اتحادیهٔ میان نابرابران: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳۳: سطر ۳۳:
 
بار دیگر دیپلماسی '''دلار و چماق''' با موفقیتی نسبی به‌طور پویا و توأم با یکدیگر به‌کار گرفته می‌شود. در این مورد باید گفت، هدف اصلی مقابله با تشدید بحران ناشی از تناقض طبقات در کشورهای قاره بود. طراحان منشور پونتادل استه و اتحاد برای پیشرفت به‌خلاف سایر سیاسیون امریکای شمالی هدف‌شان تقویت حکام کشورهای امریکای لاتین بود، تا در اثر این تقویت‌ها حکومت‌های محلی بتوانند با تنش‌ها و نارضایتی‌های اجتماعی در داخل کشورهای خود مقابله کنند. محرزترین عواملی که باعث تغییر سیاست حکام ایالات متحده شدند، رویدادهای است چون سیاست اصلاح‌طلب حکومت اربنز (سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴) در گواتمالا؛ مواجه شدن نیکسون، معاون وقت رئیس جمهوری امریکا، با عکس‌العمل تنفرآمیز مردم طی سفرش به‌امریکای لاتین در آورل ۱۹۵۸ و بالاخره گذشته از رویدادهای دیگر هراس ازاشاعه سیاست انقلابی '''فیدل کاسترو''' از سال ۱۹۵۹ به‌بعد را می‌توان نام برد. با وقوع این رویدادها تقریباً همه حکام منطقه درمورد کنترل و سرکوبی مبارزات و برنامه‌های سیاسی طبقات اجتماعی که خواهان اصلاحات، تغییرات و دگرگونی قدرت سیاسی حاکم بودند، با یکدیگر توافق داشتند. از این جهت اتحاد برای پیشرفت درواقع کلید و ارائه طریق برای مداخلات حکام ایالات متحده را در امور داخلی کشورها امریکای لاتین بود.
 
بار دیگر دیپلماسی '''دلار و چماق''' با موفقیتی نسبی به‌طور پویا و توأم با یکدیگر به‌کار گرفته می‌شود. در این مورد باید گفت، هدف اصلی مقابله با تشدید بحران ناشی از تناقض طبقات در کشورهای قاره بود. طراحان منشور پونتادل استه و اتحاد برای پیشرفت به‌خلاف سایر سیاسیون امریکای شمالی هدف‌شان تقویت حکام کشورهای امریکای لاتین بود، تا در اثر این تقویت‌ها حکومت‌های محلی بتوانند با تنش‌ها و نارضایتی‌های اجتماعی در داخل کشورهای خود مقابله کنند. محرزترین عواملی که باعث تغییر سیاست حکام ایالات متحده شدند، رویدادهای است چون سیاست اصلاح‌طلب حکومت اربنز (سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴) در گواتمالا؛ مواجه شدن نیکسون، معاون وقت رئیس جمهوری امریکا، با عکس‌العمل تنفرآمیز مردم طی سفرش به‌امریکای لاتین در آورل ۱۹۵۸ و بالاخره گذشته از رویدادهای دیگر هراس ازاشاعه سیاست انقلابی '''فیدل کاسترو''' از سال ۱۹۵۹ به‌بعد را می‌توان نام برد. با وقوع این رویدادها تقریباً همه حکام منطقه درمورد کنترل و سرکوبی مبارزات و برنامه‌های سیاسی طبقات اجتماعی که خواهان اصلاحات، تغییرات و دگرگونی قدرت سیاسی حاکم بودند، با یکدیگر توافق داشتند. از این جهت اتحاد برای پیشرفت درواقع کلید و ارائه طریق برای مداخلات حکام ایالات متحده را در امور داخلی کشورها امریکای لاتین بود.
  
«با دیدی وسیع‌تر می‌توان گفت؛ مداخله‌جوئی خصیصه ذاتی ایالات متحده است. یعنی سیاست ایالات متحده در منطقه امریکای لاتین و مناطق مشابه دیگر به‌هر صورتی که باشد باز به‌شکلی مداخله جویانه و سلطه‌گرانه خواهد بود.
+
::«با دیدی وسیع‌تر می‌توان گفت؛ مداخله‌جوئی خصیصه ذاتی ایالات متحده است. یعنی سیاست ایالات متحده در منطقه امریکای لاتین و مناطق مشابه دیگر به‌هر صورتی که باشد باز به‌شکلی مداخله جویانه و سلطه‌گرانه خواهد بود.
  
