رعیت‌پروری و انساندوستی به‌شیوهٔ فاتحان تاریخ شاهنشاهی:: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ربات: افزودن رده:کتاب جمعه)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:6-157.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۷|کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۷]]
 
[[Image:6-157.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۷|کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۷]]
 
[[Image:6-158.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸]]
 
[[Image:6-158.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸|کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸]]
{{بازنگری}}
 
  
==پرسه در متون==
 
  
<u>
+
«در اواخر سنه ۱۱۵۹ موکب والا [نادر] از اصفهان، از راه '''نیریز''' به‌صوب کرمان نهضت فرمود. در اوایل صفر ۱۱۶۰ در پای چنار مرزبانی خارج کرمان، سرادق ظلم و تعدی برکشیده خیمه جور و اعتساف بر پای کرد.»
'''رعیت‌پروری و انساندوستی به‌شیوۀ فاتحان تاریخ شاهنشاهی: '''
 
</u>
 
«در اواخر سنه 1159 موکب والا [نادر]از اصفهان، از راه '''نیریز''' به‌صوب
 
کرمان نهضت فرمود. در اوایل صفر 1160 در پای چنار مرزبانی خارج کرمان،
 
سرادق ظلم و تعدی برکشیده خیمه جور و اعتساف بر پای کرد.»
 
  
«اعیان فارس به‌کرمان به‌خدمت نادر آمدند و مؤاخذه شدند. میرزا باقر
+
«اعیان فارس به‌کرمان به‌خدمت نادر آمدند و مؤاخذه شدند. میرزا باقر وزیر و میرزااسماعیل کلانتر و نه نفر مستوفی را از دو چشم نابینا نمودند.  
وزیر و میرزااسماعیل کلانتر و نه نفر مستوفی را از دو چشم نابینا نمودند.
 
پس به‌جناب میرزامحمدحسین کلانتر فرمود ده نفر از عمال را که پسندیدۀ
 
تو باشند از میان 73 نفر فارسی برداشته باقی را چشم کنده میهمان نسق‌چی
 
باشند! پس 63 نفر از کلانتران فارس و 116 نفر از اهالی کرمان را برحسب
 
حکم پادشاه عدالت‌پناه کشتند و جناره آن‌ها را در میدان انداختند و از
 
سرهای آن‌ها که به‌شمار یکصد و هفتاد و نه نفر بود دو کله مناره ساختند و
 
به‌مراسم معدلت پرداختند.
 
  
میرزامحمدکلانتر گوید نسق‌چیان از علینقی بیگ لر می‌خواستند که عدۀ
+
پس به‌جناب میرزامحمدحسین کلانتر فرمود ده نفر از عمال را که پسندیدهٔ تو باشند از میان ۷۳ نفر فارسی برداشته باقی را چشم کنده میهمان نسق‌چی باشند! پس ۶۳ نفر کلانتران فارس و ۱۱۶ نفر از اهالی کرمان را برحسب حکم پادشاه عدالت‌پناه کشتند و جنازه آن‌ها را در میدان انداختند و از سرهای آن‌ها که به‌شمار یکصد و هفتاد و نه نفر بود دو کله مناره ساختند و به‌مراسم معدلت پرداختند.
کشتۀ فارسیان از 63 نفر کمتر نشود که مبادا کلّۀ مناره ناحقی شده مورد
 
مؤاخذه شویم.»
 
  
آن‌گاه به‌فرمان همایونی بر دیدار باغی که نزدیک سراپردۀ شاهی بود،
+
میرزامحمدکلانتر گوید نسق‌چیان از علینقی بیگ لر می‌خواستند که عدهٔ کشته فارسیان از ۶۳ نفر کمتر نشود که مبادا کلّه مناره ناحقی شده مورد مؤاخذه شویم
سوراخ تنگی کرده، سر خاندانقلی بیگ (نایب‌الحکومه کرمان)را از سوراخ
 
بیرون آورده طناب‌های محکم بر سر وگردن او بستند و سر دیگر طناب را بر
 
دو گاو بسته و چوب به‌گاوها زدند، سر خاندانقلی بیگ بیچاره با بیشتر
 
اعصاب و عروق آن کنده شد
 
  
تاریخ کرمان- فارسنامه- روزنامه میرزا محمد کلانتر
+
آن‌گاه به‌فرمان همایونی بر دیدار باغی که نزدیک سراپردهٔ شاهی بود، سوراخ تنگی کرده، سر خاندانقلی بیگ (نایب الحکومه کرمان) را از سوراخ بیرون آورده طناب‌های محکم بر سر و گردن او بستند و سر دیگر طناب را بر دو گاو بسته و چوب به‌‌گاوها زدند، سر خاندانقلی بیگ بیچاره با بیشتر اعصاب و عروق آن کنده شد.»
  
