان ((خوب)) نیست. در دومین قسمت کتاب، موام ده رمان را نام می‌ برد و می‌گوید من این‌ها را رمان‌های ((عالی)) تشخیص داده‌ام و آنگاه دربارۀ چگونگی هر یک و مختصری از احوال و آثار نویسنده آن، گفتگو می‌کند. در سومین بخش کتاب، داستانسرای بزرگ معاصر در این باره سخن می‌گوید: اشخاصی که این آثار جاویدان را پدید آوردند، خود چگونه مردمی بودند...

در رمانی که موام بعنوان آثار عالی و فنا ناپذیر هنر داستانسرائی برگزیده و درباره آن‌ها سخت گفته است این‌هاست: جنگ و صلح اثر تولستوی - باباگوریو نوشته بالزاک - توم جونس اثر هنری فیلدینگ - غرور و غرض نوشته جین اوستن - سرخ و سیاه اثر استاندال - تپه‌های واترینگ نوشته امیلی برونته - مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر - دیوید کاپرفیلد نوشته چارلز دیکنس - برادران کارامازوف اثر فیودور داستایوسکی - موبی دیک نوشته هرمان ملویل.

در نظر داریم پس از پایان این کتاب که در ترجمۀ فارسی، نام ((ده رمان بزرگ جهان)) را برای آن برگزیده‌ایم، نظرات استادان رشته‌های دیگر هنر را نیز منتشر کنیم. زیرا معتقدیم انتشار عقاید ایشان دربارۀ هنری که خود یکی از استادان آنند، آنهم از زبان خود آن‌ها، کمک بزرگی به آموزش هنری جوانان ما می‌کنند. دربارۀ ترجمۀ کتاب نیز باید بگوئیم: مترجم کوشیده است تا آنجا که توانائی دارد، نثر ساده و بی تکلف و ((خودمانی)) موام را حفظ کند و آنرا همانگونه که هست، بزبان فارسی در آورد. امید است که کاری را که از این شماره آغاز کرده‌ایم مورد توجه و پسند شما باشد.


دلم می‌خواهد به خوانندۀ این کتاب بگویم مقالاتی که در آن آمده چگونه نوشته شده است. وقتی که هنوز در آمریکا بودم، مدیر کتابخانۀ ((ردبوک)) (1)از من خواست صورتی تهیه کنم و بگویم که بعقیدۀ من ده رمان عالی دنیا، کدامهاست. اینکار را کردم و دیگر راجع به آن نیندیشیدم.

در تفسیر کوتاهی که ضمیمه این لیست کتاب‌ها کردم، نوشتم: ((خوانندۀ خردمند، از خواندن آن‌ها بزرگترین لذت را کسب می‌کند، به شرط آنکه هنر مفید رها کردن پاره ای از بخش‌های کتاب را بیآموزد)). مدتی بعد، یک ناشر آمریکائی بمن پیشنهاد کرد که این ده رمان را دوباره منتشر کنم و از متن هر یک قسمت‌هائی را که بهتر است ناخوانده رها شود، بزنم و برای هر کدام مقاله‌ای بنویسم. این پیشنهاد علاقۀ مرا جلب کرد و شروع به کار کردم. بیشتر این مقدمه‌ها که تا اندازه‌ای خلاصه شده بود، در ((ماهنامۀ آتلانتیک))(2) چاپ شده است و چون ظاهراً مورد توجه خوانندگان قرار گرفته، فکر کرده‌اند خوب است آن‌ها را در یک جلد جمع کنند. لازم بود در لیست اصلی من تغییری داده شود. آن صورت را من با رمان ((مارسل پروست)) (3) تمام کرده بودم، ولی بچند دلیل، رمان پروست را جزء کتاب‌هایی که قصد داشتم منتشر کنم، نیاوردم. از این کار متأسف نیستم. رمان پروست، یعنی بزرگترین رمان این قرن، بسیار طولانیست و خلاصه کردن آن تا مقداری که موجه و معقول باشد، حتی با حذف بسیاری از قسمت‌های کتاب، امکان پذیر نبود.