مسأله این است که باید دانست که عکس‌العمل همسایه‌های ضعیف‌تر ایالات متحده در مقابل این دخالت‌ها چگونه است. مورد خلیج خوک‌ها (حملهٔ مزدوران آمریکائی به‌کوبا که در نتیجهٔ مقاومت دلیرانهٔ مردم کوبا در هم شکسته شد. م) مدل و نمونه‌ئی از این دخالت‌ها است. و اتحاد برای پیشرفت مدل دیگر دخالت امپریالیسم است. با تبلیغ و پشتیبانی از سازمان کشورهای قاره امریکا و نظام‌های تابعهٔ آن ایالات متحده همواره کوشش کرده است که روابط بین‌المللی کشورهای امریکا لاتین را با توجه به‌منافع خود در جهان و در قاره امریکا مدل‌بندی کند.»
 
  
شکی نیست که، اتحاد برای پیشرفت، تنها عامل و یا وسیله‌ئی نبود که حکام ایالات متحده از طریق
+
::مسأله این است که باید دانست که عکس‌العمل همسایه‌های ضعیف‌تر ایالات متحده در مقابل این دخالت‌ها چگونه است. مورد خلیج خوک‌ها (حملهٔ مزدوران آمریکائی به‌کوبا که در نتیجهٔ مقاومت دلیرانهٔ مردم کوبا در هم شکسته شد. م) مدل و نمونه‌ئی از این دخالت‌ها است. و اتحاد برای پیشرفت مدل دیگر دخالت امپریالیسم است. با تبلیغ و پشتیبانی از سازمان کشورهای قاره امریکا و نظام‌های تابعهٔ آن ایالات متحده همواره کوشش کرده است که روابط بین‌المللی کشورهای امریکا لاتین را با توجه به‌منافع خود در جهان و در قاره امریکا مدل‌بندی کند.»
  
 +
شکی نیست که، اتحاد برای پیشرفت، تنها عامل و یا وسیله‌ئی نبود که حکام ایالات متحده از طریق آن دخالت خود را در امور داخلی کشورهای امریکای لاتین شدت داده و به‌آن استحکام بخشند. گذشته از این وسیله و بسیاری از دست آویز‌های دیگر که حکام ایالات متحده برای دخالت‌ها خود در اختیار دارند، می‌باید به‌سازمان‌های نظامی بین کشورهای امریکای لاتین و در سطح بین‌المللی که همواره به‌صورت یکی از کار‌آمدترین وسائل انقیاد و نفوذ در امور اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی این کشورها مطرح بوده‌اند، توجه داشت. این تشکیلات و سازمان‌های نظامی، به‌طور کلی مسأله «غیرسیاسی کردن» تناقضات و رودروئی‌هائی را که خصیصه ذاتی مناسبات امپریالیستی است،‌تسهیل می‌کند. که گویا همگی به‌یک‌سان در تصمیم گیری‌ها شرکت دارند و یا این که در موارد دیگر آن‌ها را چنان قانع می‌کنند که هرگونه رودروئی و برخورد مستقیم در مذاکرات دوجانبه با ایالات متحده را به‌صلاح خود ندانند و همواره مرعوب نفوذ و برتری قدرت آن‌ها باشند. طرح چندجانبهٔ مسائل مربوط به‌سلطهٔ امپریالیسم زمینه‌های لازم را چنان فراهم می‌آورد که حکام امریکای لاتین، شبیه طرز فکر معمول حکام ایالات متحده، همواره غیرسیاسی دیدن این گونه مسائل را به‌مصلحت خود و دیگران بدانند. به‌این صورت سازمان‌های چندجانبه و دکترین «اتحادیهٔ آماده» بین نابرابران به‌موازات یکدیگر اشاعه یافتند. بی‌جهت نیست که عناصر مربوط به‌دیپلماسی کامل و تمام و دیپلماسی کلی در تحلیل‌ها و پیشنهاد‌های مربوط به گزارش '''راکفلر و پیترسون''' در سال ۱۹۶۹ و پیترسون در سال ۱۹۷۰ مشاهده می‌شود. هنگامی که پرزیدنت '''ریچارد نیکسون''' طی سخنرانی برای انجمن مطبوعات ملل امریکائی در ۳۱ دسامبر ۱۹۶۹ سیاست نیمکره‌ئی ایالات متحده را اعلان کرد، قراردادهای چندجانبه را مورد توجه خاص قرار دارد و آن را شرایط تحقق دیپلماسیِ «اتحادیه آماده» امریکای شمالی یا درواقع دیپلماسی بین یک دولت امپریالیست و ملل وابستهٔ نیمکره دانست.
 +
 +
::«
  
