آخرین نطق آلنده: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
 
'''هموطنان!'''
 
'''هموطنان!'''
  
بی‌گمان این آخرین خواهد بود که من با شما سخن می‌گویم. نیروی هوایی برجهای فرستندهٔ '''پورتالس''' و '''کورپوراسیون''' را بُمباران کرده است. کلمات من آکنده از تلخی نیست اما سرشار از نا امیدی و غبن است: این کلماتی است که آنهایی را که سوگند دروغ خوردند اخلاقاً، محکوم می‌کند: سربازان شیلی را، سر فرماندهان افتخاری را، دریاسالار '''مِرینو''' را که سرخود فرماندهی نیرویِ دریایی را اشغال کرده، آقای مِندوزا، ژنرالِ قسی‌القلبِ فرومایه - کسی که همین دیروز وفاداری خود را نسبت به‌دولت اعلام کرد و اکنون او نیز خود را به‌سمت ژنرال فرماندهی پلیس ویژه شیلی منصوب کرده است.
+
بی‌گمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن می‌گویم. نیروی هوایی برجهای فرستندهٔ '''پورتالس''' و '''کورپوراسیون''' را بُمباران کرده است. کلمات من آکنده از تلخی نیست اما سرشار از نا امیدی و غبن است: این کلماتی است که آنهایی را که سوگند دروغ خوردند اخلاقاً، محکوم می‌کند: سربازان شیلی را، سر فرماندهان افتخاری را، دریاسالار '''مِرینو''' را که سرخود فرماندهی نیرویِ دریایی را اشغال کرده، آقای مِندوزا، ژنرالِ قسی‌القلبِ فرومایه - کسی که همین دیروز وفاداری خود را نسبت به‌دولت اعلام کرد و اکنون او نیز خود را به‌سمت ژنرال فرماندهی پلیس ویژه شیلی منصوب کرده است.
  
 
در برابر چنین حقایقی، تنها می‌توانم یک چیز به‌کارگردان بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»
 
در برابر چنین حقایقی، تنها می‌توانم یک چیز به‌کارگردان بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»

نسخهٔ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۰۹:۳۸

کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۲۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۲۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۱ صفحه ۲۴


نُطق بدرود پرزیدنت سالوادور آلنده، در روز کودتا، از رادیو ماخایه‌نس (فرستندهٔ کاخ لامونه‌دا - مقر ریاست‌جمهوری - به‌تاریخ ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳:


هموطنان!

بی‌گمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن می‌گویم. نیروی هوایی برجهای فرستندهٔ پورتالس و کورپوراسیون را بُمباران کرده است. کلمات من آکنده از تلخی نیست اما سرشار از نا امیدی و غبن است: این کلماتی است که آنهایی را که سوگند دروغ خوردند اخلاقاً، محکوم می‌کند: سربازان شیلی را، سر فرماندهان افتخاری را، دریاسالار مِرینو را که سرخود فرماندهی نیرویِ دریایی را اشغال کرده، آقای مِندوزا، ژنرالِ قسی‌القلبِ فرومایه - کسی که همین دیروز وفاداری خود را نسبت به‌دولت اعلام کرد و اکنون او نیز خود را به‌سمت ژنرال فرماندهی پلیس ویژه شیلی منصوب کرده است.

در برابر چنین حقایقی، تنها می‌توانم یک چیز به‌کارگردان بگویم: «من تسلیم نخواهم شد!»

در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، به‌خاطر وفاداری به‌خلق