گفت‌وگو با شوستاکوویچ

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۷ صفحه ۱۰۴


بی‌تردید دمیتری شوستاکوویچ، یکی از متعهدترین موسیقیدانان معاصر است. در ایران بیش‌تر او را با سمفونی هفتم که به‌سمفونی لنینگراد معروف است و نیز اعدام استپان رازین که بر روی شعر یِوْگِیْ یفتوشِنکو ساخته شده می‌شناسند. اما کلیهٔ آثار شوستاکوویچ و به‌ویژه پانزده سمفونی وی سرشار از مضامین غنی و شور و شوق‌های انسانی است، تحلیل آثار وی را به‌فرصتی دیگر می‌گذاریم و اکنون برای شناسائی بیش‌تر وی مصاحبه‌ئی را که در زمان حیات موسیقیدان با او انجام شده به‌فارسی برمی‌گردانیم.

م.سجودی

  • کدامیک از آثار خود را برتر از همه می‌دانید؟
  • نمی‌دانم پاسخ من شما را قانع خواهد کرد یا نه. اگر من آثار خود را دوست نداشتم که آن‌ها را تصنیف نمی‌کردم. وقتی به‌آثارم گوش می‌کنم متوجه کمبودهای آن‌ها می‌شوم؛ و اگر نمی‌توانستم متوجه این کمبودها بشوم که، احتمالاً اصلاً آثار جدیدی تصنیف نمی‌کردم. به‌هر حال، هر وقت آغاز به‌نوشتن قطعهٔ تازه‌ئی می‌کنم می‌کوشم اشتباهات گذشته را تکرار نکنم. به‌همین دلیل واقعاً نمی‌توانم بگویم کدام یک از آثارم را بیش‌تر دوست دارم.
  • چند بار دربارهٔ اپرا گفته‌اید که قابلیت زنده‌ماندن را دارد، به‌چه دلیل این مطلب را به‌میان آورده‌اید؟
  • شما گهگاه از افرادی می‌شنوید که می‌گویند اپرا دیگر از مد افتاده است. من موافق نیستم، بقای یک اپرای خاص به‌خیلی چیزها بستگی دارد. برای نمونه معیار تولید و اجرا. مشکل است بگوئیم که چرا برخی اپراها از صحنهٔ اجرا کنار نهاده می‌شوند. البته ممکن است تقصیر آهنگساز باشد، ولی نقش خود تئاتر بی‌اندازه حائز اهمیت است، مسألهٔ مشکلی است... شاید موردی که عرض می‌کنم هیچ ربطی با سئوال اصلی نداشته باشد ولی اجازه بدهید نمایش «بوریس گودونف» اثر «پوشکین» را در نظر بگیریم. این اثر به‌عنوان یک درام هیچ گاه روی صحنه نیامده است ولی اپرای آن که موسورگسکی ساخته بسیار مورد توجه عموم قرار گرفته است. موضوع پیچیده‌ئی است...
  • به‌عقیدهٔ شما از اپراهای معاصر که آهنگسازان خارجی ساخته‌اند کدام یک جالب توجه‌تر است؟
  • اول از همه «پترگریمز» Peter Grimes و «کارد به‌استخوان رسیدن» Turn of the screw از «بنیامین بریتن» [لیبرتو زیاد جالب نیست ولی موسیقی آن عالی است] او نیز «رؤیای نیمه‌شب تابستان». همهٔ این اپراها فوق‌العاده‌اند.
  • اخیراً چه در اینجا و چه در خارج، سمفونی‌های دوم و سوم شما اجرا شده‌اند. آیا این بدان معنا است که «وتوِ» این سمفونی‌ها از طرف شما مرتفع شده است.
  • من آن‌ها را، به‌این صورت که شما می‌گوئید، «وتو» نکرده‌ام. صرفاً گفتم و تصریح کردم که آن‌ها را آثار موفقیت‌آمیزی نمی‌دانم و بهتر است که سایر کارهای مرا برای اجرا برگزینید.
  • عقیده‌تان دربارهٔ موسیقی و سینما چیست؟