  

نسخهٔ ‏۷ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۳

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۸۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۹۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۹۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۹۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۹۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۹۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۶ صفحه ۹۲


اکتاویو ایانی


اتحاد برای پیشرفت که سال ۱۹۶۱ برای پاسخ‌گوئی به‌برنامه اعلان شده در منشور پونتادل‌استه، و اتحاد برای پیشرفت، با لحنی اصلاح‌طلبانه، وسیله‌ئی برای جمع‌آوری و اتحاد نیروهای محافظه کار و ارتجاعی در منطقه بود. این نخستین اقدام سیاسی در سطح قاره بود که از طریق آن حکام ایالات متحده و امریکای لاتین نشان دادند که چگونه دست به‌دست یکدیگر داده و به‌صورت فعالی به‌سازمان دادن تجربیاتی پرداخته‌اند که‌از‌انقلاب‌سوسیالیستی کوبا آموخته بودند، مرزهای جدید دیپلماسی، (Anew Frontier Diplomacy) پرزیدنت جان. اف. کندی که در واقع ترکیب زیرکانه‌ئی از زبان اصلاح‌طلبانه و سیاست ضد اصلاحات بود، سپاه صلح را به‌وجود آورد و در زیر پوشش آن به‌تشدید برنامه‌های قاره‌ئی و محلی سرکوبی و «ضد خرابکاری» پرداخت. بدین ترتیب برای بار دوّم در این قرن، برتری (هژمونی) ایالات متحده در امریکای لاتین به صورت «امپریالیسم توجیه شده» اعمال می‌شد. نوعی برتری جوئی که بعداز حکومت فرانکلین روزولت (۱۹۳۳ تا ۱۹۴۴) بار دیگر به‌صورت اساس حکومت جان. اف. کندی (۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳) درآمد. این شیوه برتری جوئی امپریالیستی در مقابل تناقضات، تضادها و سایر مسائل مربوط به‌روابط سلطه‌گرانه امریکای شمالی با کشورهای این منطقه شیوه‌ئی را به‌کار گرفت که در زبان آزادمنشانه و درعمل سلطه‌جو و جابرانه بود.

منشور پونتال استه و اتحاد برای پیشرفت دو اقدام بسیار مهمی بود که در به‌وجود آمدن اتفاقاتی که بعد از آن موجب توسعهٔ جنگ سرد در امریکای لاتین شد، نفش بسیار اساسی داشته است. این دو همواره در فعالیت‌ها و اقدامات مربوط به‌ضد انقلاب و ضد هرگونه اصلاحات اجتماعی، سیاسی، یا اقتصادی که موجودیت ساخت‌های موجود را به‌مخاطره می‌انداخت، موفقیت داشته‌اند. این دو منشور و پیمان وسیله‌ئی بود که می‌باید از طریق آن‌ها وضع موجود را در مقابل نیروهائی که خواستار اصلاحات یا انقلابات بودند حفظ و ارکان رژیم‌های موجود را تقویت کرد. چنین اتحادها و منشور‌هائی اجازه می‌داد که حکام منطقه زمینه را برای گسترش بیش‌تر شعاع عمل دولت‌های‌شان در جهت تکامل دستگاه‌های اختناق و سرکوبی فراهم آورند.

زبان اصلاح‌طلبانه منشور پونتادل استه و اتحاد برای پیشرفت در واقع فورمولبندی آگاهانه‌ئی برای خنثی کردن تنش‌ها است در دورانی که، طغیان اجتماعی سیاسی بسیار محتمل است. امّا این زبان اصلاح‌طلبانه در عمل با توجه به دورنمای نیرو‌های اجتماعی که خواستار تغییر ساخت‌های سلطه (سیاسی) و تصاحب (اقتصادیات) بودند، به‌صورت دیگری تجلّی کرده تحقق یافت. برای مثال، می‌توان ملاحظه کرد که چگونه سخنرانی پرزیدنت جان. اف. کندی که در مارس ۱۹۶۱ مردم منطقه را به‌اتحاد برای پیشرفت دعوت می‌کند، درست یک ماه قبل از صدور دستور حمله به‌خلیج خوک‌ها در کوبا ایراد می‌شود. و باز هم‌زمان با این اوضاع و احوال شاهد نظامی شدن قدرت سیاسی در ممالک امریکای لاتین هستیم. نظامی شدنی که معمولاً تحت لوای پاسخگوئی به‌خواستهای مشروع نوسازی و تجهیز نیروهای امنیتی انجام می‌شود.

