هشتم مارس (هجدهم اسفند) روز جهانی زن

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۱۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۲۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۲۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۰ صفحه ۲۱

از جنبش و تظاهرات دلیرانۀ زنان ملت، در روز هشتم مارس یک سال می‌گذرد، جنبشی که از آن همۀ رسانه‌های گروهی مترقی جهان به‌ عنوان نخستین حرکت امیدبخش مردم ایران (پس از انقلاب) نام بردند. اما در میهن ما برخی از مطبوعات و نیز مسئولان تلویزیون علیه این حرکت انقلابیّ زنان خصمانه موضع گرفتند. تلویزیون با بردن دوربین روی چهرۀ چند زن رنگ و روغن زده، واقعیت را دگرگونه جلوه داد و کوشید تودۀ وسیع زنان زحمتکش، روشنفکر و انقلابیّ را همچون گروهکی وابسته به ساواک و ارتجاع قلمداد کند. با این همه، مردم آگاه ایران، این حرکت انقلابیّ را که از جانب زنان آگاه و پیشرو ایران تدارک دیده شده بود ستودند و از شعارشان پشتیبانی کردند.

هر زمان را شعاری درخور است و هر روز را شأنی. در همۀ دنیا در روز هشتم مارس، گذشته از مسائل عمومی مربوط به زنان، همواره یک شعار که محور اصلی بسیج زنان است مطرح می‌شود. هچنان که زنان آمریکا در سال ۱۹۷۹ مشکل حجاب را مطرح کردند.

چرا روز هشتم مارس را به عنوان روز جهانی زن پذیرفته‌ایم؟‍

در مسیر تاریخ، جامعۀ انسانی همچون یک مجموعۀ پیوسته به‌ سوی وحدت حرکت می‌کند. ملت‌های رشد نیافته از تجربیات پیشرفته بهره می‌گیرند، و نه ‌تنها از جوهر علم و صنعت و هنر که از نامگذاری‌های یکسان استفاده می‌کنند. به‌همین ترتیب هرجا که طبقه، صنف یا نژادی در مبارزۀ اجتماعی پیش‌کسوت باشد از تجربۀ مبارزاتی و حتی مناسبت بزرگداشت روز پیروزی که در تقویم ملتی ثبت می‌شود، به ملل یا گروههای مبارز ملل دیگر انتقال می‌یابد. در شوروی، ایتالیا، آلمان و بسیاری از کشورهای دیگر روز اول ماه مه به عنوان روز کارگر تثبیت شده‌است. حتی در حکومت محمد‌ رضاشاه اجباراً روز اول مه روز کارگر و تعطیل رسمی اعلام شُده بود. دولت‌های ارتجاعی و واپس‌گرا اگرچه به دلایلی به اعلام و تعطیل رسمی روزهای تاریخی خاص تن می‌دهند اما چگونگی مقابلۀ آنها با مردم در این روزها ماهیت آنها را آشکار می‌کند. کنفرانس‌ها و تظاهرات روز کارگر که به بررسی و طرح مسائل و شعارهای آنان اختصاص داده می‌شود تقریباً هیچ سال در هیچ‌جا بدون درگیری‌های شدید مردم با قوای دولتی به‌پایان نمی‌رسد. با این همه، کارگران و روشنفکران مبارز سراسر جهان همه ساله با ترتیب دادن کنفرانس‌ها و تظاهرات، و تآتر و نمایش و فیلم و سرود، در جشن و نبرد اول ماه مه شرکت می‌کنند.

حکومت‌های ارتجاعی خواهند آموخت که به هیچ نیرنگی قادر نخواهند بود از همبستگی خلق‌ها جلوگیری کنند و بزرگداشت این روزها نمادی از همبستگی خلق‌های سراسر جهان است.

حکومت پهلوی تلاش می‌کرد تا روز کارگر را که به‌ نیروی مشت کارگر در جهان شناخته شده ‌است با روز تولد رضاخان گره بزند و روزهائی را که در تاریخ بشر عنوان و جای مشخصی دارد به رویدادهای حقیر و مضحک زندگی خود بچسباند. اکنون بار دیگر زنان ایران برای برگزاری هشتم مارس تدارک می‌بینند. امید است بتوانیم در این روز مسائل خود را بطور گسترده در جامعه خویش مطرح کنیم. مهم‌ترین این مسائل چنین است:

۱- پذیرفتن این‌که زنان در تمام جوامع طبقاتی مشکلات ویژه‌ای دارند. (به‌ویژه در ایران که به‌ سبب پائین بودن سطح فرهنگ، زنان شدیداً زیر سلطۀ شوهران، پدران و برادران و دیگر مردان خانواده‌اند.)

