آخرین تحقیقات علمی نشان میدهد که: ناپلئون را با زهر کشتهاند
برای رسیدگی به این متن عجلهای در کار نیست. |
تایپ این مقاله تمام شده و آمادهٔ بازنگری است. اگر شما همان کسی نیستید که مقاله را تایپ کرده، لطفاً قبل از شروع به بازنگری صفحهٔ راهنمای بازنگری را ببینید (پیشنویس)، و پس از اینکه تمام متن را با تصاویر صفحات مقابله کردید و اشکالات را اصلاح کردید یا به بحث گذاشتید، این پیغام را حذف کنید. |
چندماهی از شکست و گرفتاری و تبعید ناپلئون به جزیره سنت هلن نگذشته بود که امپراتور سابق فرانسه به بیماری مرموزی مبتلا گردید. تا پنج سال بعد از آن، این بیماری همچنان ادامه داشت و هروقت اندک بهبودی در حال او دیده می شد، بیدرنگ بیماری شدت مییافت. بعد از شدت نوبت به بهبود نسبی میرسید و باز دورهٔ شدت بیماری.
روز پنجم ماه مه سال ۱۸۲۱ ناپلئون مرد و در گزارش رسمی پزشکی که حاکی از علت مرگ بود، مرگ او را در نتیجهٔ زخم سرطانی معدی قلمداد کردند... این گزارش یک روز بعد به امضای پنج پزشک انگلیسی صادر گشت و از عجایب آنکه پزشک مخصوص ناپلئون، دکتر فرانسیسکو آنتومارشی[۱] که خود جسد امپراتور فرانسه را تشریح کرد، تشخیص پزشکان انگلیسی را نپذیرفت و آنرا امضاء نکرد. حال پس از یک صد و چهل و یک سال یک پزشک و دانشمند و جنایت شناس سوئدی به نام دکتر استن فورشوفود[۲] متعاقب تحقیقات دامنهدار و بسیار دقیق ثابت کرده است که مرگ ناپلئون علل دیگری داشته... و چون این متخصص سوئدی در اروپا حجت شمدره می شود کتاب او تحت عنوان «ماجرای مسمومیت سنت هلن» مانند توپ در پاریس صدا کرده است! دو پزشک و جنایت شناس دیگر به نام دکتر اندرز واسن[۳] و دکتر همیلتون اسمیت[۴] استاد دانشگاه گلاسگو[۵] فرضیه دکتر فورشوفود را تایید کرده اند و هرسه، به امضای مشترک در پاییز گذشته مقاله مبسوطی را در جله معتبر علمی انگلستان، یعنی مجله نی چر[۶] منتشر کردند و از علل مرگ ناپلئون پرده برداشتند.
متخصص سوئدی که یکی از مشغولیات ذوقی او تحقیق علمی در مدارک و اسناد تاریخی است، یک جمله مرموز را در وصیتنامهٔ ناپلئون مورد مطالعه مخصوص قرار داد. این وصیتنامه چندروز پیش از موت نوشته شده و جمله مورد بحث این است: «من پیش از آنکه عمر طبیعیام به سر آید، میمیرم زیرا قدرتمندان انگلیسی و قاتل مزدور آنان کمر به قتل من بستهاند.»
سابق بر این، جمله مزبور در وصیتنامه ناپلئون نشان این شمرده میشد که مردی شکست خورده و ناراضی و مریض زبان به شکایت گشوده و دشمنانش را متهم به قتل خود میکند.
اما استنکاف پزشک مخصوص ناپلئون از امضاء و تایید علت مرگ امپراطور، متخصص سوئدی را بر آن داشت که اندکی بیشتر در قضایا غور کند و دریابد که به راستی مرگ ناپلئون در اثر چه بوده است؟... بخصوص که آن پنج پزشک انگلیسی، به شهادت اسناد موجود در آسیب شناسی اطلاع و تجربه ای نداشتند... مهمتر آنکه حتی در ایام بیماری شدید ناپلئون، حاکم انگلیسی جزیره سنت هلن به او اجازه نمیداد که به طبیبی که به دلخواه امپراطور بود، مراجعه کند. این حقایق دکتر فورشوف ود را ظنین کرد و با دقتی که مخصوص خود اوست، به کار تحقیق پرداخت.