آنچه گذشت برخی از رویدادها‌ئی است که به‌خوبی نشان می‌دهد، که چگونه حرف اصلاح‌طلبانه و عمل ضد‌اصلاحی و سلطه‌گرانه، به‌صورت عناوین و واقعیت‌های مغایر با یکدیگر در دیپلماسی اتحاد برای پیشرفت توسعه یافتند. به‌صورتی که می‌توان گفت: غرض از مرزهای جدید دیپلماسی در واقع گسترش مرزهای سرمایه‌داری امریکای شمالی در امریکای لاتین بود. حال ببینیم پرزیدنت کندی در ایم مورد چه می‌گفته و می‌کرده است:

«از همهٔ مردمان نیمکره دعوت کردم که به‌‌یک اتحاد جدید برای پیشرفت بپیوندند اتحاد برای پیشرفت همکاری و کوشش گسترده‌ئی خواهد بود که از نظر عظمت و اصالت بی‌نظیر است، اتحادی برای برآورده شدن نیاز‌های اساسی مردم قاره امریکا، نیاز‌هائی چون مسکن، کار، زمین، بهداشت و مدرسه»[۱]

«دلمشغولی پرزیدنت و مشاوران اصلی‌اش همواره در توجه به‌نیروهای نظامی ایالات متحده و امریکای لاتین در جهت آمادگی برای عملیات ضد شورش، به‌خوبی منعکس است، هم‌چنان که در برنامه‌های بهترین مراکز آموزش نظامی ایالات متحده در این اواخر دوره‌های جدیدی برای آموزش این‌ گونه عملیات گنجانده شده است. هم‌چنین در سال ۱۹۶۱ پرزیدنت از کنگره بودجه بیش‌تری را برای افزایش نیروهای نظامی و امکانات گسترش واحدهای ضد چریکی درخواست کرد...

در دهم ژوئن ۱۹۶۲ وزارت امور خارجه ایالات متحده با مشارکت سایر دوایر دولتی ذینفع، دوره‌های به‌خصوصی تحت عنوان «سمینار ملی درباره مسائل مربوط به‌توسعه دفاع ملی» تشکیل داد، و درهمین سمینار وزارت امورخارجه اعلان کرده بود که به‌دلائل اداری سمینار زیرنظر انستیتوی مسائل خارجی، وابسته به‌وزارت امور خارجه برگزار خواهد شد. آگهی رسمی مربوط به‌سمینار حاکی از این بود که «سمینار بیان‌گر تصمیم ایالات متحده برای کمک به‌کشورهای کم‌تر توسعه یافته جهان آزاد است؛ تا این که این کشورها بتوانند نیازهای مربوط به‌دفاع از جوامع خود را در مقابل تهدیدهای داخلی و خارجی برآورده کنند».

بار دیگر دیپلماسی دلار و چماق با موفقیتی نسبی به‌طور پویا و توأم با یکدیگر به‌کار گرفته می‌شود. در این مورد باید گفت، هدف اصلی مقابله با تشدید بحران ناشی از تناقض طبقات در کشورهای قاره بود. طراحان منشور پونتادل استه و اتحاد برای پیشرفت به‌خلاف سایر سیاسیون امریکای شمالی هدف‌شان تقویت حکام کشورهای امریکای لاتین بود، تا در اثر این تقویت‌ها حکومت‌های محلی بتوانند با تنش‌ها و نارضایتی‌های اجتماعی در داخل کشورهای خود مقابله کنند. محرزترین عواملی که باعث تغییر سیاست حکام ایالات متحده شدند، رویدادهای است چون سیاست اصلاح‌طلب حکومت اربنز (سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴) در گواتمالا؛ مواجه شدن نیکسون، معاون وقت رئیس جمهوری امریکا، با عکس‌العمل تنفرآمیز مردم طی سفرش به‌امریکای لاتین در آورل ۱۹۵۸ و بالاخره گذشته از رویدادهای دیگر هراس ازاشاعه سیاست انقلابی فیدل کاسترو از سال ۱۹۵۹ به‌بعد را می‌توان نام برد. با وقوع این رویدادها تقریباً همه حکام منطقه درمورد کنترل و سرکوبی مبارزات و برنامه‌های سیاسی طبقات اجتماعی که خواهان اصلاحات، تغییرات و دگرگونی قدرت سیاسی حاکم بودند، با یکدیگر توافق داشتند. از این جهت اتحاد برای پیشرفت درواقع کلید و ارائه طریق برای مداخلات حکام ایالات متحده را در امور داخلی کشورها امریکای لاتین بود.

