برای سرودن شعر....: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(افزودن ردهها.) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[Image:29-106.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۹ صفحه ۱۰۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۹ صفحه ۱۰۶]] | [[Image:29-106.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۹ صفحه ۱۰۶|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۹ صفحه ۱۰۶]] | ||
− | {{ | + | {{بازنگری}} |
+ | |||
+ | با الهام از '''شاندور پتوفی'''، شاعر انقلابی مجار | ||
+ | |||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | ١۸۴۹-۱۸۲٣ | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | |||
+ | برای سرودن اشعار | ||
+ | |||
+ | هیچگاه لغتنامهها را | ||
+ | |||
+ | به جستوجوی کلمات زیرورو مکن، | ||
+ | |||
+ | چرا که همیشه فرهنگها را | ||
+ | |||
+ | تاریخ فرهنگها را | ||
+ | |||
+ | بدون واژههای پیکارجو نوشتهاند. | ||
+ | |||
+ | تنها کافی است به انسانهای گرسنه | ||
+ | |||
+ | به سربازان مطیع | ||
+ | |||
+ | به کاخهای سر به فلک رسانیده | ||
+ | |||
+ | و به کشتیهای بازرگانی اندیشه کنی | ||
+ | |||
+ | تا کلمات در برابر چشمت ظاهر شوند. | ||
+ | |||
+ | تنها کافی است به کشتی ملکه بنگری | ||
+ | |||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | که در بالاست | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | |||
+ | و به امواج دریا بنگری | ||
+ | |||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | |||
+ | که درزیر است؛ | ||
+ | |||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
+ | |||
+ | آنگاه سطوری از ذهنت خواهد گذشت | ||
+ | |||
+ | و شعری از این دست شکل خواهد گرفت: | ||
+ | |||
+ | — سرنوشت کشتی | ||
+ | |||
+ | در دست امواج است! | ||
+ | |||
+ | {{چپچین}} | ||
+ | '''علیرضا غلامی''' | ||
+ | |||
+ | قم، ١۴ خرداد ۵۸ | ||
+ | {{پایان چپچین}} | ||
نسخهٔ ۲۵ مهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۴:۳۴
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
با الهام از شاندور پتوفی، شاعر انقلابی مجار
١۸۴۹-۱۸۲٣
برای سرودن اشعار
هیچگاه لغتنامهها را
به جستوجوی کلمات زیرورو مکن،
چرا که همیشه فرهنگها را
تاریخ فرهنگها را
بدون واژههای پیکارجو نوشتهاند.
تنها کافی است به انسانهای گرسنه
به سربازان مطیع
به کاخهای سر به فلک رسانیده
و به کشتیهای بازرگانی اندیشه کنی
تا کلمات در برابر چشمت ظاهر شوند.
تنها کافی است به کشتی ملکه بنگری
که در بالاست
و به امواج دریا بنگری
که درزیر است؛
آنگاه سطوری از ذهنت خواهد گذشت
و شعری از این دست شکل خواهد گرفت:
— سرنوشت کشتی
در دست امواج است!
علیرضا غلامی
قم، ١۴ خرداد ۵۸