سیاست و موازنهٔ وحشت و غارت جهان سوم

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۳۸


پایان بحران موشکی کوبا سرآغاز دورانی بود که در سیاست و روابط بین‌المللی «دتانت» نام گرفته است. از سال ۱۹۶۲ دو ابرقدرت – شوروی و ایالات متحده - ناگزیر از پذیرش این حقیقت شدند که هر نوع حمله و تجاوز هسته‌ئی به‌قلمرو و مناطق نفوذ طرف مقابل، علی‌رغم پیروزی کامل، این فرصت را به‌رقیب می‌دهد که در تهاجم و وارد آوردن ضربهٔ مشابه با او معامله به‌مثل کند که نتیجهٔ آن نابودی کامل هر دو طرف است. درک عمیق این واقعیت هر دو ابرقدرت را واداشت این واقعیت را بپذیرند که مسائل و مشکلات دوجانبه و بین‌المللی لزوماً می‌باید از طریق مذاکره و دیپلماسی حل و فصل شود و منازعات منطقه‌ئی را باید در حد جنگ‌های محدود کنترل کرد.

ادامه حالت «موازنهٔ وحشت» و اجتناب از درگیری مستقیم دانشمندان و کارشناسان ابرقدرت‌ها را بر آن داشت که بر اساس یک برنامهٔ دقیق و زمان‌بندی شده، تحقیق روی سلاح‌های جدید را ادامه دهند و علی‌رغم قراردادهای «سالت یک» در ۱۹۷۲ و «ولادیوستک» در ۱۹۷۴ دال بر محدودیت تولید سلاحهای استراتژیک و وسایل پرتابی، هر سال در خفا مدل‌های پیشرفته‌تر و دقیق‌تری از انواع آلات و ابزار جنگی به‌زرادخانه‌های خود بفرستند.

ایالات متحدهٔ آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی با صرف مبلغ ۲۵۳ میلیارد دلار در سال جاری مسیحی بزرگترین بودجه نظامی تاریخ را در جهت دست‌یابی به‌هدفهای نظامی‌-‌سیاسی خود بکار گرفته‌اند. تخصیص چنین مبالغ در حال افزایشی در طول دهه گذشته برای مخارج نظامی بشریت را با انبوهی از آلات و ابزار نابودکننده همگانی روبرو ساخته است، تا آنجا که ذخیره بمب‌های هسته‌ئی ایالات متحده به‌تنهائی قادر است بیش از دوازده بار زندگی و حیات را در کره خاکی محو سازد و آنرا مدتها سترون نماید.

این که استراتژی ممالک بزرگ این توانائی نابودکننده و رقابت پایان‌ناپذیر را ضامن صلح بین‌المللی می‌دانند حاکی از توسل به‌تنها راه‌حلی است که در چارچوب «دتانت» وجود دارد. حال آنکه به‌تأئید موسسه «سیپری» انباشت رو به‌تزاید سلاح‌های مخرب با توجه به‌پیچیدگی غیرقابل‌وصف آنها احتمال بروز حوادث ناخواسته را گسترش می‌دهد. بموجب تحقیقات موسسه فوق از ۶ اوت ۱۹۴۵ تاکنون حدود ۳۰ سانحه که بموقع تحت کنترل قرار گرفته بوقوع پیوسته است.

در سال ۷۹-۱۹۷۸ حدود ۴۷۰ میلیارد دلار از طرف ۶۴ کشور جهان برای هزینه‌های نظامی و جایگزینی و تکمیل سلاح‌های جنگی در نظر گرفته شده است. و این به‌گونه‌ئی حاکی از تسرّی خوی نظامیگری و مقابله با مسایل و مشکلات از موضع نمایش قدرت می‌باشد، و به‌اعتباری ادامهٔ روندی که از دهه ۱۹۷۰ آغاز گردیده است.


جدول زیر قیاسی است بین بودجه نظامی ۲۱ کشور جهان و میزان افزایش سرسام‌آور آن در دهه ۱۹۷۰.
نام کشور ۷۱-۱۹۷۰ ۷۹–۱۹۷۸
میلیون دلار میلیون دلار
ایالات متحده آمریکا ۷۱٬۷۹۱ ۱۱۳٬۰۰۰
اتحاد جماهیر شوروی ۳۹٬۸۰۰ ۱۴۰٬۰۰۰
انگلستان ۵٬۷۱۲ ۱۳٬۶۰۰
فرانسه ۵٬۸۰۰ ۱۷٬۵۱۸
آلمان غربی ۵٬۵۶۰ ۲۱٬۴۰۰
آلمان شرقی ۱٬۹۹۰ ۳٬۱۰۰
کانادا ۱٬۷۴۰ ۳٬۷۰۰
بلژیک ۶۷۷ ۲٬۶۰۰
سویس ۴۲۲ ۱٬۶۰۰
یوگسلاوی ۶۶۷ ۲٬۳۴۰
مصر ۱٬۲۷۲ ۵٬۰۰۰
ایران ۷۷۹ ۹٬۹۴۲
عراق ۴۲۴ ۲٬۰۰۰
اسرائیل ۱٬۰۷۵ ۳٬۴۰۰
لیبی ۴۵ ۴۵۰
عربستان سعودی ۳۸۷ ۱۳٬۱۷۰
سوریه ۲۲۱ ۱٬۱۲۱
آرژانتین ۴۸۰ ۱٬۷۰۰
برزیل ۵۹۹ ۲٬۰۴۰
کوبا ۲۹۰ ۷۸۴


