آوازی برای فیدل

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۵ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۵ صفحه ۶۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۵ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۵ صفحه ۶۵

ارنستو چه‌گوارا:

(1967-1928)

آوازی برای فیدل

تو گفتی که خورشید برفراز خواهد شد.

بیا برویم

از آن راه‌های بی‌نقشه

تا تمساحِ سبز را که بدان عشق می‌ورزی از بند برهانیم.

بیا برویم

اهانت‌ها را بروبیم

با ابروان‌مان که جاروب شدۀ ستارگان شورشی تیره است.

یا پیروز خواهیم شد یا از کنارِ مرگ خواهیم گذشت.

در شلیک اول، تمامی جنگل

با حیرتی جوان و سرزنده از خواب خواهد پرید

و همان زمان و همان جا گروه روشن آرام

در کنار تو خواهد بود.

به‌هنگامی که صدای تو بادهای چهارگانه را در چهارسو

به‌چهار سهم مساوی پخش کند

- زمین را، نان را، و عدالت و آزادی را-

در آنجا خواهیم بود ما،

با آهنگ کلماتِ هماهنگ در کنار تو خواهیم بود ما.

و هنگامی که کارِ غربالِ ستمگران

در پایان روز به‌انجام رسید

همان زمان و همان جا به‌عزم نبرد نهائی

در کنار تو خواهیم بود ما.

و هنگامی که جانور وحشی گُردۀ زخم خوردۀ خود را لیسه می‌کشد

- آنجا که نیزۀ کوبا بی‌پروا فرود آمده است-

در کنار تو خواهیم بود ما

با دل‌های پرغرور در کنار تو خواهیم بود ما.

هرگز اندیشه مکن که خون وحدت ما را بتوانند مکید

آن کلک‌های پر زیور و زیب که با عطاپای‌شان به‌هوا جست می‌زنند.

ما تفنگ‌های‌شان را می‌خواهیم

گلوله‌های‌شان را
و صخرۀ سنگی را

و نه هیچ چیز دیگری.

و اگر آهنی ایستاد در راه و در برابر ما

مَلمَلی از اشک‌های کوبائی طلب می‌کنیم

که با آن استخوان‌های پارتیزان‌های‌مان را بپوشانیم

در سفری این چنین که به‌تاریخ آمریکا می‌کنیم.

همین و نه بیش.

ترجمۀ فریدون فریاد