۲- خود زنان‌اند که باید برای حل مشکلات خود مبارزه کنند.

جای تأسف است که حتی بسیاری از سازمان‌ها و افراد مترقی به‌سبب نداشتن شناخت کافی از مسالۀ زن در طول تاریخ، با این نکته موافق نیستند و مبارزه‌ای را که باین منظور از جانب خود زنان پیش برده می‌شود تائید نمی‍‌کنند. اینان در بحث، با مقدمات درست حرکت می‌کنند اما از آن نتایج نادرست می‌گیرند. مثلاً از این مقدمات که: زن و مرد هردو در جوامع طبقاتی استثمار می‌شوند و باید دوش‌بدوش یکدیگر برای برانداختن جامعۀ طبقاتی مبارزه کنند، یا: یا از این واقعیت که سرکوبی و استثمار زنان از سوی مردان محصول جامعۀ طبقاتی است و پس از برقراری جامعۀ بی‌طبقه از بین خواهد رفت، به این نتیجۀ نادرست می‌رسند که مبارزۀ ویژۀ زنان معنی ندارد و هرگونه مبارزه که فقط از جانب زنان پیش برده شود انحرافی و باعث پراکندگی صفوف مبارزۀ خلق است.

این نتیجه از آن مقدمه برنمی‌آید. تاریخ نشان می‌دهد که مسائل ویژه زنان و مبارزه علیه سلطهٔ مرد مفهومی دقیق دارد زیرا در جامعه طبقاتی، زن همواره در مقام دوم قرار دارد،‌نخست مرد است،‌سپس زن.

افلاطون، خدایان را به‌سبب هشت عمل خیر که جهان را از آن سرشار کرده بودند می‌ستود. نخستین کار، از نظر او این بود که خدایان او را شهروندی آزاد آفریده‌اند نه غلام، اما دومین سپاس او از این بود که او را مرد آفریده‌اند نه زن.

در نیایش بامدادی مردان یهودی اندیشه‌ای همانند، بیان شده است: «ای خدا، ای پروردگار سراسر هستی، نیایش مر ترا سزاست که مرا زن نیافریده‌ای.» در مقابل، در نیایش زنان یهودی این عبارت چنین تغییر یافته است: «تو که مرا بنا بر مشیت خویش آفریده‌ای.»

اختلافّ، در وضع دوجنس موکدتر از آنچه در سخنان افلاطون و نیایش یهودیان بیان شدنی نیست. بنابر عبارات متعدد تورات، «مرد» نمودار واقعی «نوع بشر» است و در زبان فرانسه نیز مانند زبان انگلیسی، برای نامیدن «مرد» و «انسان» واژه‌ای واحد به‌کارمی‌برند. و نیز هنگامی که از تودۀ مردم سخن می‌گویند، معمولاً جز به مردان نمی‌اندیشند. زن کمیتی اندک بهاست و در هر حال مرد فرمانروای اوست. زنان اولین موجودات انسانی بودند که از آنها بهره‌کشی شد و به بیان دیگر، «پیش از آنکه برده وجود داشته باشد زن برده بوده است.» و دهقانان زن بیش از دهقانان مرد زیر فشار ستم و بهره‌کشی بوده‌اند. جامعه سرمایه‌داری نیز برابری صوری زن و مرد را با نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی درهم می‌آمیزد.

حتی اشراف زن، فئودال‌های زن و سرمایه‌داران زن نیز با آن که خود ستمگرند از سوی شوهران و پدران سرکوب می‌شوند (مثلاً نحوه سرکوبی فئودال‌های زن در روسیه در کتاب‌های تولستوی دقیقاً ترسیم شده است). زنان سایر طبقات نیز، به نسبت، استثمار و سرکوبی می‌شوند. امَا درجۀ بهره‌کشی از آنان بنابر طبقه‌ای که از آنند متفاوت است.

اگرچه دوران‌های تکامل تاریخی اجتماعی برای زن و مرد یکسان بوده اما در هر دوره از مراحل تاریخ، زنان دارای تاریخ ویژه خود نیز بوده‌اند که مربوط به نحوۀ خاص استثمار و سرکوبی آنان بوده است و اگرچه این ویژگی تاریخی خود معلول وجود جامعه طبقاتی است اما باین دلیل نمی‌توان صرفاً با شرکت جستن در مبارزۀ طبقاتی به حل مشکلات ویژه زنان کمک کرد. زنان کارگر و زحمتکش که اکثریت زنان جامعه را تشکیل می‌دهند گذشته از این که همچون همۀ کارگران استثمار می‌شوند (و سرانجام نیز به مبارزۀ طبقاتی کشانیده می‌شوند) در دنیای مالکیت خصوصی از حیث زن بودن نیز سرکوبی می‌شوند. در هر گام، کوهی از مشکلا ت که برای مرد ناشناخته است در مقابل زن سربرمی‌آورد. بسیاری از کارهای مجاز برای مرد، برای زن ممنوع است. بسی حقوق اجتماعی و نژادی که مرد از آن بهره‌ور است و همین که مورد استفاده زن قرار گیرد گناه و جنایت شمرده می‌شود. زن هم به عنوان موجودی اجتماعی و هم به عنوان موجودی دارای جنسیت رنج می‍‌برد و مشکل بتوان گفت که در کدام قلمرو رنج او سنگین‌تر است. به این سبب آرزوی بسیاری از زنان که آرزو می‌کنند مرد زائیده می‌شدند درک کردنی است.

