دختری را دوست میدارم...
نسخهٔ تاریخ ۱۳ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۴۹ توسط Sadeghsadeghi (بحث | مشارکتها)
چندشعر از لطیف هلمت، شاعر بزرگ کُرد
دختری را دوست میدارم...
دختری را دوست میدارم
که مژگانش را
یک بهیک بنشاند
و شهر را پَرچینی کند.
دختری را دوست میدارم
که گیسوانش را
رشته رشته بچیند
و ریسمانِ داری بسازد
کیفرِ ستمگران را.
آفتاب
سرزمینِ من تابوتی نیست
که بهخاکش توان سپرد
زیر فشار چکمهی زنگاری زمان.
سرزمین من بُمبیاست،
روزی منفجر خواهد شد
تا آفتاب
رشته رشته تقسیم شود
میان خانهها.
پایان