نثر به‌شیوۀ فرهنگ حضرت والا نادر گیتی‌ستان هم خصوصیات شگفت‌انگیزی دارد
+
{{چپ‌چین}}{{کوچک}}تاریخ کرمان - فارسنامه - روزنامه میرزا محمد کلانتر{{پایان کوچک}}{{پایان چپ‌چین}}
که از آن به‌عنوان مقاله‌نویسی یا مغلق‌نگاری یاد می شود از مشخصه این شیوه نثر
 
آرایش‌های سخیف کلامی یعنی پیچیدگی و تکلف و تصنع و سرشار بودن آن از کنایات
 
و استعارات و مترادفات و تشبیهات و الفاظ ناهنجار و غامض عربی و فضل‌فروشی و
 
عبارت‌پردازی‌های ملال‌آور و چندش‌انگیز و قرینه‌سازی‌ها و تملق‌گوئی‌های عفن است
 
آن چنان که از یک‌سو زبان اصلی یعنی فارسی یکسره زیر مهابت مرگ‌بار این تکلف
 
رنگ می‌بازد و از سوی دیگر فهم مطلب ناممکن. استاد چنین شیوه حضرت
 
میرزامهدیخان استرآبادی فلشی حضرت والا نادر گیتی‌ستان و شاهکارش درّه نادری که
 
نمونه‌ئی از آن همراه برگردان آن به‌زبان فارسی می‌خوانید:
 
  
«بعضی از دلیران مجالح صولت در مجال حرب و جلواح رزم به‌مجالحت و
 
مکالحت مشتغل و برخی از عراض کفاح و نسقاح منتقل گردیدند. در آن
 
ملحمه به‌ضروب مثلأ حمه ضروب ابطال را رقم ابطال بر صحیفه هستی
 
کشیده شد و در آنات کروفر، فر خرید ونی ختو یافته بر حکم بوش توسن
 
پوش قاآنی به‌یکتن از پیادگان پیلتن عثمانی از سرکشی پهلو زد و در زیر پای
 
داور دارا درایت سکندری یافت که اِنّ‌الجواد قد یکبوا. و جنابش از سماء بر
 
زمین آمد...»
 
 
برگردان به‌فارسی: برخی از سربازان سپاه نادر کشته شدند اسب نادر سکندری زد
 
و نادر از پشت آن افتاد.!
 
  
 +
{{لایک}}
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۶]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۶]]
 +
[[رده:پرسه در متون]]
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 +
[[رده:کتاب جمعه ۶]]
 +
[[رده:پرسه در متون]]
 +
[[رده:کتاب جمعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۱۸

کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۶ صفحه ۱۵۸


«در اواخر سنه ۱۱۵۹ موکب والا [نادر] از اصفهان، از راه نیریز به‌صوب کرمان نهضت فرمود. در اوایل صفر ۱۱۶۰ در پای چنار مرزبانی خارج کرمان، سرادق ظلم و تعدی برکشیده خیمه جور و اعتساف بر پای کرد.»

«اعیان فارس به‌کرمان به‌خدمت نادر آمدند و مؤاخذه شدند. میرزا باقر وزیر و میرزااسماعیل کلانتر و نه نفر مستوفی را از دو چشم نابینا نمودند.

پس به‌جناب میرزامحمدحسین کلانتر فرمود ده نفر از عمال را که پسندیدهٔ تو باشند از میان ۷۳ نفر فارسی برداشته باقی را چشم کنده میهمان نسق‌چی باشند! پس ۶۳ نفر کلانتران فارس و ۱۱۶ نفر از اهالی کرمان را برحسب حکم پادشاه عدالت‌پناه کشتند و جنازه آن‌ها را در میدان انداختند و از سرهای آن‌ها که به‌شمار یکصد و هفتاد و نه نفر بود دو کله مناره ساختند و به‌مراسم معدلت پرداختند.

میرزامحمدکلانتر گوید نسق‌چیان از علینقی بیگ لر می‌خواستند که عدهٔ کشته فارسیان از ۶۳ نفر کمتر نشود که مبادا کلّه مناره ناحقی شده مورد مؤاخذه شویم.»

آن‌گاه به‌فرمان همایونی بر دیدار باغی که نزدیک سراپردهٔ شاهی بود، سوراخ تنگی کرده، سر خاندانقلی بیگ (نایب الحکومه کرمان) را از سوراخ بیرون آورده طناب‌های محکم بر سر و گردن او بستند و سر دیگر طناب را بر دو گاو بسته و چوب به‌‌گاوها زدند، سر خاندانقلی بیگ بیچاره با بیشتر اعصاب و عروق آن کنده شد.»

تاریخ کرمان - فارسنامه - روزنامه میرزا محمد کلانتر