شعرِ اُردو از اعماق سیاهچال‌ها!

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۶ توسط Royaza (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴ صفحه ۷۰

شعر اردو قرن‌ها نقش مهم و مؤثر در زندگی فرهنگی مردم مناطق شمال شبه قارۀ هند داشته است. "مشاعره" یا شعرخوانی که خاستگاهش دربارهای شاهزادگان و نجیب زادگان آن دیار بوده، امروز صورت یک رویداد مرتب فرهنگی را به خود گرفته تریبونی برای شاعران شده است تا مهارت و استادی‌شان را نشان دهند و با شنوندگان اشعار خود به طریقی موثرتر از آن که با چاپ کتاب میسر است تماس گیرند و ارتباط برقرار کنند. در قرون گذشته، شعر اردو بیش‌تر به صورت غزل یا ترانه‌های عاشقانه بود، و اشعاری که بتوان سیاسی یا اجتماعی نامید بسیار کم دیده می‌شد، با وجود این موضوعات گوناگونی که دارای اهمیت فلسفی و روانشناسی بود، یا عمق و محتوایی شگرف و زیبایی بیانی شگفت‌آور در آثار شاعران اردو مطرح می‌شد. در عین حال، غزل، دارای این مزیت نیز هست که آهنگین است و به‌موسیقی در می‌آید. و بسیاری ازین اشعار را خود شاعران یا خوانندگان آثارشان با لحنی گیرا می‌خوانده‌اند یا می‌خوانند، و از همین رو است که غزل محبوبیت خود را تا به‌امروز حفظ کرده است. در آغاز قرن بیستم شعر اردو به نقطۀ عطفی رسید و شاعران که با زور و ستم استعمار روبه‌رو بوده چشم زخم آن را خورده بودند بازتاب آن را در سروده‌های خویش متجلی کردند. در آن ایام سیاست توده‌ها نیز در مقیاس عظیم به صورت "جنبشِ آزادی هند" شکل می‌گرفت. ازین رو شاعران اردو به‌سرودن اشعاری نو پرداختند تا با واقعیت دگرگون شده و دگرگون شونده‌ئی که رو‌به‌رو شده بودند، همداستان شوند. منبع الهام این شاعران، دیگر تنها چشمان سیاه و لبان گلگون شورانگیز یا شاهان و ملکه‌های باستانی نبود، هرچند که پاره‌ئی از شاعران اردو، در هذیان دلتنگی خیال‌آمیز گذشته، باز به سرودن اشعاری در ستایش اندیشه‌ها و ارزش‌های کهن می‌پرداختند و می‌خواستند زمیته‌های مرده‌ئی را که از مدت‌ها پیش در موزه‌ها جای گرفته بود بار دیگر زنده کنند. دستاوردهای انقلاب 1917 روسیه و مبارزات کسانی که در هند و سایر مناطق استعمار شدۀ جهان برای آزادی می‌جنگیدند، الهام بخش شاعران پیشرو اردو شد. بدین سان ادبیات اردو پویایی و تحرکی را که بدان نیاز داشت پیدا کرد و دورانی نو در شعر اردو آغاز شد که هم در شکل و هم در محتوی متفاوت بود. امّا اشکال سنّتی شعر اردو تداوم خود را از دست نداد، چندان که غزل، هنوز هم شکوفان است. مردم هند برای آزادی از چنگال استعمار به مبارزاتی پیگیر پرداختند و به پیروزی‌هایی چشمگیر نیز نائل آمدند. اما چندی نگذشت که پشتیبانان پرشور استقلال ملی ناگهان دریافتند که رویاهای شیرین‌شان با فرا رسیدن استعمار نو و همکاری و همدستی بورژوازی بومی با سلطه‌جویان جهانی به تلخکامی انجامیده است. آنان خواستار آزادی موعود و فضایی باز برای زندگی بودند اما با اشکال جدیدی از زور و فشار و محدودیت رو در رو شدند. امیدوار بودند که با بیرون راندن استعمارگران منفور از سرزمین خویش سپیده‌دمی تابان خواهند داشت. اما دردمندانه دریافتند که شب وطن ظلمانی‌تر می‌شود. فیض احمدفیض شاعر پرشور، با توجه به این نکته و دریافت این‌ واقعیت دردناک که مبارزه هنوز پایان نپذیرفته است چنین سرود: این آن سپیده دمی نیست که یاران ما با آرزوی آن آغاز کردند...

آن نسیم پرلطف که یک بار نیز بر فانوس کنار راه نگذشت از کجا وزید؟ به کجا شد؟ نه. ثقل شب هنوز کاستی نپذیرفته ساعت آزادی جان و اندیشه هنوز فرا نرسیده است. به‌راه خود ادامه دهیم! هنوز به مقصد نرسیده‌ایم.