***
اول آمد و از اسناد و مدارک و مکاتبات و یادداشت که دسترسی داشت و دسترسی یافت، کیفیت و علایم مرض ناپلئون را استخراج کرد و دید که طی آن پنج سال، امپراطور فرانسه به دردهای شدید و طولانی مبتلا میشده و درد عمیق معده، ورم قسمت راست سینه در حوالی کبد، آماس و ضعف پاها و درد پا، اسهال متناوب با پیوست، تشنگی زیا، تهوع و استفراغ، ظهور زخم های زشت در پاها، احساس سردی، نبض ضعیف و نامرتب، زردی چهره و بدن شبیه به حالت یرقانی داشته است. برخی از این علایم ممکن است در نتیجه بیماری سرطان باشد، ولی همه اینها نمی توانند به علت سرطان پدید بیاید. از طرفی دیگر تناوب شدت بیماری با شفای نسبی خود علامت مسمومیت با مرگ موش (یا «آرسنیک») است.
نیز تشریح بعد از مرگ بدن ناپلئون، وجود سرطان را تایید نمیکند بلکه موید مسمومیت است. مانند کبد و طحال متورم، تمرکز قشری از چربی در زیر پوست و شکم، ازدیاد مایع در غدد لمفاتیک و غیره...
دیگر متخصص سوئدی فقط به یک مدرک دیگر احتیاج داشت و حصول آن نیز میسر گردید.
از نتایج مهم علوم جدید اتمی یکی تجزیه بسیار دقیق شیمیایی است با مواد بسیار بسیار اندک. علم جنایت شناسی از این اصل استفاده میکند و از طریق تجزیه اتمی یک ذره گرد یا چرک زیر ناخن، یک تار مو یا ریزترین اثر مواد دیگر، به بسیاری از حقایق پی میبرد.
اول آن شیء را در یک کوره تحقیقی اتمی بمباران میکنند تا رادیوآکتیو بشود. سپس آن را تجزیه میکنند و همان رادیوآکتیو بودن ماده خود راهنمائی است بسیار آزموده. این آزمایش به قدری دقیق است که اگر حتی کمتر از یک میلیاردم یک میلی گرم ماده ای در نمونه تجزیه شده موجود باشد، وجود آن ثابت میگردد.
دکتر فورشوفود از موزه ارتش فرانسه تقاضا کرد که یک تار موی ناپلئون را در اختیار او بگذارند. این تارمو جزء توده ای از موی ناپلئون است که روز بعد از مرگ از سر او چیده اند.
متخصص سوئدی این تار مو را با خود به لندن و مرکز علوم اتمی انگلستان برد تا در کوره اتمی مورد بمباران ذرات اتمی قرار گرفت و بعد آن را به شهر گلاسگو فرستاد و در آنجا در آزمایشگاه جنایت شناسی تجزیه شد.
پیش از آن که نتیجه تجزیه را بگوئیم توضیح این نکته لازم است که هر کس با آرسنیک مسموم شده باشد با تجزیه مو و ناخن او میتوان به آسانی به وجود آرسنیک پیبرد. بنابراین اگر ناپلئون را با آرسنیک مسموم کرده باشند، موی او باید حاوی مقدار زیادی آرسنیک باشد. آزمایش مزبور نشان داد که موی ناپلئون حاوی متجاوز از سیزده برابر آرسنیکی است که غالبا در موی انسان یافت میشود و این فقط در اثر مسمومیت مدوام و مزمن با مرگ موش است. حال بر مورخین است که کیفیت مرگ ناپلئون را روشن تر سازند.