چند شعر از دنیس بروتوس

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۲۱ توسط 60.51.22.132 (بحث)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲ صفحه ۷۱

چند شعر از دنیس بروتوس

دنیس بروتوس، شاعر معاصر آفریقائی از اهالی کشور آفریقای جنوبی است و مبارزات بیست ساله‌ی او با نظام حاکم بر میهنش بارها او را به‌گفته‌ی خودش روانه‌ی دخمه‌های «ساروج و آپارتاید» کرده و سال‌ها او را دور از مردمی که به‌خاطرشان سخن می‌گوید در تبعیدگاه‌ها گذاشته است. بروتوس شاعری است مصمّم و پرشور که همواره در شعرش ناپایداری سرنوشت میهن و هم‌میهنان خود را به‌زیبائی ابدی طبیعت می‌پیوندد و از آن برای تبیین بینش شاعرانه‌ی خود مایه می‌گیرد. شاعر را انسانی انقلابی و در عین حال حافظ سنتی دیرپا می‌داند که در نهایت از ارزش‌های همیشگی تاریخ حربه‌ای می‌سازد که با آن به جنگ خودکامگی و ستم می‌توان رفت. اشعار زیر از آخرین مجموعه‌ی شعر شاعر به‌نام «امید سرخست» ترجمه شده است.

                                                                                                                        کریمی حکاکّ

در این دیار

در این دیار

در این هوا

جائی که این درختان می‌روید.

آن‌جا که هوای پاک روان است

در پیش، در پس و در فراز

و از میان حنجره‌ات

در انحنای آغوشی گشوده

تا پای گنبدهای سفید شیری.

جویباری خنک و بلورین جاری است.


در این دیار

در این هوا

جائی که این درختان می‌روید

با وقار و پویا

شعله‌ئی سرکش

بر پوسته‌های حصار ظلمت می‌گذرد.

جائی که هوای خوش روان است

و درختان نازک می‌روید،

در این دیار، اکنون

نفرت در زخم‌های گندیده چرک می‌دواند

عفونت در هوای سیّال جاری است

خشم در شب آرام فریاد می‌کند

و ظلمت با اشک‌های ما فرو می‌بارد.