قرارداد «سالت یک» و مذاکرات «ولادیوستک» به‌دو ابرقدرت و ممالک بزرگ امکان داد تا از طریق صرفه‌جوئی میلیاردها دلاری که می‌بایست در زمینه افزایش تعداد موشک‌های بین‌قاره‌ئی، زیردریائی‌های اتمی و سکوها به‌مصرف برسد امکانات مالی خود را در بخش‌های تحقیقاتی به‌منظور بالا بردن کیفیت سلاح‌ها و افزایش حساسیت آن‌ها واریز نمایند. نگاهی سطحی به‌نوع سلاح‌های مورد توافق در «سالت دو» و قیاس آنها با سلاحهای «سالت یک» حاکی از اهتمامی است که در این مورد اعمال گردیده. ممالک قدرتمند هماهنگ با پیشرفت کارآئی و دقت سلاح‌های دفاعی و تهاجمی به‌مرور از نیروی انسانی ارتش‌های خود کاسته و یا ثابت نگاه داشته‌اند. این کاهش حتی شامل گروههای جاسوسی و خفیه امنیتی نیز گردیده است. استفاده از اقمار جاسوسی و ایستگاه‌های کنترل از راه دور و استراق سمع و انواع بی‌شمار وسایل دیگر که اکثراً وظایف خود را بهتر و دقیق‌تر از انسان‌ها انجام می‌دهند از هر نظر مقرون به‌صرفه می‌باشد.

در امر بنادر با ممالک وابسته، کشورهای بزرگ به‌منظور جبران کمبود اجتماعی - در چارچوب «دتانت» - به‌کارگزاران حکومتهای «دوست» در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین توصیه می‌نمایند که تعداد افراد نیروی نظامی ثابت و زیر پرچم خود را افزایش دهند تا در مواقع «حساس» نیازی به‌اعزام قوا از سوی آنها که مغایر سیاست‌های بین‌المللی است نباشد.

همانطور که در جدول زیر ملاحظه می‌شود ممالک ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی علی‌رغم افزایش جهت در طول سالهای ۷۸-۱۹۶۶ از نیروی انسانی ارتش‌های خود کاسته‌اند، در حالی که ایران، مصر، لیبی، عربستان سعودی، سوریه، برزیل، پرو و اتیوپی در فاصله سال‌های ۷۸-۱۹۷۰ میزان نفرات ارتش‌های خود را گاه به‌بیش از دو برابر افزایش داده‌اند.


سال ایالات متحده فرانسه انگلستان اتحاد شوروی
۱۹۶۶ ۳٬۲۰۰ ۶۳۲ ۴۱۸ ۴۰۰۰
۱۹۷۸ ۲٬۰۶۹ ۵۰۳ ۳۱۳ ۳۵۰۰

(به‌هزار)


سال ایران مصر لیبی عربستان سعودی سوریه برزیل پرو اتیوپی
۱۹۷۰ ۱۶۱ ۲۸۰ ۱۵ ۳۵ ۸۵ ۱۹۴ ۵۴ ۴۵
۱۹۷۴ ۲۳۸ ۳۲۳ ۳۲ ۴۳ ۱۳۷ ۲۰۸ ۵۴ ۴۵
۱۹۷۶ ۳۰۰ ۳۴۲ ۳۲ ۵۱ ۲۲۸ ۲۵۷ ۶۳ ۵۰
۱۹۷۸ ۴۱۳ ۴۰۰ ۳۷ ۵۹ ۲۲۸ ۲۷۳ ۹۰ ۹۴

(به‌هزار)


در حالی که ممالک توسعه‌یافته با کاهش نیروی انسانی ارتش‌های خود کوشش دارند از نیروهای جوان و فعال در بخش‌های تولیدی و خدماتی بهره گیرند و از میزان بیکاری مخفی بکاهند ممالک وابسته جهان سوم با توسعه و گسترش نیروی نظامی و استخدام افراد جوان از طرفی بخش‌های اقتصادی و خدماتی نوپای خویش را نابود می‌سازند و از طرف دیگر با صرف مبالغ هنگفتی از تولید ناخالص ملی (یک پایه) امکان هر نوع پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را تقلیل می‌دهند.


نام کشور میزان جمعیت (به‌هزار) نسبت نیروی نظامی به‌جمعیت کشور
ایالات متحده ۲۱۸٬۶۳۰ ۴٫۷
اتحاد شوروی ۲۶۱٬۳۱۰ ۶٫۷
انگلیس ۵۶٬۷۰۰ ۳
کانادا ۲۳٬۷۰۰ ۱٫۶
فرانسه ۵۳٬۸۵۰ ۴٫۷
آلمان غربی ۶۳٬۴۱۰ ۳٫۹
ایتالیا ۵۷٬۰۷۵ ۳٫۳
سویس ۶٬۴۴۰ ۱٫۴
عراق ۱۲٬۴۷۰٬ ۱۱
اسرائیل ۳٬۷۳۰ ۲۳٫۳
سوریه ۸٬۱۱۰ ۱۶٫۱
ایران ۳۶٬۳۶۵ ۵٫۹
لیبی ۲٬۷۶۰ ۷٫۷
کوبا ۹٬۷۵۰ ۸٫۴
مصر ۳۹٬۷۶۰ ۵


(ادامه دارد)
غلامحسین - میرزاصالح