باید پذیرفت که زنان حقیقتاً مشکلات ویژه‌ای دارند. از سوی دیگر اکثریت مردان این وضع را برحق میدانند و مایل نیستند وضع موجود به نفع زنان تغییر یابد. مردان روشنفکر نیز که با آزادی واقعی زنان موافق‌اند، مسئله را اغلب در شکل نظری و انتزاعی بررسی می‌کنند. در حالی که مبارزۀ زنان با وضع غیرعادلانه فعلی ناشی از منافع عینی، بلاواسّطه و قابل لمس آنان است. بنابراین این را هم باید پذیرفت که بطور عمده خود زنان‌اند که باید برای حل مشکلات خود مبارزه کنند. در تاریخ مبارزات بشر هرگز هیچ نوع استثماری بدون مبارزه علیه همان نوع استثمار از بین نرفته است. مبارزه علیه هر نوع ستم طبقاتی، نژادی، ملی، مذهبی، جنسی بطور عمده از طریقه خود آن طبقه، نژاد، ملت، جنس پیش برده می‌شود.

به این ترتیب لازم است زنان ایران در سازمان‌های زنان که از منافع آنان سخن میگوید متشکل شوند، گروههای سیاسی و افراد جامعه را به اهمیت تشکل خویش آگاه سازند و پشتیبانی آنان را برای مبارزات آینده‌ساز خود جلب کنند و در عمل نشان دهند که مبارزۀ طبقاتی، مبارزۀ دموکراتیک و مبارزه علیه سلطۀ مرد مکمل یکدیگرند و شرکت فعال در پیشبرد هر یک از این مبارزات کمک به پیشبرد دیگر اشکال مبارزه است.

«همانگونه که آزادی طبقه کارگر به‌توسط خود آنان تحقق مییابد، آزادی زنان زحمتکش نیز به دست زنان زحمتکش انجام میپذیرد»

شرحی کوتاه پیرامون روز هشتم مارس

۱۹۰۷: مبارزات زنان آمریکا در هشتم مارس ۱۹۰۷ به دلیل گسترش آن در سراسر آمریکا و نیز به سبب طرح شعارهای مناسب با همان مرحلۀ رشد اجتماعی، اهمیت تاریخی ویژه‌ای دارد. در آن زمان، مبارزه برای تساوی حقوق اقتصادی و اجتماعی (و در راس آن مبارزه برای داشتن حق رای در پارلمان) در عین حال مبارزه بر ضد برابری تشریفاتی و ظاهری زن و مرد، چهرۀ درخشانی به مبارزات زنان آمریکا بخشید و در سراسر جهان انعکاس یافت.

۱۹۱۰: در دومین کنفرانس بین‌المللی زنان، بنا به پیشنهاد کلارا زتکین زن مبارز آلمانی تصمیم گرفته شد که همه ساله، روز هشتم مارس به عنوان روز جهانی زن جشن گرفته شود و مشکلات زنان در سخنرانی‌ها و جلسه‌ها به بحث گذارده شود.

۱۹۱۱: در این سال روز جهانی زن از طرف انترناسیونال دوم رسماً پذیرفته شد.

۱۹۱۱: ۱۹ مارس نخستین مراسم روز جهانی زن در ۱۹ مارس ۱۹۱۱ برگزار شد. انتخاب این روز به علت اهمیت تاریخی آن در مبارزات پرولتاریای آلمان بود.

۱۹ مارس ۱۸۴۸ [در جریان انقلاب ۱۸۴۸] امپراتور پروس که دیگر قادر نبود در برابر نیروی عظیم خلق همچون گذشته خصمانه ایستادگی کند، و از شورش کارگران وحشت داشت، ظاهراً در مقابل آنان سرفرودآورد و تعهد کرد که خواسته‌های آنها را برآورد. از جمله تعهداتی –که البته بدان عمل نکرد- دادن حق رای به زنان بود . برای برگزاری نخستین مراسم روز زن، کوشش بسیار شده بود. یک هفته پیش از روز یاد شده مجلۀ «رای برای زنان» در آلمان و مجلۀ «روز زن» در اطریش منتشر شد و در مورد: «زنان و پارلمان»، «رابطه زن خانه‌دار و سیاست» و ... مطالب مفیدی درج شد. این روز که اولین بزرگداشت روز زن در آلمان، اطریش، سویس، دانمارک بود موفقیتی بیرون از انتظار به‌دست آورد.