  • موسیقی در فیلم‌ها نقش بسیار مؤثری بازی می‌کند و دربارهٔ چگونگی به‌کار گرفتن آن حرف‌های زیادی می‌توان زد. من دوست دارم برای فیلم کار کنم، ولی این کار را «وظیفهٔ خاص خود» نمی‌دانم. هدف اصلی نوشتن موسیقی خوب است، که به‌طور طبیعی با سناریو و محتوای فیلم هماهنگی داشته باشد. تأکید بیش از حد بر ماهیت خاص موسیقی فیلم، به‌نظر من زائد است.
  • نظرتان دربارهٔ فیلم موزیکال داستان وست‌ساید که موسیقی آن را لئونارد برنشتاین ساخته چیست؟
  • از این فیلم خیلی خوشم آمد. کار جالبی است، ولی چیز خاصی در آن ندیدم. صرفاً اثری است موزیکال با موسیقی خوب.
  • دربارهٔ «کار خلاق» چه می‌گوئید؟
  • من، وقتی که کار خوب پیش می‌رود، صبح و ظهر و شب را با کار به‌هم می‌دوزم. به‌نظر من، این مورد، برداشتِ درست از «خلاقیت» نیست. از طرف دیگر من خیلی سریع موسیقی تصنیف می‌کنم و این کار را خلاف می‌دانم. به‌همین دلیل در آثار من اشتباهاتی دیده می‌شود که بعد اصلاح‌شان می‌کنم. منظور اصلیم تضمین پاسخ شنونده به‌موسیقی من است. پیش از این می‌توانستم در آن واحد روی چند اثر کار کنم ولی حالا دیگر نمی‌توانم. تنها بر روی یک اثر کار می‌کنم.
  • آیا شنوندگان آثارتان بی‌درنگ با اثر رابطه برقرار می‌کنند؟
  • بعضی مواقع، و نه همیشه. بیش‌تر به‌اجراکننده بستگی دارد. وقتی خود آهنگساز برنامه را اجرا می‌کند، ارزیابی کارش آسان‌تر است. من از ۱۹۵۸ به‌بعد دیگرخودم برنامه اجرا نکرده‌ام.
  • شما با مایاکوفسکی شاعر و می‌یرهولدِ کارگردان هم کار کرده‌اید...
  • بله، موسیقی نمایشنامهٔ «ساس» اثر «مایاکوفسکی» را که در تئاتر «می‌یرهولد» تهیه شد من ساختم. «مایاکوفسکی» که در صحنه گردانی شرکت داشت با من ملاقات کرد و یادم هست که به‌من گفت: «دلم می‌خواهد موسیقی تئاتر مثل ارکستری از افراد آتش‌نشانی طنین‌انداز شود.»
  • نویسنده و موسیقیدان مورد علاقهٔ شما چه کسانی هستند؟
  • آخرین پرسش. من خودم را آدم خوشبختی می‌دانم، چون عاشق بسیاری از موسیقیدان‌های کلاسیک و معاصر روسی و غیر روسی هستم. به‌گمان من هر کس و هر موسیقیدانی باید به‌چنین مرحله‌ئی برسد. من با حدّت هر چه تمام‌تر این امر را توصیه می‌کنم؛ در غیر این صورت مردم چیزهای زیادی از دست می‌دهند... یک بار منتقدی در این باره گفته بود که من در ابراز سلیقه بیش از اندازه آزاده‌ام و همهٔ آثار را، از «باخ» تا اوفن باخ، حریصانه می‌بلعم. به‌همین دلیل می‌بینید که نمی‌توانم یک‌موسیقیدان یا یک‌نویسنده را به‌عنوان هنرمند مورد علاقه‌ام نام ببرم. سال‌ها است که به‌آثار فراوانی گوش داده‌ام و اپراها و تئاترهای بسیاری دیده‌ام و هنوز هم دوست دارم که بارها «اوژن اونگین» و اپراهای دیگر را ببینم. نمی‌توانم بگویم نوع خاصی از موسیقی را می‌پسندم. من دوستدار همه نوع موسیقی هستم، از آثار «باخ» گرفته تا اُپرت‌های «یوهان اشتراوس»...

ترجمه از پانوراما