ارتش گرسنگی راه می‌رود: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید با '[[Image:2-055.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵…' ایجاد کرد)
 
جز
 
(۱۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:2-055.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵]]
 
[[Image:2-055.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵]]
 
[[Image:2-056.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶]]
 
[[Image:2-056.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶]]
 +
 +
ارتش گرسنگی راه می‌رود
 +
 +
راه می‌رود تا دلی از عزای نان درآورد
 +
 +
تا دلی از عزای گوشت درآورد
 +
 +
تا دلی از عزای کتاب درآورد
 +
 +
تا دلی از عزای آزادی درآورد
 +
 +
راه می‌رود، پل‌ها را در می‌نوردد، چون دَمِ شمشیر می‌بُرد
 +
 +
راه می‌رود، درهای آهنین را می‌درّد، حصار دژها را واژگون می‌کند
 +
 +
پای در خون راه می‌رود.
 +
 +
 +
ارتش گرسنگی راه می‌رود
 +
 +
با گام‌های تندر
 +
 +
با سرودهای آتش
 +
 +
با امید به‌بیرقِ شعله شکلش
 +
 +
با امید به‌امید.
 +
 +
 +
ارتش گرسنگی راه می‌رود
 +
 +
شهرها را به‌دوش می‌کشد
 +
 +
با کوچه‌ها و خانه‌های تاریک‌شان،
 +
 +
دودکش‌های کارخانه‌ها را به‌دوش می‌کشد
 +
 +
و خستگی بی‌پایان خروجی کارخانه‌ها را.
 +
 +
 +
ارتش گرسنگی راه می‌رود
 +
 +
به‌دنبال خویش می‌کشد و می‌برد
 +
 +
راسته‌های زاغه‌نشینان را
 +
 +
و آنان را که می‌میرند بدون مشت خاکی بر این خاک نامتناهی.
 +
 +
 +
ارتش گرسنگی راه می‌رود
 +
 +
راه می‌رود تا گرسنگان را نان دهد.
 +
 +
تا آزادی دهد بدانها که ندارند
 +
 +
پای در خون راه می‌رود.
 +
 +
[[رده:کتاب جمعه]]
 +
[[رده:کتاب جمعه ۲]]
 +
[[رده:شعر]]
 +
[[رده:ناظم حکمت]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۰۱

کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۵۶

ارتش گرسنگی راه می‌رود

راه می‌رود تا دلی از عزای نان درآورد

تا دلی از عزای گوشت درآورد

تا دلی از عزای کتاب درآورد

تا دلی از عزای آزادی درآورد

راه می‌رود، پل‌ها را در می‌نوردد، چون دَمِ شمشیر می‌بُرد

راه می‌رود، درهای آهنین را می‌درّد، حصار دژها را واژگون می‌کند

پای در خون راه می‌رود.


ارتش گرسنگی راه می‌رود

با گام‌های تندر

با سرودهای آتش

با امید به‌بیرقِ شعله شکلش

با امید به‌امید.


ارتش گرسنگی راه می‌رود

شهرها را به‌دوش می‌کشد

با کوچه‌ها و خانه‌های تاریک‌شان،

دودکش‌های کارخانه‌ها را به‌دوش می‌کشد

و خستگی بی‌پایان خروجی کارخانه‌ها را.


ارتش گرسنگی راه می‌رود

به‌دنبال خویش می‌کشد و می‌برد

راسته‌های زاغه‌نشینان را

و آنان را که می‌میرند بدون مشت خاکی بر این خاک نامتناهی.


ارتش گرسنگی راه می‌رود

راه می‌رود تا گرسنگان را نان دهد.

تا آزادی دهد بدانها که ندارند

پای در خون راه می‌رود.