در آلمان و اطریش حتی در شهرهای کوچک و روستاها تالارهای سخنرانی پر از شنوندگان مشتاق بود. در اطریش ۳۰۰۰۰ نفر در تظاهرات خیابانی شرکت کردند. پلیس به تظاهرکنندگان با خشونت حمله کرد تا شعارهای آنان را پاره کند اما زنان مقاومت کردند. پایداری زنان در این ماجرا نخستین قدرت‌نمائی مبارزه‌جویانه و متشکل آنان برای بزرگداشت روز جهانی زن بود.

۱۹۱۳: روز جهانی زن دوباره به روز هشتم مارس انتقال یافت و از آن پس این روز به عنوان «روز جهانی زن» در تاریخ ملت‌ها ثبت شد. زنان مبارز روسی برای اولین بار «روز زن» را در هشتم مارس ۱۹۱۳ جشن گرفتند. در آن زمان علیرغم اختناق شدید حکومت تزاری، زنان در سن‌پترزبورگ و مسکو جلسه‌های بحث و سخنرانی تشکیل دادند. رهبران جنبش زنان پیشنهاد کردند و در پی آن تصمیم گرفته شد مجله‌ای بنام «زن کارگر» منتشر شود. پس از چندی شورای نویسندگان مجله را به استثنای یک نفر پلیس تزاری دستگیر کردند.

۱۹۱۴: تنها عضو آزاد شورای نویسندگان مجله «زن کارگر»، آنا الیزا رووا، در روز هشتم مارس ۱۹۱۴ نخستین شمارۀ مجله را به تنهائی انتشار داد و زنان را گرد محور شعار «حق رای برای زنان کارگر» بسیج کرد. در حقیت این شعار به مفهوم دعوت برای سرنگونی حکومت استبداد تزار بود.

۱۹۱۵ و ۱۹۱۶: با آغاز جنگ جهانی اول، زنان پیشرو کوشش بسیار کردند که روز هشتم مارس «روز تظاهرات زنان بر ضد جنگ» اعلام شود اما به علت آشفتگی اوضاع اجتماعی و عدم درک اهمیت این مسئله و نیز خیانت برخی از گروههای سیاسی به مبارزات مردم، این تظاهرات انجام نشد. در سال ۱۹۱۵ تظاهرات «روز زن» تنها در نروژ برگزار گردید.

۱۹۱۷: ۸ مارس [۲۳ فوریه] ۱۹۱۷، [۱] تظاهرات زنان برضد جنگ و تزاریسم بود. تودهٔ وسیعی از زنان زحمتکش به خیابان‌ها ریختند تا برضد جنگ، گرسنگی، سرما و... اعتراض کنند.

کارگران روسی با اعتصابات یکپارچه در پتروگراد از تظاهرات زنان پشتیبانی کردند. مجموعۀ این حرکات به تظاهرات سیاسی پرشوری علیه تزاریسم مبدل شد. این روز در تاریخ روسیه روزی فراموش‌نشدنی است. انقلاب فوریه در این روز آغاز شد. یک هفته بعد، روزنامۀ پراودا در مقاله‌ای با عنوان «روز بزرگ» چنین نوشت: «اولین روز انقلاب، روز زنان است، افتخار برزنان باد، افتخار به این روز جهانی باد، افتخار برزنانی که در روز خود به خیابان‌های پتروگراد گام نهادند.»

از آن سال تا کنون در این روز در نقاط مختلف جهان همواره رویدادهای قابل ذکر پیش می‌آید که حاکی از شرکت زنان در مبارزات ظبقاتی دموکراتیک است.

[اکنون دیگر در کشورهای پیشرفته جهان، برپاداشتن جشن و جلسه‌های سخنرانی همچون یک سنّت اجتماعی از جانب توده مردم پذیرفته شده است. در بسیاری از کشورها مردمی که می‌خواهند همبستگی خویش را با نهضت پای استوار و مبارزات دلیرانه زنان بازگو کنند، در مدرسه و دانشگاه و خیابان به زنان شاخه‌های کوچکی از گل میموزا تقدیم می‌کنند.]


منصوره م.

پاورقی

  1. ^  بر اساس تقویم ژولیان (رومی قدیم).