«با دیدی وسیع‌تر می‌توان گفت؛ مداخله‌جوئی خصیصه ذاتی ایالات متحده است. یعنی سیاست ایالات متحده در منطقه امریکای لاتین و مناطق مشابه دیگر به‌هر صورتی که باشد باز به‌شکلی مداخله جویانه و سلطه‌گرانه خواهد بود.


مسأله این است که باید دانست که عکس‌العمل همسایه‌های ضعیف‌تر ایالات متحده در مقابل این دخالت‌ها چگونه است. مورد خلیج خوک‌ها (حملهٔ مزدوران آمریکائی به‌کوبا که در نتیجهٔ مقاومت دلیرانهٔ مردم کوبا در هم شکسته شد. م) مدل و نمونه‌ئی از این دخالت‌ها است. و اتحاد برای پیشرفت مدل دیگر دخالت امپریالیسم است. با تبلیغ و پشتیبانی از سازمان کشورهای قاره امریکا و نظام‌های تابعهٔ آن ایالات متحده همواره کوشش کرده است که روابط بین‌المللی کشورهای امریکا لاتین را با توجه به‌منافع خود در جهان و در قاره امریکا مدل‌بندی کند.»

شکی نیست که، اتحاد برای پیشرفت، تنها عامل و یا وسیله‌ئی نبود که حکام ایالات متحده از طریق آن دخالت خود را در امور داخلی کشورهای امریکای لاتین شدت داده و به‌آن استحکام بخشند. گذشته از این وسیله و بسیاری از دست آویز‌های دیگر که حکام ایالات متحده برای دخالت‌ها خود در اختیار دارند، می‌باید به‌سازمان‌های نظامی بین کشورهای امریکای لاتین و در سطح بین‌المللی که همواره به‌صورت یکی از کار‌آمدترین وسائل انقیاد و نفوذ در امور اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی این کشورها مطرح بوده‌اند، توجه داشت. این تشکیلات و سازمان‌های نظامی، به‌طور کلی مسأله «غیرسیاسی کردن» تناقضات و رودروئی‌هائی را که خصیصه ذاتی مناسبات امپریالیستی است،‌تسهیل می‌کند. که گویا همگی به‌یک‌سان در تصمیم گیری‌ها شرکت دارند و یا این که در موارد دیگر آن‌ها را چنان قانع می‌کنند که هرگونه رودروئی و برخورد مستقیم در مذاکرات دوجانبه با ایالات متحده را به‌صلاح خود ندانند و همواره مرعوب نفوذ و برتری قدرت آن‌ها باشند. طرح چندجانبهٔ مسائل مربوط به‌سلطهٔ امپریالیسم زمینه‌های لازم را چنان فراهم می‌آورد که حکام امریکای لاتین، شبیه طرز فکر معمول حکام ایالات متحده، همواره غیرسیاسی دیدن این گونه مسائل را به‌مصلحت خود و دیگران بدانند. به‌این صورت سازمان‌های چندجانبه و دکترین «اتحادیهٔ آماده» بین نابرابران به‌موازات یکدیگر اشاعه یافتند. بی‌جهت نیست که عناصر مربوط به‌دیپلماسی کامل و تمام و دیپلماسی کلی در تحلیل‌ها و پیشنهاد‌های مربوط به گزارش راکفلر و پیترسون در سال ۱۹۶۹ و پیترسون در سال ۱۹۷۰ مشاهده می‌شود. هنگامی که پرزیدنت ریچارد نیکسون طی سخنرانی برای انجمن مطبوعات ملل امریکائی در ۳۱ دسامبر ۱۹۶۹ سیاست نیمکره‌ئی ایالات متحده را اعلان کرد، قراردادهای چندجانبه را مورد توجه خاص قرار دارد و آن را شرایط تحقق دیپلماسیِ «اتحادیه آماده» امریکای شمالی یا درواقع دیپلماسی بین یک دولت امپریالیست و ملل وابستهٔ نیمکره دانست.

«